صفحه محصول - عملیاتی کردن مدیریت دانش

عملیاتی کردن مدیریت دانش (pptx) 85 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 85 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

عملیاتی کردن مدیریت دانش پياده ‌ سازي مديريت دانش شايد بتوان به درستي ادعا كرد که مهم ‌ ترين رکن مديريت دانش، اجرا و پياده ‌ سازي آن در سازمان باشد، چراكه ديگر مطالب مرتبط با مديريت دانش، همگي به عنوان مقدمه ‌ اي جهت بسترسازي و استفاده از آنها براي تحقق عملي مديريت دانش به شمار مي ‌ روند. ممکن است، براي آغاز فعاليت دانش در سازمان، پرسش ‌ هاي بسياري مطرح شود. به عنوان مثال: مديريت دانش چيست؟ آيا اسطوره جديدي است؟ فرصت ‌ ها چيستند؟ منابع مورد نياز چه هستند؟ ريسك ‌ هاي موجود چه مقدار است؟ از كجا شروع كنيم؟ چگونه ادامه دهيم؟ در حال حاضر چه كاري را بايد انجام دهيم؟ و ... در زمينه مديريت دانش، كار را با کدام طرح آغاز كنيم؟ سازمان ‌ ها بايد تلاش كنند تا جاي ممكن، از فنون و طرح ‌ هاي موجود دانش به عنوان اهرم ‌ هايي براي راه ‌ اندازي مديريت دانش خود استفاده كنند. با توجه به گوناگون بودن طرح ‌ هاي مديريت دانش، لازم است تا مشترکات ميان اين طرح ‌ ها، شناخته شوند . موارد مشترک در طرح ‌ هايي که تاکنون به صورت موفق اجرا شده ‌ اند، عبارت ‌ اند از : دانش به عنوان موضوع و منبعي استراتژيک از سوي سازمان پذيرفته شده بود، همه آنها هدف ‌ هايي مشخص داشتند، براي راهبري هر طرح فردي مشخص منصوب شده بود، منابع انساني و مالي مشخصي به آنها تخصيص يافته بود و مديران بيشتر اين طرح ‌ ها، از توانايي صورت ‌ بندي و تعريف فعاليت ‌ هاي خاص و هدف ‌ هاي مديريت دانش برخوردار بوده ‌ اند. در زمينه مديريت دانش، كار را با کدام طرح آغاز كنيم؟(ادامه) در تمامي اين طرح ‌ ها، سه هدف كلي زير دنبال مي ‌ شود : تلاش براي ارتقاي فرهنگ و جو دانش در سازمان، تلاش براي ايجاد منابع و مخازن دانش و تلاش براي دسترسي به دانش. به هرحال، آنچه در تصميم‌گيري براي گزينش رويكرد مديريت دانش اهميت دارد، يافتن روشي سازگار با فرهنگ سازمان است . بنابراين، مديران دانش، بايد پيش از تصميم‌گيري درباره مبناي فعاليت مديريت دانش خود، فرهنگ سازماني خويش را بشناسند . آنچه در اين زمينه مسلم است، اينكه براي پيشرفت در زمينه مديريت دانش، معمولاً به جاي تمركز بر يك مقوله، پيگيري چند مقوله در چند جبهه فرهنگي ـ انساني، فني و سازماني کار‌سازتر است. فرهنگ دانشگرا، زيربناي انساني و حمايت مديريت ارشد، در صدر همه عناصر تعيين كننده قرار مي‌گيرند . سازماني كه اين سه شرط در آن حاكم نيست، بايد كار مديريت دانش را در مقياسي كوچك آغاز كند و هدف‌هاي خود را بر كارايي و كارسازي يك اقدام يا فرايند دانش محور محدود قرار دهد. در اين حالت، پرداختن به طرح‌هايي نظير ايجاد جو و فضاي دانشي، فراهم آورنده شرايط لازم براي پاگيري برنامه‌هاي دانش محور، در مراحل بعدي است . مديريت دانش و مديريت استراتژيک در پياده ‌ سازي مديريت دانش، نخست بايد موضوع را با تعيين استراتژي دانش و نيز مديريت آن و انتخاب ‌ هاي کليدي که سازمان بايد درباره اين موضوعات انجام دهد، آغاز كرد. به ديگر سخن آنکه، نخستين اقدام بنيادي در شروع پياده ‌ سازي، ايجاد استراتژي مناسب است. مديريت دانش و مزيت استراتژيک استفاده از دانش براي ايجاد مزيت رقابتي به عنوان بخش مهمي از تعاريفي که در چهارچوب مديريت استراتژي و براي مديريت دانش ارائه شده، همواره مورد تاکيد قرار گرفته است. به عبارت ديگر، مديريت دانش به وجود نمي ‌ آيد، مگر اينکه در آن مزيت رقابتي ايجاد شده باشد و به دست آيد. از اين رو، لازم است تا ميزان ارتباط مديريت دانش و مزيت رقابتي را به عنوان پرسشي تجربي، مطرح و دنبال کرد. اين ارتباط با فرموله کردن استراتژي و اجراي آن مرتبط است . برخي از عواملي که مديريت دانش مي ‌ تواند به وسيله آنها به مزيت رقابتي منجر شود، عبارت ‌ اند از مديريت دانش مي ‌ تواند، باعث يک استراتژي نوآور شود که در صورت عدم انجام آن، اين امر ممکن نمي ‌ شد. به عنوان مثال اگر شرکتي با استفاده بهتر از دانش، از روش ‌ ها و نرم ‌ افزارهاي مناسب ‌ تري استفاده كند، نسبت به رقبا به بهره ‌ وري بالاتري دست خواهد يافت . مديريت دانش مي ‌ تواند، اجراي بهتر يک استراتژي مهم، ولي مشترک را در سراسر يک صنعت ممکن سازد. به عنوان مثال، مطالعات نشان مي ‌ دهند، کارخانه ‌ هايي با روش ‌ هاي فعال ‌ تر و نوآورتر در ايجاد دانش، معمولا از سازمان ‌ هايي با استراتژي ‌ هاي دانش ضعيف ‌ تر، سودآوري بيشتري به دست آورده ‌ اند (1999 Bierly & Chakrabarti ). شرکت ‌ ها مي ‌ توانند، مزيت را به وسيله افزودن دانش به محصولات و خدماتي که براي فروش عرضه مي ‌ کنند، به دست آورند. مثلاً توانايي استدلال و پاسخ به پرسش ‌ هاي وابسته به موقعيت خاص در يک وب ‌ سايت خدماتي به مشتري يا موضوع خاص ديگر . برخي از عواملي که مديريت دانش مي ‌ تواند به وسيله آنها به مزيت رقابتي منجر شود، عبارت ‌ اند از(ادامه) همچنين شرکت ‌ ها مي ‌ توانند، براي اجراي خوب فرايندهاي غيراستراتژيک، مزيت رقابتي را توسط استفاده از دانش و مديريت دانش به دست آورند. به عنوان مثال، استفاده از اصول حاكم بر مديريت دانش، مثلاً سياست استفاده از بهترين نوع عمليات در كارهاي مختلف سازمان نظير: توسعه فرايندهاي تسهيم دانش، امور مالي، ترويج مؤثر دانش درباره منابع انساني يا فرايندهاي سيستم ‌ هاي اطلاعاتي و ... در ايجاد مزيت موثرند. در اين مواقع، نيز معمولا مي ‌ توان در مقايسه با ديگران به مزيت دست يافت . نكته مهم در ارتباط با تدوين استراتژي دانش سازمان، اين است، کساني که استراتژي را تنظيم مي ‌ کنند، به موضوع مديريت دانش و شناخت فرصت ‌ هاي استراتژيک تسلط داشته باشند، چراکه تجربه نشان داده است، در شرکت ‌ هايي كه مديريت دانش، تنها