صفحه محصول - مبانی نظری و پیشینه تحقیق هویت دینی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق هویت دینی (docx) 56 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 56 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

240982510477500 دانشگاه شهید بهشتی دا نشکده علوم تربیتی و روان شناسی پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته آموزش بزرگسالان موضوع: رابطهی هویت دینی با شادمانی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان نجف آباد. استاد داهنما: سرکار خانم دکتر جمیله السادات علم الهدی استاد مشاور: سر کار خانم دکتر منصوره السادات صادقی دانشجو: فاطمه خوشاوی دي ماه 1390 2468245952500 دانشگاه شهید بهشتی دا نشکده علوم تربیتی و روان شناسی پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته آموزش بزرگسالان موضوع: رابطهی هویت دینی با شادمانی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان نجف آباد. استاد داهنما: سرکار خانم دکتر جمیله السادات علم الهدی استاد مشاور: سر کار خانم دکتر منصوره السادات صادقی اساتید داور: دکتر ابوالقاسم خوش کنش دکتر حسین پور شهریار دانشجو: فاطمه خوشاوی دی ماه 1390 INCLUDEPICTURE "http://www.iranvij.ir/upload/images/x2c96x0jk1eupkfe2fyu.jpg" \* MERGEFORMATINET تقدیر و تشکر: سپاس و درود بی پایان یگانه هستی بخش را که داناترین و مهربان ترین است و سزاوار ستایش است. خداوند متعال را سپاسگزارم که به من توفیق فراگیری علم را عطا نمود و در تمامی مراحل زندگی مرا تنها نگذارد. در ابتدا بر خویشتن لازم می دانم که از محبت ها و راهنمایی های ارزشمند علمی استاد فرزانه ام سر کار خانم دکتر جمیله علم الهدی که نه تنها در طی تدوین این رساله بلکه در این دوران تحصیلی نثارم کردند ، نهایت سپاس و قدر دانی را داشته باشم. از خداوند متعال موفقیت و بهروزی ایشان را خواهانم. همچنین از سر کار خانم دکتر منصوره صادقی استاد محترم مشاورم به خاطر ارشادات و مشاوره های علمی خویش ، که همچون مشعلی برای زندگی آینده من بودند و هستند ، کمال تشکر و قدر دانی را دارم. از خداوند متعال موفقیت و بهروزی ایشان را خواهانم. بی نهایت خود را مدیون دیگر اساتید محترم گروه علوم تربیتی و روانشناسی می دانم و صمیمانه از زحمات جناب آقای دکتر خوش کنش و جناب آقای دکتر پورشهریار اساتید محترم داورم کمال تشکر را دارم. تقدیم به: والاترین ها ، اسوه های صبر و استقامت که تمامی موفقیت های خویش را مدیون ایشان می دانم. پدرم؛ بزرگ استاد زندگیم ، آنکه به من درس چگونه زیستن آموخت، تکیه گاهی محکم و استوار، که مرا به ایستادگی در برابر مشکلات فرا می خواند و راهنمایی های حکیمانه اش زندگی را برایم پر معنا می سازد مادرم؛ اسوه و تجسم عشق و ایثار ، مشعل فروزانی که روشنی ده وگرما بخش وجودم است، مأمنی که در تلخ و شیرین زندگی با صبر و حلم جزیل همواره آرامش و محبت را برایم ارمغان آورد ، وجودی که زندگی با حضور او زیبا و خواستنی است . همسرم ؛ بزرگ مرد زندگی ام که همه ی موفقیت ها ی خویش را مدیون مهربانی های او هستم. چکیده: هدف از پژوهش حاضر«بررسی رابطهی هویت دینی با شادمانی» در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان نجف آباد بود. روش تحقیق حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مورد مطالعه، کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان نجف آباد است که تعداد آن ها 9797 نفر می باشد که از این تعداد (5162 نفر زن و 4635 نفر مرد) با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی درجامعهی دسترس انتخاب گردیدند. برای بررسی سؤالات پژوهش از 2 پرسشنامه ی استاندارد و محقق ساخته استفاده گردید. 1-پرسشنامه استاندارد شادمانی مونش در سال(2000) ، شادمانی را می سنجد. 2-پرسشنامه ی محقق ساخته، هویت دینی را می سنجد. پرسش نامه محقق ساخته شامل سه مؤلفه ی اعتقادات دینی، عواطف و احساسات دینی و رفتار های دینی بود. برای پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه با روش گام به گام و تحلیل واریانسMANOVA. استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان دادکه: 1- بین مؤلفه های هویت دینی با شادمانی رابطه ی معنی داری وجود دارد. 2- بین اعتقادات دینی با جنسیت رابطه ی معنا داری وجود دارد. 3- زنان در زمینه ی اعتقادات دینی نسبت به مردان در مرتبه ای بالاتر قرار دارند. کلید واژه ها: دین، هویت دینی، اعتقادات دینی، عواطف و احساسات دینی، رفتارهای دینی، شادمانی، احساس شادمانی، تجربه شادمانی، دانشجویان. فهرست مطالب تعاریف متغیرها و واژگان.............................................................................................................8 فصل دوم : مبانی نظری و پیشینه ی تحقیق........................................................... ....61-13 بخش اول: هویت دینی مقدمه.........................................................................................................................................13 تعاریف دین و دین داری ...........................................................................................................14 ابعاد دین داری............................................................................................................................15 نقش و کارکرد دین....................................................................................................................17 هویت.........................................................................................................................................19 شناخت اصطلاح هویت..............................................................................................................19 رویکرد های روان شناسانهی هویت وهویت ...............................................................................20 رویکردهای جامعه شناسانهی هویت و هویت دینی......................................................................23 ابعاد هویت ...............................................................................................................................25 هویت دینی...............................................................................................................................27 ابعاد هویت دینی.......................................................................................................................29 هویت دینی از منظر آیات وروایات...........................................................................................30 آثار و فواید ایمان مذهبی..........................................................................................................34 پیشینه ی تحقیق یافته های داخلی......................................................................................................................55 یافته های خارجی.....................................................................................................................58 جمع بندی................................................................................................................................60 تعاریف نظری متغیرها دین: کلمهی دین به مجموعهای از عقاید، اخلاقیات، احکام و قوانین فردی و اجتماعی اطلاق می شود و ادیان آسمانی آیین هایی هستند که از طرف خدای متعال به پیغمبران وحی شده اند. دین برابر است با اعتقاد به آفرینندهای برای جهان و انسان ودستورات عملی متناسب با این عقاید(مصباح یزدی،1365،صص28-23). دین مجموعه ای از عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی میداند که برای ادارهی امور جامعه و انسان وپرورش انسان ها می باشد (جوادی آملی،1372). دین را می توان، گرایش شدید انسان ها به سوی وجود والای خداوند، یا نیروهای برین ویا احساس ساده وابستگی به آنان به منظور تبیین علل وجودی خویشتن در جهان وبازیابی معنایی برای هستی دانست (بیرو،1375،ص241). ویلیام جیمز دین را به عنوان احساسها و اعمال و تجربه های فرد در رابطه با آنچه آن را الهی تلقی میکند میداند. به نظر پروسر دین مجموعهای از باورها، رفتارها، احساسات و نگرشهای جدی است (آرین،1387). هویت دینی: میزان شناخت عقیدتی فرداز تعلق وارتباطش نسبت به دینی خاص وپیامدهای احساسی مثبت است که فرد از این تعلق و ارتباطش تجربه میکند وهمچنین به میزان ارزشی که فرد، به انجام عملی مناسک فردی وجمعی دین قائل است، گفته می شود(عباسی قادی،1382،ص32). مؤلفهی اعتقادات دینی: که عبارت است از ایده ها و نگرش هایی که انتظار میرود پیروان یک دین بدان اعتقاد داشته باشند. مؤلفهی عواطف دینی: که ناظر بر عواطف و احساسات پیروان یک دین، با جوهری ربوبی، همچون خدا یا واقعیتی غایی ویا اقتداری متعالی است. مؤلفهی رفتارهای دینی: که انتظار میرود پیروان یک دین آن ها را به جای آورند و شامل اعمالی چون نماز، روزه، شرکت در آیین های دینی و.... است. شادمانی: شادمانی نوعی ارزشیابی مثبت است که فرد از خود وزندگی اش دارد (دانیر،2002) و مواردی از قبیل رضایت از زندگی، هیجان وخلق مثبت، فقدان افسردگی واضطراب را شامل میشود وجنبههای مختلف آن نیز به شکل شناخت ها وعواطف است(دانیر وساه،1998). آیزنک(1990)؛ ترجمه فیروز بخت وبیگی، (1375) شادمانی را مجموع لذتها، منهای دردها وترکیبی از حد اکثر عاطفه ی مثبت به اضا فهی حداقل عاطفهی منفی معرفی می کند. احساس شادمانی: به معنی وسیع کلمه هر نوع حالت هوشیاری را گویند و به معنای اختصاصی یک حالت انفعالی نامعینی است که میتواند ایجاد کنندهی یک حالت نیاز باشد (منصورو همکاران، 1363،ص34). تجربه شادمانی : پیاژه تجربه را تأثیر متقابل بین محرک ها (بیرونی و درونی) و یادگیرنده میداند (سیف،1385،ص34). و هگل تجربه را چگونگی حصول شناخت میداند (کمالی نژاد، 1380، ص241). تعاریف عملیاتی متغیرها: هویت دینی: در این پژوهش هویت دینی در سه مقولهی اعتقادات دینی، عواطف و احساسات دینی و انجام رفتارهای دینی منظور میشود. و هویت دینی نمره ای است که فرد در پرسشنامهی محقق ساخته کسب می کند. اعتقادات دینی: در این پژوهش سطح اعتقادی نمرهای است که دانشجو از گویه های10تا1 پرسشنامه محقق ساختهی هویت دینی کسب می کند. عواطف و احساسات دینی: در این پژوهش نمرهای است که دانشجو از گویههای 20تا11 پرسشنامه محقق ساختهی هویت دینی کسب می کند. رفتارهای دینی: در این پژ وهش نمره ای است که دانشجو از گویههای 31تا21 پرسشنامه محقق ساخته هویت دینی کسب می کند. شادی: منظور از شادی نمره ای است که فرد در پرسشنامهی شادمانی مونش کسب میکند. احساس مثبت: در این پژوهش نمره ای است که دانشجو از گویه های 10-4-3-2-1 پرسشنامهی مونش کسب می کند. احساس منفی: در این پژوهش نمره ای است که دانشجو از گویه های 9-8-7-6-5 پرسشنامهی مونش کسب می کند. تجربه مثبت: در این پژوهش نمرهای است که دانشجو از گویههای 24-23-21-19-15-14-12 پرسشنامه مونش کسب میکند. تجربه منفی: در این پژوهش نمره ای است که دانشجو از گویه های 22-20-18-17-16-13-11 پرسشنامه مونش کسب می کند. دانشجویان: مقصود افرادی هستند که در سال تحصیلی 90-89 13در دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان نجف آباد مشغول به تحصیل بودند. 991870159385فصل دوم:مبانی نظری و پیشینه ی تحقیقبخش اول: دین و هویت دینیبخش: پیشینهی تحقیق00فصل دوم:مبانی نظری و پیشینه ی تحقیقبخش اول: دین و هویت دینیبخش: پیشینهی تحقیق مبانی نظری تحقیق: مقدمه: دین و هویت دینی با ارائه ی یک چارچوب جامع برای تفسیر وقایع، ونیز ارائه ی پاسخ های مشخص و قانع کننده ای برای پرسش های وجودی مانند از کجا آمده ام و به کجا می روم، تفسیری همه جانبه از حیات انسانی در اختیار می گذارد و خلاء زندگی را با ایجاد معنا برای لحظه لحظه ی آن برطرف می کند. دین به افراد نوعی احساس کنترل و کار آمدی می بخشد. سلامت بخش ترین جنبه ی دین، توانایی آن در فرو کاستن از تنیدگی وجودی از رهگذر اعطای یک احساس کنترل بر این دنیای نا مطمئن و هراس انگیز است؛ این احساس کنترل از راه باور به حضور یک قدرت برتر و شکوهمند فراهم می شود که اراده و اختیار دارد و می تواند از جانب ما مداخله کند. دین در جایگاه یک نظام مرجع با طرح هدفمندی حیات، مرگ را نقطه ی پایان زندگی نمی داند و آن را همچون گذرگاهی برای عبور به جهانی با شکوه تر، پذیرفتنی می سازد. این توانایی دین در کاستن از غم های وجودی و مرتبط کردن ما با یک نیروی قدرتمند معنوی، در بردارنده ی بزرگترین هدیه به انسان هاست. برای یک فرد معتقد، همانا این هدیه امید و آرامش است. باور و ایمان به خدا سبب امیدواری و خوش بینی به خدا و جهان می شود؛ انسان را به سوی خوبی ها فرا می خواند و محبت به خدا و آفریدگان او را در دل جای می دهد(حیدری، 1386، صص23-20). دین در صدد پاسخگویی به چرایی زندگی انسان هاست ؛ به اعتقاد فروم در کتاب روان کاوی دین، « نیاز دینی یعنی نیاز به یک الگوی جهت گیری و مرجعی برای اعتقاد و ایمان. هیچ کس را نمی توان یافت که فاقد این نیاز باشد». فروم همانند یونگ در تحلیل عوارض ناشی از پیروی از مکاتب غیر خدایی اعتقاد دارد که جامعه ی صنعتی غرب، انسان را از فطرت خود دور می کند و پیدایش بسیاری از مشکلات زندگی را که سالیوان آن ها را مشکلات زندگی می نامد، ناشی از بی توجهی به دین الهی می داند( جمالی، 1381). بخش اول: تعاریف دین و دین داری: درمورد دین، تعاریف متنوعی بر اساس نگرش های مذهبی یا فلسفی در دست است. در اغلب این تعاریف کوشش شده است که ابتدا پدیده دین با عامترین تعبیرات و مفاهیم تبین شود. به طور کلی در زمینه ی دین دو نوع تعریف وجود دارد، یکی تعریف ذاتی و دیگری تعاریف کارکردی. درتعاریف دسته ی اول، بیشتر به ماهیت وچیستی دین تأکید دارد، اما تعاریف دسته دوم، اغلب دلالت بر این دارند که هر چیزی که برخی کارکردهای خاص داشته باشد دین به شمار می آید،حتی اگر چنین تصوری مرسوم نبوده باشد، چنین نظریه پردازانی غالباً ادعا می کنند که نظام های ارزشی و باور داشتنی چون کمونیسم، فاشیسم و ملیت گرایی چنین کارکردهایی دارند و به همین دلیل در مقوله ی دین جای می گیرند. به زعم تمامی مشکلات و با وجود عوامل تردید افکن در امکان دست یابی به یک تعریف واحد و کمتر خدشه پذیر، به هر صورت در هر مطالعه ی دین پژو هانه ناگزیر به ذکر یک یا چند تعریف هستیم، که چارچوب و محدوده معنایی دین و دین داری را برای ما واضح و روشن سازد(توسلی،1379،صص60-59). ویلیام جیمز در تعریف دین گفته است: « دین عبارت است ازتأثرات و احساسات و رویداد هایی که برای هر انسانی در عالم تنهایی و دور از همه بستگی ها روی می دهد، به طوری که انسان ازاین مجموعه درمی یابد که بین او و آن چیزی که آن را امر خدایی می نامد، رابطه ای بر قرار است». یونگ در بیان حقیقت دین گفته است: «به نظر من، دین حالت خاصی از روح انسان است که بر طبق معنی اصلی کلمه دین در زبان لاتینی می توان آن را با این عبارت تعریف کرد: دین عبارت است از حالت مراقبت و تذکر و توجه دقیق به بعضی از عوامل مؤثر که بشر عنوان قدرت قاهره را به آن اطلاق می کند و آن ها را به صورت ارواح، شیاطین، خدایان، صور مثالی، کمال مطلوب و غیره مجسم می کند». دورکیم در تعریف دین گفته است: «دین نظا م یکپار چه ای از اعتقادات و اعما ل مرتبط با امور مقدس است، اموری که حرمت یافته و ممنوع شناخته می شوند، اعتقادات و اعمالی که افراد را در یک اجتماع اخلاقی با هم متحد می سازد» (دورکیم،1383). اما در بحث دین داری یا تدین ، که حالت انسان است "دین" دین متعلق به آن به شمار می رود. در واقع اطلاق لفظ دین داری، هنگامی صورت می گیرد که مردم یا گروهی از افراد تمام یا بخشی از تعالیم یا دستورات دینی، اعم از (عقاید، اخلاقیات،احکام) را پذیرفته باشند. بنابر این در مقام تعریف می توان اظهار نمود که دین داری یا تدین عبارت است از: التزام فرد به دین مورد قبول خویش. این التزام در مجمو عه ای از اعتقادات، احساسات و اعمال فردی که حول خداوند و رابطه ایمان با او دور می زند، سامان می پذیرد. "آلپورت" در روان شناسی، مشهور ترین تقسیم بندی دین داری را تحت عنوان؛ دین داری درونی ودین داری برونی انجام داده است. مهمترین نکته ای که در کار او مطرح می شود، نظر او درباره ی منشأ شکلگیری دین داری و نیز نتیجه ی آن در زندگی است، او درحالی که منشأ دین داری را توهم انسانی میپندارد، ایمان را به خاطر نقش مهمی که در حل مشکلات زندگی دارد، دارای کارکرد مثبت برای زندگی میداند(توسلی،1379،ص60). ابعاد دین داری: «گلاک و استارک» با مشاهده این موضوع که، بررسی های تجربی مربوط به دین، به نتایج متناقض ممکن است ختم شود و هر پژوهشگری به سلیقه ی خودش "دین" را تعریف کند، با مروری به نتایج این پژوهشها ، مشارکت ویژگی های متفاوتی برای دین داری را دستچین و سپس آن ها را حول پنج بعد اعتقادی- شناختی ، تجربی یا عاطفی ، مناسکی ،دانش دینی و پیامدی جمع کردند و مفهوم عملیاتی مجزایی از دین داری ساختند. این پنجگانه به قرار زیر می باشد. الف)بعد اعتقادی-شناختی یا باور های دینی: که عبارت است ازایده ها و نگرش هایی که انتظار می رود پیروان یک دین بدان اعتقا د داشته باشند. ب)بعد عاطفی یا تجربی: که ناظر بر عواطف، تصورات و احساسات پیروان یک دین،با جوهری ربوبی، همچون خدا یا واقعیتی غایی و یا اقتداری متعالی است. ج)مناسکی-رفتاری یا اعمال دینی: که انتظار می رود پیروان یک دین آن ها را به جای آورند و شامل اعمالی چون نماز،روزه،شرکت در آیین های دینی و ... است. د)بعد فکری یا دانش دینی: که مشتمل بر اطلاعات و دانسته های مبنایی، در مورد معتقدات هر دین است که پیروان هر دین باید آ ن ها را بدانند ودر واقع شامل حداقل شناخت از اصول، فروع، سنت ها و تاریخ دینی است به نحوی که فرد خود را ملزم به به انجام اعمال دینی دانسته یا حداقل به آن گرایش یابد. ح)بعد پیامدی یا آثار دینی: که ناظر بر اثرات باور ها ،اعما ل، تجارب و دانش دینی به زندگی روز مره است(به نقل از آذرخش،1387). "ویلم"در بیان مزیت و مدل فوق می نویسد که اگر چه این مدل بسیار بحث انگیز بوده ، لیکن این مزیت را دارد که برای هر جهان مذهبی که مورد بررسی قرار می گیرد، می توان جای نسبی که هر یک از این ابعاد در آن اشغال می کند را مورد ملا حظه قرار داد (ویلم،1377،ص81). مرحوم "علامه محمد تقی جعفری" در ارزیابی مدل گلاک و استارک اظهار می دارد:« به نظر می رسد که این تقسیم بندی در باره جنبه های مختلف دین گرایی؛ یکی از عا لی ترین تقسیم بندی هایی است که در این زمینه انجام شده است، لذا توجه به آن برای تحقیقات ضروری بوده و بدون این تقسیم بندی، جامعه شناسی دین قطعاً ناقص خواهد بود»(جعفری،1377،ص57). نقش و کارکرد دین: دین به انسان چیزی می دهد که از هیچ چیز دیگری قابل دریافت نیست و آن اعتماد به حاصل کشش های زندگی، از طریق اتصال شخصی به قدرت یا قدر ت های متعالی جهان می باشد. هر دینی معمولاً برای مؤمنین به خود و وضع کلی جامعه مؤثر است به عنوان مثال؛ دین کمک می کند تا هر فرد متدین قدرت و رضایت بیشتری به دست آورد؛ به وی کمک می کند تا مصائب زندگی را بدون ناله و شکایت تحمل کند؛ کیفیت زندگی این جهان را ارتقاء می بخشد و سر انجام برای زندگی و رستگاری برنامه ای عملی مطرح می کند(هیوم،1380،ص19). نقش برجسته ی دین ، برخلاف فلسفه، اخلاق و یا هر گونه فعالیت های آرمان گرایانه و فرهنگی این است که برای افراد انسانی بالاترین درجه از رضایت را، از طریق ارتباط زنده با آن چه وی به عنوان قدرت یا قدرت های ما فوق بشری این جهان تشخیص می دهد، فراهم می آورد. آن چه یک دین خاص را از ادیان دیگر متمایز می کند نوع خدایی است که پیروان آن دین به آن اعتقاد دارند و نیز تجربه ی بشری که به نحو شایسته ای از اعتماد مزبور، حاصل می شود( هیوم،1380،صص19-20) یکی از اندیشمندانی که در زمینه ی دین مطالعات و تحقیقاتی داشته، "ادی (1998)" است که وی به طور کلی شش کارکرد و نقش دین را برای جامعه و فرد بدین گونه بر می شمارد: الف) دین برای انسان حمایت و تسلی به بار می آورد و از این طریق، هدف های تثبیت شده را پشتیبانی می کند. ب) دین ازطریق آیین ها و مراسم ؛ اهمیت عاطفی، هویت و نقطه ی اتکای ثابتی در بحبوحه ی نا سازگاری های آزاد و عقاید به بار آورده، که این همان کارکرد کششی دین است و آموزش آموزه های مذهبی و اجرای مراسم مذهبی را در بر می گیرد. ج) دین معیارهایی را به عنوان مبنای استفاده از الگوهای اجتماعی موجود فراهم می سازد و این همان کارکرد پیامبرانه ی دین است که می تواند مبنایی برای اعتراض اجتماعی فراهم سازد. د) دین به شاخت انسان ازخودش کمک می کند و باعث می شود که او احساس هویت کند. ح) دین در فراگرد رشد انسان، بسیار اهمیت دارد زیرا؛ به افراد در بحران های زندگی و مقاطع گذرا از یک وضعیت به وضعیت دیگر کمک می کند(همیلتون،1377،ص58). به عقیده ی دورکیم یکی از عوامل مؤثر بر هویت دینی افراد، شرکت در مناسک دینی است. برگزاری مناسک دینی، تجمع مردمی را به دنبال دارد، که دارای ارزش ها و باورهای مشترکی هستند. این تجمع؛ روح جمعی، انسجام و اتحاد مؤمنین به آن مذهب، را به ارمغان می آورد. این تجمع، که با احساسات مشترک و هم جهت مشارکین همراه است، آن ها را از حوزه ی مادیات، به حوزه ی معنویات منتقل می کند که باعث "حرکت زایی مذهبی" می شود(دورکیم،1383،ص165). به نظر دورکیم علاوه بر کارکرد تجمع مردمی در برگزاری مراسم دینی، شادی و تفریح مردم نیز با برگزاری مراسم دینی تأمین می گردد. به عبارت دیگر هدف اصلی، اجرای باور های در برگزاری مراسم مذهبی است، ولی در کنارآن شرکت کنندگان شاد می شوند، لذت می برند و تفریح می کنند. بدین جهت است که دورکیم پیوندی نزدیک و ناگفتنی بین روزه و مهمانی، ایام مقدس و تعطیلات، تعطیلات و شادی متصور می شود...« دورکیم تفریح را لازمه ی زندگی اجتماعی می داند و معتقد است؛ چون تفریح کارکرد بنیادی مناسک دینی به شمار می رود، لذا دین از لطف و جاذبه ای کاملاً مجزا از اهداف رسمی خود برخوردار است...»(دورکیم، 1383، ص 165). هویت دینی هویت: واژه هویت یا Identity ریشه در زبان لاتین دارد ( Identitas) که از Idem یعنی مشابه و یکسان ریشه می گیرد) و دو معنای اصلی دارد.اولین معنای آن بیانگر مفهوم تشابه مطلق است:این با آن مشابه است.معنای دوم آن به مفهوم تمایز است که با مرور زمان سازگاری و تداوم را فرض می گیرد.این واژه در یک معنا به ویژگی یکتایی و فردیت ،یعنی تفاوتهای اساسی که یک شخص را از همه کسان دیگر به واسطه ی هویت «خودش» متمایز می کند، اشاره دارد ودر معنای دیگر به ویژگی همسانی که درآن اشخاص می توانند به هم پیوسته باشند و یا از طریق گروه یا مقولات بر اساس صور مشترک برجسته ای، نظیر ویژگی های قومی و... به دیگران بپیوندند، دلالت دارد(منصور نژاد،1385،صص174-175). شناخت اصطلاح هویت: هویت معادل اصطلاح انگلیسی آن یعنی (Identhty) مفهومی است که به ویژه در سا ل های اخیرکاربرد فراوانی را در ادبیات و علوم انسانی بویژه روان شناسی و جامعه شناسی پیدا کرده است .در فرهنگ معین آمده است : هویت یعنی:1- ذات باری تعالی2-هستی،وجود3-آنچه موجب شناسایی شخص باشد4-حقیقت جزئیه. یعنی هرگاه ماهیت با تشخص است هویت گاه با لذات است و گاه بالعرض است(معین،ص5228). در فرهنگ عمید نیز هویت چنین تعریف شده است:هویت یعنی حقیقت شی ء،یا شخص که مشتمل بر صفات جو هری او باشد. هویت در لغت به معنای شخصیت،ذات،هستی،ووجود و منسوب به «هو»می باشد(عمید،ص1265). دهخدا در لغت نامه خود هویت را عبارت از تشخص دانسته و می گوید :"همین معنی میان حکیمان ومتکلمان مشهور است"(دهخدا،ص20886). در فرهنگ فارسی آموزگار این مفهوم به معنی ؛شناسنامه،نشانه و شناسایی آمده است(آموزگار،ص 1151). رویکردهای روان شناسانه ی هویت و هویت دینی: رویکردهای روان شناسانه ی هویت از سابقه ی طولانی در ادبیات انسانی بر خوردار است. اما در اوایل دهه ی هفتاد بود که در این حوزه مطالعاتی به صورت جدی مطرح گردید.مهمترین خصوصیت رویکرد فوق ، توجه به جنبه های فردی و خاص هویت در افراد و نقش آن درتبین کنش ها و رفتارهای افراد است. اندیشه های صاحب نظران عمده این رویکرد، با اعتقاد به روندهای شخصی که نقش ضروری در ساخت و پرداخت هویت ایفا می کنند(کنث9951ص50). عمد تاً با دیدگاه شناخت اجتماعی پوشی دارد.تعریف روان شناسانه از هویت فردی به عنوان حس تعلق به گروه، نخستین بار توسط زیگموند فروید ارائه گردید. او این حس را با گرو های عاطفی نظیر والدین مرتبط می داند که در دوره بلوغ به نوعی به مشارکت فرد در گروه می انجامد. او مشاهده کرد که انسان ها در میان جمع واکنشی متفاوت با زمانی که تنها هستند دارند ودر ریشه یابی این واکنش به نقش عواطف اعضاء به رهبران گروه پی برد و در یافت که هویت در پیوند های احساسی فرد با دیگران شکل می گیرد.از جمله موضوعات قابل توجه در بحث رویکرد های روان شناسانه هویت، ادغام یا تفکیک دو حوزه متفاوت خود و شخصیت است در حالی که برخی از صاحب نظران خود و هویت را یکی می دانند(حببیب زاده مرودشتی،1383،ص44). با مروری اجمالی به نظریات مطرح شده از دیدگاه اندیشمندان روان شناسی هویت، می توان دریافت که هویت؛ مجموعه عناصری از شخصیت فرد است که به وی امکان می دهد تا موضع خود را نسبت به جهان و دیگر اشخاص مشخص کند. فرد صاحب هویت، تصویری خاص از خود و جامعه جهانی داشته، و دارای نظام عقیدتی و ارزشی معینی است که در آن خوبی ها و بدی ها و باید ها و نباید ها جایگاه خود را دارند. از این رو در قبال مسائلی که با آن روبرو می شود بلا تکلیف نیست و به طور خلاصه فرد دارای معیار درونی است(حبیب زاده، 1383،ص44). از منظر روان شناسی هویت بنیاد واقعی شخصیت وحیات فرد است و هر نوع تهدید به منظور فروپاشی آن، موجبات تضعیف منش و سلوک فردی و احتمالاً اجتماعی افراد را در زندگی به دنبال خواهد داشت. ساختار واقعی هویت در این رویکرد؛ ترکیبی از نیروهای روانی، عاطفی، عقلانی و واکنشی است که سبب می شود، موجود انسانی در مقابل حوادث و اتفاقات از خود دفاع کند. آن چه که در این رویکرد اهمیت بسزا دارد، مفهوم خود و یا واقعیت روانی فرد است که، در همه جا عامل بروز کنش و واکنش در فرد می گردد. به علاوه، رویکردهای فردی به مسئله هویت، که مفهوم هویت شخصی را شکل می دهند، بیشتر با مفاهیم ادراک از"خود " ویا مفهوم ذهنی "خود" مطرح می شوند. مفهوم خود، شامل مجموعه ویژگی هایی است که فرد برای توصیف خویشتن به کار می برد(کنث،1995،ص50). اریکسون: از زاویه ی روان تحلیل نگری اولین روانشناسی که مفهوم هویت را در محور نظریه اش مطرح کرد، اریکسون(1968)است. به نظر اریکسون نخستین وظیفه ی یک نوجوان، برقراری احساس نوینی از هویت خود است؛ یعنی این احساس که کیست؟ وی به عنوان طراح مبحث هویت، "مذهب" را در چارچوب نظریه ی خود می پذیرد و آن را نهاد ارزشمندی در طول تاریخ می داند که ، برای تأمین نیازهای روان شناختی و ارضاء اعتماد پایه، نقش ایفاء می کند. او اعتماد دوران کودکی را پایه ی ظرفیت ایمان در (جوانی) و بزرگسالی می داند و در یک نگاه کارکرد گرایانه به مذهب، جذب جوانان به امور مذهبی را باعث جهت گیری آن ها در زندگی و سپری در مقابل از "خود بیگانگی" معرفی می کند(آدامز،1994،ص121). مارسیا: مارسیا مبحثی را تحت عنوان پایگاه هویت مطرح کرد، تامفهوم هویت اریکسون را عملیاتی وقابل آزمون کند وی برای مذهب، هم به عنوان یک حوزه ی مهم وهم به عنوان یک عامل فرهنگی زمینه ای در کاهش بحران هویت جوامع مذهبی، نقش قائل است و معتقد است؛ در جوامعی که مذهب حاکم نیست، بحران های هویتی شدید تراست، چرا که مذهب به مهمترین سؤالات نوجوانان و جوانان؛یعنی از کجا آمده ام؟کجامی روم؟چه کسی هستم؟ هدفم در زندگی چیست؟ زندگی چه ارزشی دارد؟و...پاسخ می دهد(مارسیا،2003،به نقل از بیابانگرد،1377،ص78). انواع هویت دینی از نظر مارسیا: مارسیا با توجه به چهار پایگاه هویت (موفق ، دیررس، زودرس ومغشوش)، ونقش مؤثر مذهب در تثبیت تعهد، کاهش بحران و میزان طی کردن مراحل (اکتشاف و تعهد) از طرف جوانان ، چهار نوع هویت دینی تشخیص می دهد که عبارتند از: الف)هویت دینی موفق یا دست یافته: در این وضعیت که از نظر رشدی، پیشرفته ترین وضعیت هویت است، مراحل اکتشاف و تعهد هر دو طی شده اند و افراد این گروه در زمینه ی جهان بینی، عقیده های گذشته ی خود را ارزیابی می کنند و به راه حلی می رسند، که آن ها را برای انجام فعالیت آماده می کند، متفکر و درون نگر هستند، ودر شرایط سخت و دشوار، عملکرد شناختی بسیار خوبی دارند، خلاق ترند، به عقاید دیگران برای تصمیم گیری های خود وابستگی کمتری نشان می دهند و غالب کسانی که چنین وضعیتی دارند، دارای یک نظام باوری متفاوت با نظام باوری دوران کودکی هستند. ب)هویت دینی تعلیق یافته: در این وضعیت، افراد در مرحله اکتشاف به سر می برند، ولی هنوز به تعهد کافی در مسائل مربوط به هویت دست نیافته اند. افراد دیررس،از نظر پیچیدگی شناختی، سطح بالاتری نسبت به افراد با وضعیت زودرس و سردرگم دارند. آن ها بیش از دیگروضعیت ها، شکاک هستند و می خواهند تجربه های جدیدی را کسب کنند. مدام در حال جستجو و تجزیه و تحلیل عقاید و اندیشه های متفاوتند واز تعهد به طور موقت اجتناب می کنند، در بعد دینی همنوایی فرد با دیگران کاهش پیدا می کند و به جایی می رسد که خود را مورد ارزیابی قرار می دهد واز خود می پرسد که چه کسی است؟ وبه چه چیزی باور دارد؟ این وضعیت ممکن است که برای اطرافیان و خانواده، نگران کننده باشد، ولی برای درونی کردن ایمان و رسیدن به هویت یگانه، لازم است. ج)هویت دینی زودرس: در این وضعیت فرد، فرد بدون آن که مرحله اکتشاف را گذرانده باشد، نسبت به بعضی مسائل هویت تعهد دارد. او بیشتر پیرو نظر دیگران است و عقیده ای که از جانب آن ها در زمینه ی شغل، مذهب، سیاست و غیره به او ارائه می شود بدون چون و چرا می پذیرد. چنین شخصی از مسئولیت هایی که با آزادی فردی همراه است وحشت دارد. افراد این گروه، تمایلی به کسب تجربه های جدید ندارند و تعهد های زندگی خود راکمتر مورد سؤال قرار داده اند و آن ها را بدون چون وچرا پذیرفته اند. د)هویت دینی مغشوش: در این وضعیت فرد مرحله ی اکتشاف را نگذرانده است و در رفتار و افکار او به میزان کافی تعهد به چشم نمی خورد. تعهد این گروه به دیگران یا نسبت به اصول وباورها ، اندک است؛ به نظر می رسد که صاحب اندیشه نیستد؛ نقش های اجتماعی را پیوسته مورد آزمایش قرار داده، سریع تصمیم می گیرند و به راحتی در سیطره ی هر نقشی در می آیند. این افراد بی هدف و سرگردان به نظر می رسند، و آگاهی های جدید اجتناب می ورزند و سعی می کنند تصمیم گیری های خود را به تأ خیر اندازند. چنین افرادی، در مورد ایدئولوژی (که از نظر اریکسون شامل دین وبینش سیاسی است ) تفکر کمتری دارند و پرداختن به مسائل مرتبط با فلسفه ی زندگی را نوعی اتلاف وقت می دانند(همان ،صص80-79). اندیشمندان مختلفی از منظر جامعه شناسی مسئله ی هویت را مورد بحث و بررسی قرار داده اند. جامعه شناسان نظم گرا در آثار خود به مفهوم هویت جمعی پرداخته اند. رویکردهای جامعه شناسانهی هویت و هویت دینی: دورکیم: دورکیم معتقد است که انسان یک خصلت دوگانه و به عبارت دیگر دو بعد فردی و اجتماعی دارد. بخش اجتماعی از طریق جامعه پذیری توسعه می یابد و در طول زندگی از طریق تعامل با دیگران و مشارکت در فعالیت هایی با سوگیری جمعی تقویت می شود. قسمت فردی خودمحور است وبا امیال خودخواهانه ی فرد مشغول است. قسمت فردی وجود آدمی را می توان هویت فردی و قسمت اجتماعی آن را می توان هویت اجتماعی در نظر گرفت، از نظر دورکیم دین در ابتدا در میان جوامع اولیه، وقتی که افراد به جمع بزرگتری پیوستند به وجود آمده است. در این موقع مردم به درک یک نیرو که به نظر می رسد مافوق آن ها باشد می رسند و تمایز میان امور مقدس و غیر مقدس حاصل می شود. در واقع در جوامع ابتدایی هویت اجتماعی افراد همان هویت مذهبی آنان است که آن ها را تشویق می کند سود جمعی را در رفتارشان در نظر بگیرند. «محتوای نمادها و مناسک مذهبی حتی موجودیت مادی جامعه را تنظیم می کند» (کرایپن،1988،ص321). پارسونز: پارسونز یکی از مهمترین جامعه شناسان نظم گرای معاصر است و از دیدگاه کلان به جامعه می نگرد او به نظام شخصیتی افراد و هویت فردی و اجتماعی افراد و همچنین دین و ارزش های اخلاقی و نقش آن ها در رهبری کنش های فردی و جمعی توجه اساسی دارد. از نظر پارسونز هر فرد در نظام شخصیتی خود که قسمتی از نظام کلی کنش است، هویتی منحصر به فرد و یکتا دارد اما این نظام شخصیتی در ارتباط متقابل با سایر بخش های نظام کنش و عمل می کند. پارسونز هویت اجتماعی را مسلط بر هویت فردی در نظر می گیرد، اما در عین حال می کوشد نشان دهد که هر کنشگر اجتماعی در قالب نظام شخصیتی، هویتی منحصر به فرد دارد (توسلی، 1369). می توان گفت که از نظر پارسونز دین از طریق جامعه پذیری در قالب ارزش های اجتماعی در نظام شخصیتی و هویت اجتماعی وارد شده و در آن نهادینه می شود. در جوامع مدرن هویت فردی غیر دینی است زیرا به دلیل تفکیک های کارکردی، حوزه ی دینی از جنبه های اقتصادی- اجتماعی افراد جدا می شود اما در هویت اجتماعی افراد هنوز هم حضور خواهد داشت، چرا که در نظر او فرهنگ و دین برای برقراری نظم اجتماعی اهمیت بسزایی دارند و می توانند کنش های اجتماعی را رهبری کنند (توسلی، 1369 ). استرایکر: استرایکر یکی از نظریه پردازانی است که نظریاتی درباره ی هویت ارائه کرده است. از نظر او هر فرد در اجتماع هویتی مخصوص به خود دارد وقتی افراد در زندگی اجتماعی خود نقش های گوناگونی می پذیرند، هویت الصاق شده به آن ها نیز درونی می شود هویت ها قسمت هایی از«خود» هستند، خود در ارتباط با ساختار کلان اجتماعی و ماهیت آن و موقعیت خود در این ساختارها ونقش هایی که در ارتباط با این موقعیت ها بازی میکند، طرح هایی را ایجاد می کند. هویت ها این طرح های ساخته شده به دست خود را درونی میکنند (تورنر،1998). می توان گفت که افراد وقتی در موقعیت های مذهبی قرار بگیرند، هویت مذهبی خواهند داشت. از آنجایی که هویت ها اتصال فرد را با ساختار اجتماعی فراهم می کنند، می توان اهمیت هویت مذهبی را در سلسه مراتب هویتی افراد با توجه به ساختار اجتماعی که در آن زندگی می کنند حدس زد هر چه ساختار اجتماعی به نقش های مذهبی اهمیت بیشتری دهد، تعداد این نقش ها وحمایت اجتماعی که برای آن ها فراهم می شود، بیشتر خواهد بود (تورنر،1998). ابعاد هویت: هویت همواره متعدد و متکثر است و دارای یک پایگاه بندی سه گانه است. که عبارتند از؛ هویت فردی،هویت جمعی و هویت ملی. که در ادامه به بررسی طبقات سه گانه می پردازیم. 1-هویت فردی: هویت در سطح فردی یکی از مهمترین مباحث جامعه ی بشری محسوب و بر اساس تعلق خانوادگی ارزیابی می شود ودر برخی مقاطع تاریخی بحران هویت به عنوان پدیده ای فراگیر، جوامع را به چالش می طلبد و بنا به علل درونی و بیرونی تبدیل به یک مسئله ی حیاتی می شود. لذا بشر در طول تاریخ هویت داشته و انسان ها و جوامع به دنبال کسب و حفظ هویت ودر عین حال موافق وپیشگام در تغییر و تبدیل هویت، متناسب با شرایط زمان خود گام بر می دارند وبا تکیه با منابع معرفتی خود (دین، ایدئولوژی سیاسی، حافظه ی جمعی، فرهنگ و ...) به نوعی در صدد حفظ هویت هستند و برای رسیدن به این هدف، ناچار به طی روند تولید نماد های هویتی و نقد مستمر آن هستند(علیخانی،1383،ص 345). 2-هویت اجتماعی یا جمعی: که به جایگاه و تعلق فرد به جامعه و گروه مربوط می شود. و انسان ها در هویت جمعی خود نیز تعهداتی از قبیل هویت جنسی، هویت سنی، نژادی، قومی، مذهبی، طبقاتی، ملی و فرا ملی دارند. بنا براین هیچ یک از این هویت ها در تقابل با دیگری نیست، بلکه هر کدام از نظر اهمیت و جایگاه دارای وزن خاص خود هستند، لیکن همه ی آن ها ماهیتویا دارند و همواره در حال تغییرند. پس هویت امر ثابتی نیست، بلکه روندی سیال و نو شونده است که که خانواده، ایل و قبیله به افراد می دهند.یعنی اجتماعی متشکل از مجموعه ای از افراد که در خوی، خلق، خاک، فرهنگ وچیزهای دیگر مشترک هستند. هویت جمعی یا اجتماعی در واقع بر اساس جایگاه مشخص فرد در اجتماع و جامعه تعریف می شود و از آن جا که جامعه متشکل از نهاد ها و گروه های گوناگون صنفی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی است، هویت اجتماعی شخص نیز بر اساس تعلق او به این نهاد ها و جایگاهش در آن ها می تواند چند گانه باشد(علیخانی،1383،ص345). 3-هویت ملی: هویت ملی، بالاترین سطح هویت است . در واقع یک فرد را به یک جامعه ی ملی یا دولت – ملت مشخص می کند. انسان ها معمولاً دارای هویت های فردی و ملی هستند. در میان نظام های اجتماعی هویت ملی فراگیرترین و در عین حال مشروع ترین سطح هویت اند، لیکن انسان ها هویت های اجتماعی گوناگونی به خود می گیرند. "هویت های اجتماعی زیر مجموعه ودر سطح پایین تر هویت ملی قرار می گیرند و نمی توانند جانشین آن شوند"(احمدی،1384).در هویت ملی بر برابری انسان هایی که عضویت یک دولت ملی را پذیرفته اند تأکید شده است و از لحاظ روانی اعضای یک ملت احساس می کنند که در دستیابی حقوقی از قبیل برابری، در فرصت دستیابی به مقامات سیاسی و اداری جامعه، برابری در فرصت های اساسی مانند تحصیلات، شغل مناسب، امکانات رفاهی، تساوی در حقوق و امتیازات قانونی، برابری در حقوق مربوط به مشارکت سیاسی، موقعیت برابر دارند و نسبت به آن ها ظلم و تبعیض روا نمی شود(علیخانی،1383،ص346). هویت دینی و ابعاد آن: عوامل زیادی از قبیل؛ آموزش و پرورش، هنر، ادبیات، فرهنگ رایج عامه، ساختار سیاسی معماران و حتی دانشمندان علوم تجربی بر هویت دینی تأثیرگذارند. به همین خاطر این گونه به نظر می رسد که هویت دینی را چنین می توان تعریف کرد؛ بخشی از مذهب که در افراد و جوامع مذهبی دارای درجاتی از ثبات بوده و از نسلی به نسل دیگر تداوم داشته است. این تعریف از هویت دینی، به وضوح جوامع مذهبی را از غیر مذهبی جدا می کند. هویت دینی بر آمده از شخصیت دینی می باشد؛ یعنی جایی که مفاهیم دینی، عقاید و مبانی بر رفتار، گفتار و اعمال فرد، خود را به منصه ی ظهور می رساند. از این رو هویت دینی،ضمیمه کننده نام یابی خاص و پیشینه ی کاملاً روشن، در خصوص چنین افرادی بوده و به طور معمول فرض بر این است که، زمینه ی تبعیت از قوانین و مقررات تصویب شده و صریح را در افراد ایجاد می کند و پیشینه ی تاریخی پر بار، افسانه ها و باورهای کهن، الگو های مشخص، آداب و سنن مذهبی، مقررات و پشتوانه های سنتی، این نوع از هویت می باشد (حبیب زاده مرو دشتی، 1382، ص99). هویت دینی؛ نوعی از هویت جمعی می باشد، که در برگیرنده باورها، ارزش ها و اعتقادات دینی می باشد. می توان گفت؛ هویت دینی این است که فرد به یک سری از اصول و عقاید دینی در گروه های مذهبی خاص دست یابد به طوری که بخشی از شخصیت او گردد و نسبت به آن ها اعتقاد و شناخت حاصل کند و این خود نیازی از نیازهای فطری آدمی، یعنی؛ گرایش به پرستش است. به این معنا که؛ فرد مستقل از هر گونه یادگیری، در درونش تمایل به عبادت و بندگی خدا را احساس می کند. تجلی چنین احساس و تمایلی، در اعمال و رفتار دینی آشکار می شود. در واقع لفظ دین داری هنگامی صورت می گیرد که مردم یا گروهی از افراد، تمام یا بخشی از تعالیم و دستورات دینی را اعم از عقاید، اخلاقیات و احکام پذیرفته باشند و نسبت به آن نوعی احساس پای بندی مستمرو نسبتاً با ثباتی داشته باشند. هویت در زمینه ها و ابعاد مختلفی از زندگی شکل می گیرد که از جمله ی این ابعاد؛ می توان به بعد شخصی، جنسیتی، دینی، ملی و ... اشاره کرد. یکی از مسائل اساسی شکل دهنده ی هویت هر انسانی؛ داشتن تعریفی از خود، از معنای زندگی، هدف زندگی و... است که با نگاهی اجمالی به معارف دینی می بینیم که یکی از کارکرد های اصلی دین در زندگی این است که با دادن جهان بینی الهی، معنا و هدف نهایی زندگی را، برای انسان تبیین می کند و غایت مسیر او را نشان می دهد. حال اگر معنا و غایت زندگی فرد بر اساس جهان بینی دینی شکل گرفت، دیگر ابعاد هویت فرد (هویت شخصی، جنسیتی، ملی و...) به عنوان واسطه های دست یابی به آن هدف و در راستای آن معنا و غایت نهایی، جهت دهی خواهد شد. وقتی فرد، جهان بینی الهی پیدا می کند ومبدأ و مقصود خود را می داند و پی می برد که برای چه آفریده شده است و غایت آفرینش او چیست؛ می تواند در مورد سایرمسائل زندگی بهتر تصمیم بگیرد(عباسی قادی، 1382،ص9). هویت دینی را نیز در دو سطح می توان مشاهده کرد: اول در سطح فردی و شخصی که تقریباً مترادف با دین داری فردی است اما در سطح دیگر، هویت دینی به عنوان جمعی نیز مطرح است و متضمن آن سطح از دین داری است که با "ما " جمعی یا همان اجتماع دینی یا امت، مقارنه دارد. در این معنا هویت دینی به معنای تعلق و تعهد به جامعه ی دینی است. البته هر دو سطح از هویت دینی (شخصی و جمعی)، متضمن میزانی ازدینداری است(منصورنژاد، 1385، ص175). ابعاد هویت دینی: با توجه به اینکه از ویژگی های هویت، چند بعدی بودن آن است هویت دینی نیز مفهومی مرکب است و ابعادی دارد. الف) بعد دین داری: بررسی پژوهش های تجربی راجع به دین داری نشان می دهد که چند بعدی بودن دین نکته ای است که عموماً توسط پژوهشگران پذیرفته شده است مدل گلاک و استارک که در این حوزه مورد توجه بسیار قرار گرفته است برای دین، پنج بعد در نظر گرفته است: بعد اعتقادی، بعد شعائر و مناسک، بعد تجربی، بعد دانش دینی و بعد پیامدی. ب) بعد اجتماعی: این بعد با مجموعه ای از نشانه گرها(اجتماعی و نمادین ) سروکاردارد که مرز گروه های دینی را تعریف می کند وبه شخص اجازه می دهد که میان «درون گروه وبرون گروه» تمایز قائل شود. بعد اجتماعی با تعریف رسمی و علمی تعلق، ارتباط دارد مثلاً می توان به غسل تعمید داده شدن یا مؤمنانه عمل کردن به اصول پنج گانه ی اسلام یا داشتن سر پناه مشترک در آیین بودا و به علاوه موافقت پذیرش تکالیفی که برای به رسمیت شناختن اعضاء جهت احراز صلاحیت دراین یا آن جنبش دینی مورد نظر است، اشاره کرد. در واقع بعد اجتماعی، احساس تعلق خاطر مشترک و احساس تعهد افراد به "مای" مسلمان را نشان می دهد. ج) بعد تاریخی: بعد تاریخی را می توان آگاهی و دانش نسبت به پیشینه ی تاریخی و احساس تعلق خاطر و دلبستگی بدان دانست. این تعریف دربرگیرنده ی دو بعد است: 1) دانش تاریخی، به معنای آگاهی از مهمترین حوادث و شخصیت های تاریخی است. 2) تعلق خاطر تاریخی، به معنای وجود احساسات و عواطف مثبت ومنفی نسبت به حوادث، وقایع و شخصیت های تاریخی است که نتیجه ی آن، بر خورد غرورآمیز وافتخار آمیزبا آن یا موفق دانستن فعالیت ها و اقدامات شخصیت های مؤثر و مثبت در تاریخ کشور، یا ناراحتی و سرافکندگی و تحقیر شدن است. د) بعد فرهنگی: این بعد حاوی مجموعه ای از عناصر شناختی، نمادین و عملی است که میراث سنتی خاص را تشکیل می دهد: آموزه ها، کتاب ها، علم وتفاسیر عملی، رفتارها و آیین ها و رموزآیینی، تاریخ، اندیشه ها و شیوه های اندیشه ورزی که در ریشه در فعالیت های اجتماعات دارند، عادات غذا خوردن، لباس پوشیدن، امور جنسی، بهداشت و نظایر آن که با نظام اعتقادات فرد مرتبط اند، هنرو آفریده های زیبا شناختی که به طورعلمی توسعه یا فته است وبا این اعتقادات ارتباط دارد و نظایر آن شامل بعد فرهنگی هویت می شود در واقع بعد فرهنگی، نگرش مثبت به میراث فرهنگی –مذهبی و اهتمام به حفظ و نگهداری آ ن را نشان می دهد( منصور نژاد، 1385،صص177-176). هویت دینی از منظر آیات وروایات: طرح هر مسئله در باره انسان بستگی تام به تصویری دارد که در مکتب های مختلف نسبت به انسان و هویت او ارائه می شود و بررسی این تصویر، نگاه هر مکتب به انسان و سعادت او را نمایان می سازد از این رو باید گفت که دربینش قرآنی حقیقت انسان را روح جاودانه او تشکیل می دهد. و انسان هویتی ازاو (انا لله) و به سوی او ( و انا الیه راجعون) دارد و زندگی واقعی او درسرای آخرتی است که به تلاش مخلصانه و همراه با ایمان خود دراین دنیا بنا می نهد. قرآن مجید بارها نسبت به غفلت از خود حقیقی، عدم هویت یابی وسرسپردگی انسان به غیر خدا هشدار داده است و انسان از پیروی از هوای نفس و شیطان و تقلید کورکورانه از نیاکان و بزرگان منع شده است(بیات،1378،ص85). قرآن مجید در این زمینه می فرماید: « ولا تکونوا کا لذین نسو الله فانساهم انفسهم» (و مانند آنان نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا هم آنان را نسبت به خودشان دچار فراموشی کرد). همچنین در آیه دوازهم و بیستم از سوره انعام می فرماید: «الذین خسرواانفسهم فهم لا یؤمنون».( آنان که دچار خود زیانی شده اند، پس آنان ایمان نمی آورند). با توجه به آیات فوق استنباط می شود که همه ی انسان ها دارای یک خود حقیقی (الهی) هستند، که غفلت و فراموشی از آن، سبب از خود بیگانگی و بی هویتی شخصیتی می شود. در این باره باید گفت؛ هویت همان هستی انسان است و وجود حقیقی او را تشکیل می دهد، به عبارت دیگر، می توانیم از کلمه هویت، مفهوم شخصیت را به ذهن متبادر سازیم؛ شخصیتی که دارای ابعاد گوناگونی است و اعمال ورفتاری که از چنین فردی صادر می شود، ناشی از نوعی هویت در درون او است. اگر بخواهیم مفهوم هویت را با توجه به اندیشه های دینی، به گو نه ای دقیق تر و مشخص تر صورت بندی کنیم، باید به این نکته توجه کنیم که «من» انسانی بر دو قسم است: الف) "من" حقیقی و متعالی:که عبارت است از خودیت انسان، یعنی همان که خودش باشد با امکانات، ابزارها، و استعداد های نهفته در وجود ش، همانی که از عالم قدس آمده و وجودش با رقه ی ملکوت را با خور به همراه دارد و تجلی گاه حضرت قدسیت است. ب) «من» کاذب یا «من» ثانوی و جمعی: من کاذب و جمعی؛ این است که از آن جوهره های الهی و قدسی فاصله بگیرد و خود را در ساختاری حیوانی مشاهده کند و باید بدون اراده، در اختیار دیگران، وجودش را به دلخواه خود سازند، که البته در این جا هم ساختن و هم پرداختن تجلی می کند، اما آن« من» حقیقی و متعالی را نشان نمی دهد، بلکه در واقع وجود الهی وقدسی او، چنان در غبارها و کدورت ها فرو رفته که ازاو جزحیوانیتی مدرن، مکانیکی، صنعتی و ماشینی باقی نمانده است و به عبارت دیگر، به ظاهر انسان ولی درباطن، موجود دیگرو به عبارت ملای رومی، در زمین دیگران خانه کرده است(درزمین دیگران خانه مکن کار خود کن کاربیگانه مکن. مولوی، مثنوی، جلد پنجم). (بهزاد مقدم، 1382،ص87). اینجاست که خداوند درقرآن کریم می فرماید: «لاتتبعو السبل فتفرق بکم عن سبیله» به دنبال راه های دیگر به جز راه توحید که راه مستقیم است نروید که شما را از راه خدا جدا و پراکنده می سازد). و نیز می فرماید:« فاقم وجهک لدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله، ذالک الدین القیم ولکن اکثر الناس لا یعلمون»روی خود را خالصانه متوجه آیین (حقیقی خدا، اسلام) کن، این سرشتی است که خداوند، مردمان را بر آن سرشته است. نباید سرشت خدا را تغییر داد ( وآن را از خدا گرایی، به کفر گرایی، و از دین داری به بی دینی، واز راست روی به کجروی کشاند) این است دین محکم و استوار، ولیکن اکثر مردم نمی دانند. از آیات فوق می توان نتایج زیر را به دست آورد: ج) هر مخلوقی که درمسیر خودش حرکت می کند، حرکت خودش را از روی آگاهی انجام می دهد یعنی یک قدرتی است که او را در مسیرخودش هدایت می کند. این مسیربه سوی یک تکاملی است؛ به سوی هدف و مقصدی (مطهری، 1388،ص45). یعنی مسیر تکامل وهویت یابی حقیقی انسان، به سوی هدف و مقصدی والا سیرمی کند، که چنان چه این مسیر در روند عادی خودش طی نشود و به انحراف کشیده شود حاصلی جز بی هویتی، پراکندگی و دوری از من واقعی (دینی) برای انسان را به دنبال ندارد. واین حرکت تکاملی برای کسب هویت واقعی و متعالی، جز از روی یک آگاهی منطقی، همراه با شناخت از روح فطرت خدا جو حاصل نمی شود (مطهری،1388،ص45). چ) « جامعه انسانی، هرگز بدون حاکمیت قوانین اجتماعی، نمی تواند قوام بگیرد و به سوی صلاح رود و سعادت مردمان را تضمین کند. سنت ها و قوانین اجتماعی قضا یای کلی و عملی هستند، که احترام و اعتبار آن ها به خاطر مصلحت هایی است که برای اجتماع در پی دارد. زیرا با نبودن این سنت ها و قوانین که مورد احترام همه ویا اکثریت باشد، جمع مردم متفرق و جامعه شان منحل می شود»(طباطبایی،1366،صص303-302). و قوانین و سنت های الهی رمز موفقیت در کسب هویت حقیقی انسان ها به شمار می آیند، وعدم توجه به ای سنت ها و پیروی از قضایای صرف بشری، هر چند در ظاهر ممکن است که موفقیت هایی نسبی برای جوامع بشری به ارمغان آورد، ولی به آن دلیل که از جامعیت مصلحت اندیشانه قوانین الهی بی بهره بودند، نمی توانند بشری را در سیر تکاملی هدفمند و همه جانبه به سوی هویتی موفق وکامل هدایت نماید (طباطبایی،1366،صص303-302). ح) دین آسمانی اساساً امری فطری است، یعنی فطرت انسان اقتضا می کند که به سمت دین گرایش یابد، فطری بودن دین؛ به معنای مطابق بودن محتوای آن با نظام خلقت است. لذا پرو یکردن از چنین دینی که با فطرت انسان ها سنخیت و مطابقت دارد، به معنای پرورش و شکل دادن به آن هویتی دینی است که؛ هدف غایی و نهایی خالق و جوامع بشری در آن مستتر است (بهزاد مقدم، 1382،ص97). لذا تبعیت از فطرت خداوندی، به منزله ی پیدا کردن مسیررشد و تکامل در مراتب انسانیت و آگاهی به خود حقبقی و متعالی، ضامن هویتی یکپارچه و مستقل و پویا برای آدمیت است. در آیه 31 از سوره حج که به آیه «حنفاء» معروف است، دلالت به وجود فطرت توحیدی در انسان داشته و مسئله ی هویت واقعی انسان را یاد آور می شود. خداوند می فرماید «حنفاء لله غیر مشرکین به و من یشرک بالله فکانما خر من السماء فتخطفه الطیر او تهوی به الریح فی مکان سحیق»( مراسم حج را در حالی انجام دهید که همگی حنیف برای خدا هستید و به او شرک نمی ورزید. و هرکس برای خدا شریکی قرار دهد گویی از آسمان سقوط کرده است و پرندگان در هوا او را بربایند، یا تند بادی او را به مکانی دور پرت کند). دراین آیه، علاوه بر تأ کید بر فطری بودن حس خداجویی در انسان، شرک و مشرک شدن را عامل سقوط انسان از حرکت تکاملی به سوی حقیقت مطلق دانسته، همچنان که این شرک، در تضاد با روح خدا جوی انسانی بوده و وی را از هویت متعالی (من قدسی) دور کرده و گرفتار(من کاذب) یا هویتی مخالف با روان و سرشت انسان قرار می دهد( بیات، 1378،ص86). به دنبال ذکر آیات دین، روایاتی از بزرگان دین، که نمو نه ها و الگو های روشنی از راهیافتگان به هویت حقیقی هستند ذکر می شود. در روایتی از حضرت رسول(ص)، آمده است که: " کل مولود علی الفطره فابو یهودانه او یمبجسانه" (هر مولودی که متولد می شود، بر فطرت اسلامی به دنیا می آید، پدران و مادران هستند که این ها را تغییر می دهند، اگر یهودی هستند یهودیش می کنند، نصرانی هستند، نصرانیش می کنند، مجوسی هستند، مجوسی اش می کنند، هر که هر گروهی است آن گروهی اش می کند(مطهری،1380،ص248). در این حدیث، علاوه بر اشاره به فطری بودن انسان، عامل تربیت و اجتماعی شدن از طریق گرو های اجتماعی به خصوص "خانواده" را عامل انحراف از مسیر صحیح پرورش انسان و کسب هویت حقیقی و متعالی، برمی شمارد و گرو های اجتماعی که فرد در آن عضویت دارد را در شکل دهی و صورت بندی ساختار شخصیت و هویت دینی مؤثر می داند. در واقع این روایت به نوعی بیان کننده ی این حقیقت است که، ساخت هویت، به خصوص هویت دینی افراد در اجتماع ودر تعاملات گروهی شکل می گیرد، و از منظر دیگر می تواند با دید گاه اندیشمندان معتقد به هویت های مدرن همخوانی داشته باشد. در روایتی دیگر امام علی (ع) می فرماید:"من عرف نفسه فقد عرف ربّه"(هرکس خود را شناخت، به حقیقت خداوند را شناخت) در این روایت، شناخت و آگاهی از خود و هویت متعالی خود، به معنای شناخت و آگاهی از دیگران (خداوند متعال) قلمداد می گردد. این روایت می تواند نمونه روشنی از هویت یابی و طلب من حقیقی و متعالی در وجود انسان باشد(مطهری،1380،ص249). آثار و فواید ایمان مذهبی: از نظر روانشناسان مسلم و قطعی است که اکثر بیماریها ی روانی ناشی از ناراحتی های روحی و تلخی های زندگی، در میان افراد غیر مذهبی دیده می شود. افراد مذهبی به هرنسبت که ایمان قوی و محکم داشته باشند، ازاین بیماری ها مصون ترند. استاد مطهری (1358) معتقداست؛ ایمان مذهبی آثار نیک فراوان دارد، چه از نظر تولید بهجت و انبساط روحی، چه از نظر نیکو ساختن روابط اجتماعی وچه ازنظرکاهش و رفع ناراحتی های ضروری، که لازمه ساختمان این جهان است. در این زمینه می توان به موارد زیر اشاره کرد: الف)خوش بینی به جهان خلقت و هستی ب) روشندلی ج)امیدواری به نتیجه ی خوب از تلاش چ)آرامش خاطر ح)برخورداری بیشتر از لذت های معنوی خ) بهبود روابط اجتماعی، رعایت عدالت و اخلاق در روابط با دیگران در پرتو ایمان و تقوا. د) کاهش ناراحتی ها: بالا بردن توان مقابله و مقاومت در برابر ناملایمات زندگی (آذربایجانی، 1385، صص176-175). بخش دوم پیشینه ی پژوهش یافته های داخلی: زاهد زاهدانی وکلانتری(1388) در پژوهشی تحت عنوان: هویت دینی و جوانان، که نتیجه ی پژوهشی تجربی در ایران است، به دنبال بررسی میزان احساس تعلق به هویت دینی و عوامل مؤثربر آن هستند. جامعه آماری این تحقیق، دانش آموزان مقطع متوسطه، سال سوم دبیر ستان نواحی چهار گانه ی آموزش و پرورش شهر شیراز هستند که نمونه ای متشکل از 400 نفر، شامل دختران وپسران مورد مطالعه را دربر می گیرد. نتایج نشان داد 88% دانش آموزان دارای هویت دینی قوی هستند و تنها 4% پاسخگویان، در این حوزه دارای مشکل یا بحران هستند. بیش از 94% دانش آموزان خداوند را ناظر بر اعمال خود می بینند ودر بعد اعتقادی به خداوند ایمان دارند. روی هم رفته هویت دینی دانش آموزان در حد بالایی است و بیشتر دانش آموزان دارای اعتقادات دینی بالایی هستند. صادقی(1387)پژوهشی تحت عنوان: بررسی رابطه ی وضعیت نگرش مذهبی و سلامت روان در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مازندران، که به صورت توصیفی انجام گرفته است. وی از پرسشنامه نگرش سنجش مذهب(گلریز،براهنی،1353)25 سوالی وپرسش نامه سنجش سلامت روان 28 سوالی( 28GHQ)استفاده کرده است،که آن ها را بصورت تصادفی بین 222 نفر(86پسرو136 دختر)توزیع کرده وپس از جمع آوری پرسشنامه وتجزیه وتحلیلهای آماری، به این نتیجه رسیده است که میزان همبستگی نگرش مذهبی وسطح سلامت روان دختران،بیشتر از پسران است. این یافته ها در جهت تایید یافته های قبلی است که نشان می دهد ارتباطی بین نگرش مذهبی وسلامت روان وجود دارد. در پایان اشاره می کند که توجه به وضعیت اجتماعی و فرهنگی در جهت ارتقاء نگرش مذهبی و سلامت روان پسران ضروری است. حقیقی ودیگران(1386) درپژوهشی رابطه ی الگوی پنج عاملی شخصیت، هویت با احساس شادکامی را مورد مطالعه قرار دادند. شرکت کنندگان در این پژوهش پرسش نامه ی شاد کامی آکسفورد و فرم کوتاه شخصیتی –هویتی نئورا تکمیل کردند. نتایج نشان داد که شاد کامی با برون گرایی دارای همبستگی و با روان نژندگرایی دارای همبستگی منفی بود. تحقیقات نشان داد که نه تنها ویژگی های ناب شخصیتی مثل برون گرایی وروان نژند گرایی با شادکامی همبستگی دارند، بلکه وجوه شناختی شخصیت نیز با شادکامی مرتبطند. معتکف فرد(1385) پژوهشی تحت عنوان: بررسی میزان شادکامی و عمل به باور های مذهبی در رابطه با جنس مخالف در دانشجویان دانشکده ی علوم پزشکی شهرستان سبزوار را انجام داده است، هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی میزان شادکامی وعمل به باور های مذهبی در رابطه با جنس مخالف در دانشجویان دانشکده ی علوم پزشکی شهرستان سبزوار بوده است. در مجموع نتایج به دست آمده در فرضیه های اصلی وجود رابطه ی معنا دار را نشان می دهد. واین که میزان شاد کامی افرادی که با کسی ارتباط ندارند بیش از کسانی است که چنین ارتباطی دارند. وهمچنین میزان دین داری کسانی که با جنس مخلف رابطه ندارند بالاتر از کسانی است که به فرد خاصی علاقه مند هستند و نیز در بررسی فرضیه های فرعی بین میزان عمل به واجبات و مستحبات دینی افرادی که از لحاظ ارتباط با جنس مخالف وضعیت های مختلفی دارند تفاوت معنا دار به دست آمد واین که بین میزان دین داری و میزان شادکامی وبین عمل به واجبات و مستحبات دینی و میزان شادکامی همبستگی وجود دارد. بهرامی وتمنایی فر(1384) در پژوهشی رابطه بین ابعاد جهت گیری مذهبی، سلامت روان و اختلال های روان شناختی 12 دانشجوی دختر و پسر دانشگاه تهران را که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، مورد بررسی قرار دادند یافته های پژوهش آن ها نشان داد که بین ابعاد اختلال های روانی، سلامت و ابعاد جهت گیری مذهبی همبستگی وجود دارد. غفوری کله(1384) در پژوهشی تحت عنوان: بررسی هویت دینی وملی نوجوانان شهر تهران با تاکید بر تأثیر خانواده برآن، با استفاده از روش پیماشی و با بهره گیری از تکنیک پرسش نامه، هویت ملی ودینی 390 نفر از جوانان 18-25 ساله شهر تهران را در مناطق مختلف آن را مورد بررسی قرار داده، که در آن هویت مطرح شده باویژگیهای فردی و خانوادگی آنان را در ارتباط قرار داده، واز جمله نتایج به دست آمده ی آن به شرح ذیل می باشد: در خانواده هایی که والدین پایبندی بالایی نسبت به مؤلفه های ملی ودینی دارند، جوانان آن ها نیز از هویت ملی و دینی قویتری برخوردارند. عملکرد والدین در زمینه ی آموزش جوانان در دو بعد ملی ودینی با هویت ملی ودینی جوانان در ارتباط می باشد واین ارتباط مستقیم ومثبت ارزیابی شده است. بیات ریزی(1384) در پژوهشی تحت عنوان: بررسی رابطه ی شادکامی با عمل به باور های دینی و برون گرایی در دانشجویان رشته پرستاری وپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران به این نتایج دست یافت: هدف این پژوهش تعیین میزان شادکامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران و رابطه ی آن با عمل به باور های دینی وبرون گرایی است. بدین منظور از بین دانشجویان رشته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران با روش نمونه گیری تصادفی تعداد 364 نفر دانشجوی دختر وپسر انتخاب شدند و پرسش نامه 25 سؤالی فرم 29 سؤالی پرسش نامه آکسفورد تجدید نظر شد و پرسش نامه آکسفورد در مورد آنان اجرا شد برای تجزیه وتحلیل داده ها از میانگین انحراف استاندارد آزمون T و آزمون معنی دار بودن ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین شاد کامی با نگرش عمل به باور های دینی رابطه ی مثبت معنی دار وجود دارد. از طرف دیگر رابطه بین شادکامی و مؤلفه های آن با برون گرایی مثبت و معنی دار می باشد و همچنین بین عواملی چون جنسیت، تأهل، طول مدت ازدواج با شادکامی رابطه ی معنی دار مثبتی وجود ندارد. آزموده(1382) پژوهشی تحت عنوان: رابطه ی جهت گیری مذهبی با سر سختی و شادکامی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی را انجام داده است. در این پژوهش از سه پرسشنامه جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی آلپورت و پرسشنامه ی زمینه های دید گاه های شخصی و پرسش نامه ی شادکامی آکسفورد استفاده شده است. برای انجام این تحقیق 200 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی از دو جنس مرد و زن به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و روش انجام پژوهش به صورت میدانی بود که دو طرح پژوهشی مورد استفاده قرار گرفت که عبارت بودند از:1-روش شبه تجربی 2-روش همبستگی. یافته های پژوهش نشان داد که افرادی که دارای مذهب درونی هستند یعنی مذهب بعدی از شخصیت شان است وانتها وهدف نهایی است و وسیله ای برای رسیدن به اهداف دیگر نیست،به دلیل داشتن معنا وهدف در زندگی، مذهب می تواند در ایجاد سر سختی و شادکامی نقش سازنده ای داشته باشد. یافته های خارجی: کیز و ریتزس(2007) در پژوهش خود نقش هویت مذهبی را بر حرمت خود و نشانه های افسردگی درکارگران مسن و باز نشسته، برجسته ساختند. نتیجه ی به دست آمده از این بررسی نشان داد هنگامی که هویت مذهبی افزایش می یابد، حرمت خود افزایش یافته و نشانه های افسردگی کاهش می یابد. ادینگتون و شومن(2004) در مطالعات خود به این نتیجه رسیدند که شادکامی به طور معنی داری با تعیین قدرت مذهبی، قدرت رابطه ی شخصی با خدا، تجارب عبادت کنندگان و جنبه های مذهبی و مشارکتی دین داری حتی بعد از کنترل سن، درآمد، و وضعیت تأهل رابطه دارد. کیم و دیگران(2004) به این نتیجه رسیدند که عمل به باور های دینی با هیجانات و عواطف مثبت مانند خوش خلقی، شادکامی، مهربانی، اعتماد به نفس، توجه و آرامش رابطه ی مثبت دارد. ماهونی ودیگران(2002) بعد از بررسی تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که عمل به باور های دینی موجب افزایش مشارکت کلامی، افزایش میزان شادکامی، کاهش چشمگیر پرخاشگری و تعارضات شده است. کوهن(2002) در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که معنویت موجب شادکامی و رضایت از زندگی بیشتر در افراد می شود و آن ها معمولاً بیان می کنند که عقاید معنوی شان احساسی از امیدواری، و آرامش به آن ها می دهد و این عقاید به آن ها کمک می کند تا با مشکلات زندگی سازگار شوند. آرگایل (2001) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که هنگامی که تجارب مذهبی در حال دعا ونیایش رخ می دهند، احساس سلامت وشادکامی در بالاترین حد قرار می گیرد، به عبارت دیگر، بیشترین تأثیر مذهب بر شادی به دلیل نیایش زیاد و نزدیکی به خداوند است. هیلز وآرگایل(1998) با انجام پژوهشی تحت عنوان: تجارب مذهبی و موسیقایی و ارتباط آنها با شادی، به این نتیجه رسیدند که تجارب مذهبی و موسیقایی، تا حدودی در ایجاد نشاط مؤثرند یکی از نتایج این پژوهش این است که تأثیر مثبت موسیقی ومذهب بر نشاط، بواسطه ی این است که روابط اجتماعی افراد را توسعه می دهد. هالامی وآرگایل(1997) در تحقیقی که تحت عنوان"روان شناسی رفتار، عقیده وتجربه مذهبی"انجام داده اند به این نتیجه رسیدند که افراد کمتر مذهبی به این دلیل کمتر شادند که اطمینان و یقین کمتری دارند. دول واسکوکان(1995) در تحقیق خود تحت عنوان مدل شناختی تأثیر مذهب بر سلامتی به این نتیجه رسیدند که باورهای مذهبی از طریق افزایش احساس کنترل،غنی سازی خودوخوش بینی،باعث ایجادشادی می شود. جمع بندی: مطالعات تاریخی گواه آن است که، دین به عنوان یک واقعیت موجود در جهان هستی از بدو خلقت انسان مطرح بوده است. مردم همواره برای نیل به به کمال از آن استفاده می کرده اند. قرآن کریم، بحث های مفصلی بر روی پرورش صحیح انسان داشته و بر روی بهداشت روانی بحث می کند . امروزه روان شناسان دریافته اند ، که دعا و نماز و داشتن ایمان محکم؛ تشویش، نگرانی و یأس را برطرف میسازد. به طور کلی نظریه پردازان دیگری وجود دارند که راه رسیدن به شادکامی و خوشبختی روان شناختی را در پرتو توجه به ارزش ها و هدف های معنوی، نیاز های بنیادین، معنا دار بودن و هدفمندی زندگی، عشق و علایق دینی و الهی میدانند. پیشینه ی تحقیقات نشان می دهد که تحقیقات زیادی راجع به شادی و همچنین در زمینه ی دین و مذهب انجام گرفته است، اما بحث ما در این پژوهش دانشجویان است که افرادی فرهیخته و جوان هستند در این رابطه بهره گیری از نظرات روان شناسان، جامعه شناسان، محققین علوم دینی و تاریخ شناسان امری ضروری برای شناخت مبانی و ضرورت های شادی در جوانان است. 314325155575منابع و مآخذمنابع فارسیمنابع انگلیسی00منابع و مآخذمنابع فارسیمنابع انگلیسی منابع فارسی: آرین، خدیجه(1387). بررسی رابطه دین داری و روان درستی ایرانیان مقیم کانادا، پایان نامه ی دوره دکتری، تهران: دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی ایران. آرگایل، مایکل(1386). روان شناسی شادی، ترجمه فاطمه بهرامی و همکاران، چاپ دوم، اصفهان: جهاد دانشگاهی. آلستن.پ. وبیکر، ملتونولنگهاوزن(1376). محمد، دین وچشم اندازهای نو، ترجمه ی غلام حسین توکلی، قم: دفتر تبلیغ اسلامی، حوزه ی علمیه ی قم. آزموده، پیمان(1382). رابطه ی جهت گیری مذهبی با سرسختی و شادکامی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه شهید بهشتی. آذربایجانی، مسعود(1382). تهیه و ساخت آزمون جهت گیری مذهبی با تکیه بر اسلام، مؤسسه پژوهشی حوزه و دانشگاه، قم: زیتون. آذربایجانی، مسعود.، موسوی اصل، مهدی(1385). روان شناسی دین، قم: پژوهشکده ی حوزه و دانشگاه. آذرخش، اردشیر(1378). بررسی بحران هویت جوانان و ارتباط آن با برخی متغیر های اجتماعی، پایان نامه ی دوره کارشناسی ارشد، اصفهان: دانشگاه اصفهان. آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی(1382). غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمد علی انصاری، قم: امام عصر(عج). آموزگار، حبیب ا...(1374). فرهنگ فارسی دانش، تهران: صفار. آیزنک، مایکل(1375). روان شناسی شادی، ترجمه ی مهرداد فیروزبخت وخشایار بیگی، تهران: هدف-گلشایی. آیزنک، مایکل(1378). همیشه شاد باشید، ترجمه ی ز. چلونگر، تهران: نسل نو اندیشه. احمدی، حمید(1384). دین و ملیت در هویت ایرانی، مجله ی دانشکده ی حقوق و علوم سیاسی، ش67 الیاسی، محمدحسین(1385). عوامل مؤثر برشادکامی دانشجویان، مطالعات بسیج، ش33. الیاده، میر چاه(1369). دین پژوهی، ترجمه ی بهاء الدین خرمشاهی، ج1، تهران: علمی فرهنگی. امیر حسینی، خسرو(1385). مهارت های شاد زیستن(روان شناسی شادی وسلامت)، تهران: عارف کامل. ایمان پور، محمد تقی(1381). بررسی و ارزیابی عوامل مؤثر بر هویت دینی جوانان در شهر شیراز، ویژه نامه علمی-پژوهشی دانشکده ی ادبیات وعلوم انسانی. بیات، بهرام(1378). بررسی بحران هویت جوانان و ارتباط آن با برخی متغیر های اجتماعی، پایان نامه ی دوره ی کارشناسی ارشد، اصفهان: دانشگاه اصفهان. بیات ریزی، مهتاب(1384). بررسی رابطه شاد کامی با عمل به باورهای دینی و برون گرایی، پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه آزاد اسلامی. بهرامی احسان، هادی.، تمنایی فر، شیما(1384). رابطه ی بین ابعاد جهت گیری مذهبی، سلامت روان واختلال های روان شناختی دانشگاه تهران. بهزاد مقدم، زهرا( 1382).نقد و بررسی دیدگاه های روان شناختی و جامعه شناختی در باب ماهیت و منشأ دین، پایان نامه ی کارشناسی ارشد، قم: دانشگاه قم. بیابان گرد، احمد(1377). تعهد اجتماعی جوانان و عوامل مؤثر بر آن، پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه شهید بهشتی. بیرو، آلن(1375). فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه باقر سارو خانی، تهران: موسسه کیهان. پلاچیک، روبرت(1376). هیجان ها، ترجمه ی محمود رمضان زاده، مشهد: آستان قدس. پیل، نورمن(1371). مثبت درمانی، ترجمه ی توراندخت تمدن، تهران: روشنفکران. حاجیانی، ابراهیم(1379). تحلیل جامعه شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه، فصلنامه مطالعات ملی، سال دوم، ش5. توسلی، غلام عباس(1379). نظریه های جامعه شناسی، تهران: سمت. حبیب زاده مرودشتی، فهیمه(1383). بررسی هویت ملی- دینی جوانان و تأثیر آن بر مشارکت اجتماعی آن ها، پایان نامه ی کارشناسی ارشد جامعه شناسی، تهران: دانشگاه الزهراء. حر عاملی، محمد بن الحسن(1409) وسائل الشیعه،جلد 29، قم: مؤسسه ی آل البیت علیهم السلام. حقیقی،ج.، خوش کنش، ا.، شکر کن، ح(1385). رابطه ی الگوی پنج عاملی شخصیت با احساس شادکامی در دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، دوره سوم، سال سیزدهم، ش 3. حیدری، مجتبی(1386). دین داری و رضامندی خانوادگی، قم: مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی. جعفری، محمد تقی(1377). فلسفه ی دین، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی. جعفری، سید ابراهیم(1383). بررسی میزان شادمانی و عوامل همبسته با آن در میان دانشجویان و دانشگاه های شهر اصفهان، پایان نامه ارشد، اصفهان: دانشگاه اصفهان. جوادی آملی، عبدالله(1372). شریعت در آیینه ی معرفت، تهران: مرکز نشر فرهنگی رجاء. جواد زاده ی شهشهانی، افسانه(1383). بررسی هویت دینی و تفکر انتقادی و رابطه ی این دو در دانشجویان22-20 ساله، تهران: دانشگاه تهران. داوودی، محمد(1383). سیره تربیتی پیامبر (ص)واهل بیت (ع)جلد2: تربیت دینی، قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه. دورکیم، امیل(1383). صور بنیادی حیات دینی، ترجمه ی باقر پرهام، تهران: نشر مرکز. دهخدا، علی اکبر(1372). لغت نامه ی دهخدا، تهران: دانشگاه تهران. رجایی، علی رضا(1387). درمان شناختی هیجانی-دینی، چکیده ی مقالات همایش منطقه ای شیوه های نوین ارتقای سلامت روانی، دانشگاه آزاد اسلامی تربت جام. رجبی، محمود(1380). انسان شناسی، ج1، قم: مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی. زاهد زاهدانی، سعید.، کلانتری، عبدالحسین.، عزیزی، جلیل(1388). هویت دینی وجوانان، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، دوره دوم، ش6. سیاسی، علی اکبر(1388). نظریه های شخصیت یا مکاتب روانشناسی، تهران: دانشگاه تهران. سید رضی، سید محمد بن الحسن الموسوی(1383). نهج البلاغه،تصحیح صبحی صالح، ترجمه ی محمد دشتی، قم: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین(ع). سیف، علی اکبر(1385). روان شناسی پرورشی، تهران: آگاه. شیخ صدوق، محمد بن علی بابوبه ی قمی(1400). الامالی، بیروت: مؤسسه علمی. شیخ صدوق، محمد بن علی بابویه ی قمی(1384). خصال، تحقیق علی اکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین. صادقی، محمدرضا(1387). بررسی وضعیت نگرش مذهبی وسلامت روان در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مازندران، طرح پژوهشی با حمایت دانشگاه علوم پزشکی مازندران. طباطبائی، سید محمد حسین(1366). تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، جلد16، تهران: بنیاد علمی و فکری علامه. طباطبائی، فوزیه(1377). بررسی رابطه بین پایگاه های هویت و سبک های مقابله با بحران در نوجوانان و جوانان مشهد، پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی تربیتی، تهران: دانشگاه الزهراء. طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن بن فضل (1379ق). مجمع البیان، ترجمه ی رسول هاشمیان محلاتی، ج8، بیروت: داراحیاء التراث العربی. طریحی، الشیخ فخر الدین (1414ق). مجمع البحرین، الدرسات السلامیه، ج2، قم: مؤسسه البعثه. عابدی،محمد رضا(1383). شادی در خانواده، تهران: مطالعات خانواده. عابدی، محمد رضا.، میر شاه جعفری، ابراهیم.، لیاقتدار، محمد جواد(1385). هنجاریابی شادکامی آکسفورد در دانشجویان دانشگاه های اصفهان، مجله ی روان پزشکی و روان شناسی، ش45. عباسی قادی، مجتبی(1382). بررسی رابطه استفاده از اینترنت وهویت دینی کاربران، دفتر مطالعات توسعه ورسانه ها، معاونت امور مطبوعاتی واطلاع رسانی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران. علیخانی، علیاکبر(1383). دین و ملیت در هویت ایرانی، مجله دانشکده ی حقوق و علوم سیاسی، ش67. عمید، حسن(1363). فرهنگ فارسی عمید، تهران: امیر کبیر. غفوری کله، معصومه(1384). بررسی هویت دینی وملی نوجوانان شهر تهران با تاکید بر تاثیر خانواده بر آن، پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه الزهراء(س). کار، آلان(1385). روان شناسی مثبت علم شادمانی و نیرومندی های انسان، ترجمه ی حسن پاشا شریفی و دیگران، تهران: سخن. کرمی نوری، رضا.، مکری، آذرخش.، محمدی فرد، محمد.، یزدانی، اسماعیلی(1381). مطالعه عوامل مؤثر براحساس شادی وبهزیستی در دانشجویان دانشگاه تهران، مجله ی روان شناسی و علوم تربیتی، سال سی و دوم، ش 1. کلینی رازی، ابیجعفرمحمدبنیعقوب(1401). الکافی، تحقیق: علی اکبر غفاری، بیروت: مؤسسه الوفاء. کمالی نژاد، محمد حسین(1380). بررسی مفهوم تجربه نزد هگل، پایان نامه ی دکتری، تهران: واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی. لقمانی، احمد(1380). شیوه های جذب جوانان در تبلیغ، قم: پارسیان. مجلسی،محمد باقر(1412ق).بحار الانوار الجامعه لدررالاخبار الائمه اطهار،ج14 و45، بیروت:مؤسسه الوفاء. محمدی ری شهری، محمد(1384). میزان الحکمه، ترجمه ی حمید رضا شیخی، چاپ سوم، قم: دارالحدیث. مصباح یزدی، محمد تقی(1377). اخلاق در قرآن، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. مصباح یزدی، محمدتقی(1365). آموزش عقاید، ج1، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی. مطهری، مرتضی(1380). فطرت، چاپ سیزدهم، تهران: صدرا. مطهری، مرتضی(1388). توحید، چاپ دهم، تهران: صدرا. مطهری، مرتضی(1358). انسان و ایمان، تهران: صدرا. ملکی، حسن(1375). صلاحیت های عاطفی و داشتن صبر وشکیبایی درتعلیم وتربیت، رشد معلم، ش 120. مولانا، جلالدین بلخی(1379). مثنوی معنوی، (تصحیح شده رینولدینکسون)، تهران: پیمان. معتکف فرد، مهدی(1385). بررسی میزان شادکامی وعمل به باور های مذهبی در رابطه با جنس مخالف در دانشجویان دانشکده ی علوم پزشکی شهرستان سبزوار، پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه آزاد اسلامی رود هن. منصور نژاد، محمد(1385). دین وهویت، تهران: مؤسسه مطالعات ملی، تمدن ایرانی. منصور، محمود،. دادستان، پریرخ،. راد، مینا (1363). لغت نامه ی روان شناسی، تهران: ژرف. میر شاه جعفری، ابراهیم.، عابدی، محمد رضا.، لیاقتدار، محمدجواد(1383). بررسی میزان شادمانی و عوامل همبسته با آن در میان دانشجویان دانشگاههای شهر اصفهان، گزارش تحقیق: اصفهان، حوزه ی معاونت پژوهشی دانشگاه اصفهان. نراقی، ملا محمد مهدی(1369). علم اخلاق اسلامی گزیده جتمع السعاده، ترجمه سید جمال الدین مجتبوی، بی جا: حکمت. ویلم، پل ژال(1377). جامعه شنایس ادیان، ترجمه عبد الرحیم گواهی، تهران:تبیان. هگل، همیلتون، ملکم(1377). جامعه شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: تبیان. هومن، حیدر علی(1387). شناخت روش علمی در علوم رفتاری، تهران: سازمان مطالعه وتدوین کتب علوم انسانی دانشگاه(سمت). هیوم، رابرت(1372). ادیان زنده ی جهان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی. منابع انگلیسی -Argyle,M.(2001).the social psychology of work, London: penguin. -Adams,GeraldR.,Gullotta,Thomap.,and,Adams,carolMarkstorm. (1994).Adolescen lifeexperiences.California: Brooks/Colepublhshing company. -Bardly,R.H.,and corwyn,R.F.(2004) .life sathsfaction amang Europeon American African American Chines American and Dminican American adoles-cents Internathonal Journal of behavioral Development,28,364-400. -Cohen,D.,Yoon,D.P.,and Johnstone,B.(2002).DiffeRentiating the impact of spiritual experiences,Religious practices and congregational support onThe mental health of individuals with heteroge-Neaus medical disorders.International Journal forThe psychology of Relhghon,19(1),121-138 -Crippen.T.(1988).old and New Gods in the Modern world: Towarda Theory of Relhghous TransformationSocial forces,vol,67. -Dickey,M.T.(1999).the pursui of happiness. http www.Dickey.org/happy.Htm. -Diner, E.(2002).frequently Asked question (FAQS)abut subjective well-being (Happiness and life satisfication). Aprinter for report and new comers. -Diner,E.,suh,E.M.,lucas,R.E.,and smith,H.l(1999) Subjecive well being There decades of Well-being.Psychologically bulletin,125(2),276.302. -Diner, E and Suh, M.(1998).subjective well being and age: An International analysis .Annual Review of Gevontology and Geriatrics ,77,304-324. -DULL,V T.,and Skokan,l.a.(1995).A cognitive modele of religion influence on health, journal of social Issues,51,49-64. -Eddington, N., and shuman, R (2004). Subjective well – being. Presented by continuity psychology education -Ellison.c.G.(2001).Relligious involvement and subjective well-being.Journal and social behavior,32,80-99. -Hallahmi, B.B and Argyle,M.(1997).The psychology of Religious Behavior, Be life Experience, London: Rout ledge. -Hay.D. (1982). Exploring inner space, Harrnonds worth: penguin. -Hills, P and Argyle, M (1998).Musical and religious experiences and their relation ship to happiness ,personality and Individuals rence,25,91-102. -Kennth.M(2006).Toward an assessment of socialIdentity”:the structure of grop identification. Bright Journal of social psychology, vol.30,pp293-307. -Keyes,c .l.M.,and Reitzes,D.(2007).the role of Religious identity in the mental health of olderWorking and retired adults Agin and mental Health,11,434-443. -Kim, M. (2004).spirituality and affect:Aothers Function of changes in religious affiliation .Journal of family psychology.vol13.issue 3,17. -KirkPatrick,L.A.(1999).Attachment and religious representatation and behavior. In. J.Cassidy and p.shaver(Eds),Hand book of attachment Theory and research(pp.803-822).NewYork:Guilford. -Mahoney ,A.& others.(2002) Marriage and the spiritual realm: the role of proimal and distal religious constructs in marital functioning Journal of family psychology.vol13,issue3,17. -Silligman,M.E.p(2002).positive psychology: An interlocution American psychologist,55,5-14. -Park,c.,chen, I.M.,suh,E.M.,lucas,R.E,and smith, H.l.(1999).Subjecthve Well being(happiness and life satisfication) A Printer for report and new comers. -Polma, M.,and pandelton.B.F.(1991).Exploring Neglected Dimensison of Religtion in Quality of Life Reseach. Lewiston,in: Edwin Mallon press. -Tiger,L(1998). Opthmhsm: The biology of hope. New York:simon and Schuster. -Turner J.H. (1999).the structure ofsociological Theory, six Edition,wads worth publishing company New York. -Veenhoven,R.(1994).Is happiness atrait?tests of the Theory That abetter society does not marke people any happier.social indicator Research. 32,101-106. -Watson,D.,clark,l.A.Andcarer,(1988).positiveand depressive. Journal of Abnormal psychology. 97.346-353.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

دانلود پروژه دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید