پاورپوینت درس نهم فارسی پایه هفتم نصیحت امام شوق خواندن (pptx) 17 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 17 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
درس
نهم
فارسی پایه هفتم
نصیحت
امام/شوق خواندن
درس در یک نگاه:
دانش آموزان یک مدرسه ی دخترانه برای امام خمینی (ره) نامه می نویسند. آنها در نامه شان به کتاب درسی خود اشاره می کنند که در آن نوشته شده است امام محمد تقی، علیه السلام، نامه ای نصیحت آمیز به یکی از یاران خود نوشته است دانش آموزان می
نویسند....
(نصیحت امام (ره))
دانش آموزان یک مدرسه ی دخترانه برای امام خمینی (ره) نامه می نویسند. آنها در نامه شان به کتاب درسی خود اشاره می کنند که در آن نوشته شده است امام محمد تقی، علیه السلام، نامه ای نصیحت آمیز به یکی از یاران خود نوشته است دانش آموزان می نویسند: (ولی اماما، ما شما را نمی توانیم نصحیت کنیم، زیرا شما بزرگوارید و از همه ی گناهان به دورید. شما آن امام بت شکنی هستید که مدت چهل سال است نمازه های شبتان ترک نشده.)
ترکیب اضافی
گروه نهادی
مفعول
فعل غیر ربطی
شبه جمله
شبه جمله
نهاد
مسند
هستید(فعل اسنادی)
هستید(فعل اسنادی)
مسند
نهاد
(فعل اسنادی)
مسند
امام خمینی در پاسخ نامه ی دانش آموزان که خواسته بودند آنها را نصیحت کنند، نوشتند:
(باسمه تعالی)
(فرزندان عزیزم، نامه ی محبت آمیز شما را قرائت کردم کاش شما عزیزان مرا نصیحت می کردید که محتاج آنم. امید است با نشاط و خرمی درس هایتان را خوب بخوانید و در همان حال، به وظایف اسلامی که انسان ها را می سازد عمل کنید و اخلاق خود را نیکو کنید و اطاعت و خدمت پدران و مادرانتان را غنیمت شمارید و آنها را از خود راضی کنید و به معلم هایتان احترام زیاد بگذارید .
هم خانواده ناصح و نصایح
به نام او که بلند مرتبه است
منادا
ترکیب وصفی
خواندم
هم خانواده قاری و قرا
شبه جمله
نیازمندم
هستم
مترادف
جمع وظیفه
جمع خلق
پیروی کردن
هم خانواده مطیع
قدر بدانید
هم خانواده رضایت ،مرضیه
هم خانواده محترم ،حرمت
سعی کنید برای اسلام و جمهوری اسلامی و کشورتان مفید باشید. از خداوند، تعالی، سلامت و سعادت و ترقی در علم و عمل برای شما نور چشمان، آرزو می کنم. سلام بر همه ی شماها).
29 شهر صفر 1403 – روح الله الموسوی الخمینی
هم خانواده: مسلمان،تسلیم
سود
بلند مرتبه
هم خانواده: مترقی ،ارتقا
خوشبختی
کنایه از عزیز و گرامی بودن
باد
حذف فعل صورت گرفته است
علامه محمد تقی جعفری، از همان کودکی کنجکاو و دقیق بود. همراه دایی و برادرش به دامن طبیعت می رفت. طبیعت را دوست داشت و می کوشید از زیبایی های آن لذت ببرد. او، گاه دقایقی طولانی به یک گل خیره می شد و نشاط عجیبی احساس می کرد. گاهی وقت ها برای شنیدن صدای پرندگان، روی تخته سنگی دراز می کشید و چشم هایش را می بست و به آواز آنها که با صدای رودخانه در هم می آمیخت، گوش می سپرد از تلخ ترین خاطرات روزهای کودکی او دیدن کسانی بود که با تیرو کمان به صید پرنده ها می پرداختند .
جستجو
با دقت
اضافه استعاری
مفعول
فعل غیر ربطی
1جمله
هم خانواده لذیذ،التذاذ
زل می زند
شادی
هم خانواده حواس و حس
آمیخته می وشد
صفت عالی
آمیخته می وشد
جمع خاطره
شکار
او از صید گنجشکی کوچک با تیرکمان، احساسس بیزاری و تنفر می کرد وقتی در حیاط مدرسه می شنید که هم کلاسی هایش با هیجان از شکار پرنده ای حرف می زنند، با ناراحتی از آنها دور می شد او شیفته ی طبیعت بود و از اینکه کسانی با خشونت سعی می کردند طبیعت زیبا و آرام را بر هم بزنند، رنج می برد.
مترادف
عاشق
عصبانیت
از روزی که وارد مدرسه شده بود، کلاس درس را نیز مثل گشت و گذار در صحراها و باغ ها دوست می داشت. همان قدر که از بازی کردن لذت می برد، از حل مسائل ریاضی، خواند جغرافیا و علوم به وجد می آمد. او تعجب می کرد که چرا بعضی از بچه ها درس را به اندازه ی بازی کردن دوست ندارند و موقع شنیدن و خواندن شعر، احساس شادی نمی کنند.
گردش کردن
جمع مسئله
خوشحال می شد
هم خانواده عجیب،عجایب
در اولین ساعات حضورش در قم به حرم حضرت معصومه
(س)
پناه برد. سر بر ضریح آن حضرت گذاشت و آرام اشک ریخت. از خداوند خواست به او در راهی که انتخاب کرده است؛ اخلاص و همت بلند، عطا کند و به قلب نگران مادر نیز آرامش و نشاط بخشد و بیماری و کسالت او را شفا دهد. زیارت حضرت معصومه (س) به او آرامش بخشید. باز هم شوق خواندن و عطش مطالعه در وجودش زنده شد. مشتاقانه به سوری (مدرسه ی دارلشفای) قم به راه افتاد از حرم
تا
مدرسه راهی نبود، تنها چند قدم.
مخفف (سلام الله علیها
اتاقکی چوبی و یا فلزی که روی قبر امامان می گذارند
قید حالت
پاک دلی
ارده و پشتکار
بخشش
مراعات نظیر
مترادف
درمان کند
هم خانواده : زائر ،زوار
هم خانواده : مشتاق ،اشتیاق
تشنگی
تا در اینجا حرف اضافه است ، چون میزان مسافت را نشان می دهد
حرم، دل او را آرام می کرد و مدرسه، اندیشه اش را.
حجره ای ساده و کوچک نصیب او شد. حجره ای که فضای آن بیش از شش متر مربع نبود و گلیم کهنه و ساده ای کف آن را پوشانده بود. حجره ای که برای محمد تقی از همه ی دنیا بزرگتر بود. حالا می توانست در کلاس درس استادان مختلف، شرکت کند و هر روز تا نیمه های شب به مطالعه و اندیشیدن بپردازد.
علامه جعفری، محمدناصری، با کاهش و اندک تغییر
فکر
اتاق کوچک
نهاد
فعل اسنادی
نوعی فرش
نهاد
مسند
فعل استادی
فکر کردن