به وسيله مديران مياني و مشاوران مورد بحث قرار مي ‌ گيرد و كساني كه استراتژي سازمان را تدوين مي ‌ كنند، در اين فرايند نقشي نداشته ‌ اند، فرصت تبديل دانش به مزيت استراتژيک در آنها به صورت مطلوب ايجاد نشده است. لذا لازم است، اين دو گروه در اعمال مديريت دانش (در سطح استراتژيك و عملياتي) به صورت همسو و تنگاتنگ، تعامل و همكاري داشته باشند ارتباط قابليت ‌ هاي استراتژيک و محور شايستگي ‌ ها با مديريت دانش قابليت ‌ هاي استراتژيک و محور شايستگي ‌ ها تا اندازه بسياري به دانش سازمان و افرادش مربوط است . داونپورت (1999)، محور شايستگي ‌ ها را به عنوان چيزي تعريف مي ‌ کند که سازمان مي ‌ داند چگونه آن را بخوبي انجام دهد؛ يعني دانش چگونگي انجام کار، يک جنبه کليدي شايستگي است. او قابليت ‌ ها را به عنوان مواردي که فرد مي ‌ داند چگونه آن را به خوبي انجام دهد، تعريف مي ‌ كند و بر اين باور است كه دانش، جزء مهمي از قابليت ‌ هاست و قابليت ‌ هاي فردي مي ‌ توانند با شايستگي ‌ هاي سازماني جمع شوند. اين نگاه براي برقراري ارتباط بين دانش و استراتژي، مهم و لازم است، زيرا دانش از افکار افراد دانا (دانشکار) نشأت گرفته و بکار مي ‌ رود. بنابراين، تمرکز مديريت دانش و استراتژي بايد حول موضوعاتي كه افراد دانشکار و خبره مي ‌ دانند، بنا شود . نظريه استراتژيک نهايي حاصل از اين بحث، برقراري ارتباط و پيوند بين استراتژي كسب و كار شرکت و استراتژي مديريت دانش در سازمان است ارتباط قابليت ‌ هاي استراتژيک و محور شايستگي ‌ ها با مديريت دانش (ادامه) اين ديدگاه استراتژيک، مديران را به يافتن پاسخ و انتخاب مناسب جنبه ‌ هاي کليدي، نظير موارد زير وادار مي ‌ سازد: كدام يك از انواع دانش؛ دانش ضمني يا صريح براي اداره سازمان با اهميت ‌ تر است؟ چه محدوده ‌‌ اي از دانش براي شرکت با اهميت ‌ تر است؛ دانش مشتري، دانش رقيب، دانش توليد، دانش عرضه کننده يا انواع ديگري از آن؟ در چه جنبه ‌ اي از فرايند مديريت دانش، نياز به پيشرفت است؟ مثلاً آيا شرکت در ايجاد دانش خوب است، ولي در به کار بردن و استفاده از آن ضعيف؟ آيا شرکت بايد دانش خود را در زمينه ‌ هاي خاص شغلي ايجاد كند يا در زمينه ‌ هاي خاص خريداري؟ بايد چه جنبه ‌ هايي از دانش خود را اندازه ‌ گيري کند؟ چگونه شرکت به وسيله دانش خود کسب درآمد کند؟ مسلماً هيچ شرکتي نمي ‌ تواند، همه شکل ‌ هاي دانش خود را به صورت ايده ‌ آل اداره کند. از اين رو، بايد درباره انتخاب مناسب محدوده ‌ هاي دانش دقت کافي داشته باشد و در اجراي فرايند مديريت دانش، گام ‌ هاي منطقي و شدني بردارد. جهت تحقق اين امر، بايد در سطوح گوناگون براي دانش به عنوان يک منبع مهم سازماني، برنامه ‌ ريزي مناسبي انجام داده، آن را به مرحله اجرا درآورد.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

دانلود پروژه دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید