پاورپوینت جغرافیای انسانی-اجتماعی و سیاسی (pptx) 87 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 87 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
بسم الله الرحمن الرحیم
جغرافیای انسانی-اجتماعی و سیاسی
تقریبا در هر بررسی اجتماعی و سیاسی ای، دست کم با چهار عامل اساسی سرکار داریم:
عامل جغرافیا: سرزمین یا قلمرو (territory)
عامل انسانی- اجتماعی: جمعیت(population)
عامل سیاسی:
حاکمیت(Sovereignty) یا استقلال
حکومت(government))(سازمان سیاسی اجرای حاکمیت)
علم جغرافیا: علمی است که به مطالعه علمی روابط انسان با محیط زیست میپردازد. این محیط زیست خود میتواند به دو دسته عمده تقسیم بشود:
محیط زیست طبیعی(محیطهای سه گانه خاک، آب و فضا )
محیط زیست انسانی- اجتماعی
ریشه یابی تاریخی(دیرینه شناسی) علم جغرافیا و علم جغرافیای سیاسی
علم جغرافیا:
سابقه جغرافیا به عنوان یک دانش بشری به پیدایش تاریخ نوشته شده توسط تمدن بشری باز میگردد. هر چند در این خصوص نوشته های دال بر وجود دانش بشری درباره جغرافیا وجود ندارد، اما بشر همواره ناگزیر از شناخت دقیق محیط اطراف خود بوده است برای ادامه زندگی و بقاء. نتیجتا جغرافیا همانند تاریخ، ریاضیات، فلسفه و طب از علوم پایه و سرنوشت ساز به شمار میرود.
ریشه یابی تاریخی(دیرینه شناسی) علم جغرافیا و علم جغرافیای سیاسی
علم جغرافیای سیاسی:
اول. جغرافیای سیاسی به عنوان یک علم وسیع تر از چارچوب رشته دانشگاهی(چارچوب مدرن):
(1) ارسطو در 2300 سال پیش در یونان باستان، دولت را با در نظر گرفتن برخی فاکتورها و مولفه های جبر/اجبار محیطی مورد مطالعه قرار داد. عوامل و فاکتورهایی مانند: مرزها، شهرکانونی(به تعبیر امروزی همان پایتخت)، تناسب میان جمعیت و مکان(به هم خوردن تناسب میان این دو عامل، در هر شرایطی عاملی منفی در تامین امنیت به شمار میرود.)
(2) استرابو، جغرافیدان یونانی- رومی نیز روشن کرد که: چگونه امپراتوری روم قادر به غلبه بر مشکلات ناشی از وسعت زیاد خاک و قلمروی خود بوده است.(اصولا یکی از مشکلات بزرگ پیش روی استقرار و استمرار حاکمیت امپراتوریهای بزرگ و وسیع مانند ایران، عثمانی، اتریش- مجارستان و ... غلبه بر مشکلات مزبور در راه تامین امنیت، سازوکار خراج گیری و ... بوده است).
جغرافیای سیاسی به عنوان یک رشته یا دیسیپلین دانشگاهی:
دوم. جغرافیای سیاسی به عنوان یک رشته دانشگاهی:
جغرافیای سیاسی دست کم سه دوره یا مقطع را پشت سر گذاشته است:
دوره تفوق یا دوره پیشرفت(از اواخر قرن 19 تا پایان جنگ دوم جهانی): سراسر قرن نوزدهم و بخش قابل توجهی از دهه های نخست قرن بیستم را باید عصر ناسیونالیسم(تاکید بر ملی گرایی و تمایزگرایی مرزی و سرزمینی) دانست که در ذیل آن مباحث مرتبط دیگری مانند سرزمین، حکومت و حاکمیت(استقلال) مطرح شده اند.اساسا بر اساس تحلیلهای تاریخی- سیاسی در سطح بین الملل، اصولا ریشه دو جنگ جهانی اول(1914-1918) و جنگ دوم جهانی(1939-1945) را بحران ناسیونالیسم ارزیابی کرده اند که از بحران استقلال خواهی و ناسیونالیسم از منطقه بالکان آغاز شدن و در جنگ دوم جهانی به ناسیونالیسم افراطی جریان نازیسم در آلمان و فاشیسم در ایتالیا ختم گردید. به طور خلاصه این دوره را دوره پیشرفت مطالعات جغرافیای سیاسی تحت تاثیر نوشته های افرادی مانند فریدریک راتزل، هاوس هوفر، آلفرد ماهان، سرهلفورد مکیندر و .... دانسته اند.
دوره انزوا(از دهه 1950 تا 1970): این دوره، دوره ای است که فرامین جغرافیدانان سیاسی به رهبران کشورها با محوریت توسعه طلبی ارضی، به عنوان عامل اختلافات سرزمینی معرفی میشد و در حقیقت در این دوره شاهد حاکمیت جریانی هستیم که به دنبال مقصر یا مقصران جنگهای جهانی بود و در این میان جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیسین های اروپایی به مسئول و مقصر اصلی راه اندازی جنگ شناخته شدند. نتیجتا اینکه مباحث ژئوپولیتیک به علت ارائه راه کارهای سرزمینی اختلاف انگیز که در اختیار رهبران نظام و سیاسی حکومتها میگذاشت، مباحث و مطالعاتی خطرناک و تنش آفرین معرفی شدند و رشته جغرافیای سیاسی به نوعی در انزوا فرو رفتند.
دوره احیا(از دهه 1970 به بعد): پس از افول تفریبا سه دهه ای مباحث ژئوپولیتیک، شاهد احیای مطالعات جغرافیای سیاسی در دو پوشش اقتصادی و فرهنگی و همزیستی آن با برخی مباحث ژئوپلیتیک هستیم:
ژئواکونومی(1970-2001): این نوع از ژئوپلتیک به دنبال ایجاد نوعی ارتباط منطقی و معنادار میان مباحث سرزمینی و مباحث تجاری و مالی در سطح ملی و بین المللی(خصوصا مباحث انرژی) است. گفتمان ژئواکونومی بر اهمیت ارتباط میان سرزمین، منابع انرژی، مزیتهای نسبی اقتصادی سرزمینها و سهولت یا دشواری انتقال و جابجایی مبادلات تجاری-مالی را از حیث ویژگیهای سرزمینی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. به طور خلاصه در این نوع از ژئوپلیتیک، گسلهای جغرافیایی- سرزمینی جای خود را گسلهای اقتصادی داده اند.
ژئوکالچر(2001 به بعد): مباحث این نوع ژئوپلیتیک به دنبال ایجاد نوعی پیوند میان وضعیتهای سرزمینی و جغرافیایی و خصوصیات فرهنگی علی الخصوص مقولات هویتی و تمدنی است. دکترین برخورد تمدنهای ساموئل هانتینگتون تحت تاثیر گفتمان تقابل اسلام و مسیحیت(غرب) در سیاست خارجی نومحافظه کاران آمریکا(دوران بوش پسر) مورد توجه قرار گرفت.تحت تاثیر این گفتمان، گسلها و شکافهای سرزمینی و جغرافیایی و نیز گسلهای اقتصادی جای خود را به گسل تمدنی این دو تمدن عمده(اسلام و غرب) داده است.
تعریف ژئوپولیتیک
معنای لغوی: مرکب از دو واژه «جیو» به معنای سرزمین و «پولیتیک» به معنای سیاست است. در زبان فارسی، معادلهایی مانند «سیاست جغرافیایی»، «علم سیاست جغرافیایی» و «جغرافیا-سیاست شناسی» برای آن ذکر شده است. معادلهای انگلیسی، آلمانی و فرانسوی این واژه به ترتیب عبارتنداز:
اصطلاح انگلیسی جیوپولیتیک(Geopolitics)؛
اصطلاح آلمانی گئوپالیتیک و فرانسوی ژئوپولیتیک(Geopolitique). عمدتا آنچه ژئوپولیتیک نوشته و خوانده میشود، برگرفته از واژه فرانسوی این موضوع است.
تعریف ژئوپولیتیک
معنای اصطلاحی ژئوپولیتیک: عبارت است از تاثیر قطعی و جبری جغرافیا در وقایع، تصمیم گیریها و کنشهای سیاسی و تاریخی، با برخورداری از ابعاد بین المللی و منطقه ای.
اصطلاح مشابه با ژئوپولیتیک یا سیاست جغرافیایی، همان جغرافیای سیاسی است. در برخی متون و تحلیلها این دو مفهوم یکسان انگاشته میشوند و تفاوتی میان آنها در نظر گرفته نمیشود اما درست آن است که بگوییم میان این دو مفهوم، برخی تفاوتها وجود دارد که ذیلا به سه تفاوت مهمتر اشاره خواهیم کرد: