پاورپوینت فایل ارائه مکتب پراگماتیسم (pptx) 66 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 66 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
1
معنای لغوی
تغییر معنا
1990
1995
2000
2005
2010
واژه پراگماتيسم مشتق ازلفظ يوناني
(pragma)
و به معني عمل است. اين واژه اول بار توسط چالرزساندرزپيرس
(Charles sanders pierce)
، منطقي دان آمريکائي به کار برده شد. مقصود او از به کاربردن
اين واژه،
روشي براي حل کردن و ارزشيابي مسائل عقلي بود
اما به تدريج معناي پراگماتيسم تغيير کرد .پراگماتيسم قائل به اين شد که حقيقت امر جدايي از انسان نيست؛ بلکه تنها دليل براي اينکه يک نظر درست و حقيقي است و يک نظر، باطل و خطا، اين است که اولي در عمل به درد انسان بخورد
و براي
او کارآمد و موثر باشد و ديگري چنين نباشد.
به اين ترتيب، معناي صدق قضيه در پراگماتيسم تغيير يافت . صدق هر گزاره، فقط توسط نتايج عملي آن سنجيده مي شود نه در مقايسه با واقعيت خارجي. يک فکر يا عقيده تا وقتي که فقط عقيده است، بخودي خود نه صحيح است و نه غلط؛ بلکه فقط در جريان آزمايش و کار برد عملي آن است که برحسب نتايجي که از آن نظر گرفته مي شود
.
صادق يا کاذب مي شود
.
معیار صدق گزاره ها؟
پراگماتیست
انقلابی
بود علیه سنت بی رونق فلسفی در مدارس آمریکایی و
سنت راکد مابعدالطبیعی
که در اروپاي آن زمان در حال جلوه گري بود.
پراگماتیسم نظریه اي است که در پاسخ این پرسش که معیار درست بودن یک گزاره چیست؟ می گوید
سودمندي و به کار آمدن
، یعنی یک اندیشه زمانی درست است و می تواند مشکلی را بگشاید.
پراگماتیست ها حتی بسیاري از گزاره هایی که به نظر می آید کاربرد عملی ندارند و از واقعیت تجربی به دورند نیز سرانجام، به طور مستقیم یا غیر مستقیم به
تجربه و عمل
مربوط می شوند
پراگماتیسم، روشی است براي حل یا
ارزشیابی مسائل عقلی
و نیز نظریه اي است در باب انواع شناخت هایی که ما قابل و مستعد تحصیل و اکتساب آن ها هستیم.
پراگماتیسم انقلابی علیه ....
D
M
A
I
پراگماتیسم در فارسی به عنوان فلسفه عملی و یا فلسفه اصالت عمل ترجمه شده است
.
پراگماتیسم فلسفه اي است طبیعی و تجربی که ریشه آن را می توان در افکار فیلسوفان یونانی چون سقراط و متفکران جدید مثل"کانت"،"هگل" و "استوارت میل" پیدا نمود
.
فیلسوفان و متفکرانی هًمچون ویلارد اورمان کواین، ریچارد رورتی، هیلاري پاتنم و رابرت برندوم. بنیانگذاران عمل گرایی، با جهانی روبرو شدند که در آن تقابل هاي بسیاري ظهور یافته بود: تقابل علم و مذهب، پوزیتیویسم و رمانتیسم، ادراك شهودي در برابر تجربه حسی و ... . بنابراین، جنبش عمل گرایی، نقش یک میانجی را ایفا می کرد،
مهمترین عمل گرایان کلاسیک، چارلز ساندرز پیرس، ویلیام جیمز و جان دیوئی بودند.
این مکتب، با ایده هاي مبتکرانه پیرس شروع می شود.
این بارقه ها، بوسیله جیمزتقویت می شود و جان دیویی، علاوه بر گسترش عملگرایی، از آن براي ارائه
«
ابزارگرایی
»
خود استفاده می کند.
در یک نگاه.....
تلاشی براي وحدت بخشی میان علم و مذهب،
نظریه و عمل
، اندیشه نظري و تحلیل، و مدرسه و زندگی.
یکی از اهداف عمده عمل گرایی این بود که
نگرش هاي فلسفی سنتی را در پرتو پیشرفت هاي علمی نوین به نقد بکشد.
اما بر خلاف
پوزیتیویسم
، عمل گرایی، فلسفه و دیگر علایق انسانی را به نمونه هاي ساده شده اي از علوم اثباتی فرو نمی کاهد یا آنها را
تابع این علوم نمی داند.
از جمله موارد تأثیرگذار بر
رهیافت عمل گرایی
، نظریه تکامل و روش هاي آماري جدید درباب استدلال، و نیز تأکید بر خواسته هاي مشروع وجوه دیگر انسانی بود،
همچون اخلاق و عمل اجتماعی، هنر، شعر، تاریخ، مذهب و فلسفه نظري. آنها، بر خلاف پوزیتویست ها، علم را ابزاري براي خارج کردن
یا کوچک سازي وجوهی نمی دانستند.
در واقع، به همین دلیل است که پیرس، مفهوم
«
روش منطقی
»
را به مثابه مفهومی بنیادین در نظر می گیرد که می تواند تقابل هاي گوناگون ذکر شده را
وحدت بخشد.
جیمز نیز بر
تجربه
، به عنوان یک آزمون کلی که باید تمام ساخت هاي نظري را بیازماید تأکید می کند. دیوئی نیز با ارائه مفهوم یگانه اي از اندیشیدن، به مثابه مبادله اي فعال میان موجود زنده و محیط پیرامون آن، بر همین نکته صحه می گذارد
.
پراگماتیسم....
پراگماتیسم....
هسته اصلی عمل گرایی، اصل پرگمتیک بود. این اصل در واقع قاعده اي است براي روشن سازي محتواي فرضیه ها، به وسیله پیگیري و بررسی
«پیامدهاي عملی
» آنها.
پیرس در مقاله اي به نام
«
چگونه تصوراتمان را واضح سازیم
»
پس از ذکر این نکته که عقاید ما واقعا قواعدي براي نحوه عمل ما هستند، بیان می کند که براي
بسط یک مفهوم ذهنی
، صرفا تعیین این نکته لازم است که مفهوًم مورد نظر، براي ایجاد چه نوع رفتاري به کار می آید، و آن رفتار براي ما یگانه معناي آنً مفهوم محسوب می شود.
پس براي وضوح بخشیدن کامل به اندیشه ها و افکارمان درباره یک موضوع، فقط باید بررسی کرد که آن موضوع حاوي چه
نتایج عملی
احتمالی خواهد بود، چه تأثیراتی را می توان از آن انتظار داشت و کدام واکنش ها را باید براي پاسخ به آن تدارك دید.
هر چند، در بنیانگذاران این مکتب نیز اختلاف نظرهاي زیادي وجود داشته است. مثلا پس از آنکه جیمز کتابش را به عنوان »پراگماتیسم« (
1907
) انتشار داد، پیرس نام مشرب خود را از پراگماتیسم به پراگماتیسیزم تغییر داد.
هدف پیرس از این کار
جداسازي نگرش
خود درباب عمل-گرایی از موضع فلسفی و ذهنی جیمز بود. همین کار نشان می دهد که اختلاف نظرهاي زیادي در هدف و روش عمل گرایی، هم در بنیانگذاران آن و هم در شارحان این مکتب از ابتدا وجود داشته است
.
تمام امور تابع نتایج رضایت بخش است
زيرا علم ما، مسائل ما و مشکلات ما هميشه در حال تغيير است
.
و در هر مرحله، حقيقت، آن چيزي خواهد بود که ما را قادر مي سازد تا به نحو
رضايت بخش
، مسائل و مشک
لا
ت جاري آن زمان را بررسي و حل کنيم.
بنابراين، حقيقت چيزي ساکن و تغيير نا پذير نيست؛ بلکه با گذشت زمان، توسعه و تحول مي يابد.
آنچه در حال حاضر صادق است، ممکن است در آينده صادق نباشد؛ زيرا در آينده، افکار و نظريات ديگري بر حسب شرايط و اوضاع جديد، حقيقي شده و متداول مي گردند.
تمام امور تابع نتايج است
و بنابر اين، حق امري است نسبي؛ يعني وابسته به زمان، مکان و مرحله معيني از علم و تاريخ است.ما هيچ زمان به حقيقت
مطلق
نخواهيم رسيد
.
در نظر مکتب پراگماتيسم، افکار و عقايد همچون ابزارهايي هستند براي حل مسائل و مشکلات بشر
.
تا زماني که
اثر مفيدي
دارند، صحيح و حقيقي اند و پس از آن غلط و خطا مي شوند.
به اين ترتيب عقيده اي ممکن است مدتي به کار آيد و موثر شود و از اين رو فعال حقيقي است؛ ليکن بعدا ممکن است
نتايج رضايت بخش
نداشته باشد و آن موقع، به نظريه اي باطل و خطا تبديل
می گردد.
هستی
شناسی
در پراگماتيسم
موجودات مجرد، غيرطبيعي و عقلاني وجود ندارند و همه چيز
در جهان بر اثر تجربه است
پراگماتیسم ها عینیت گرا هستند.
هستی شناسی از نوع
Objective
است.
واقعیت مستقل از محقق وجود دارد.
رسيدن به نهايت توانائيهاي انسان
مورد نظر است
براي رسيدن به واقعيت نياز به
تحريك، برانگيختگي و راهنمايي
مي
باشد
.
براي هركس به تناسب
توانائيهايش، فرصت استفاده كردن و
سعي و
تلاش به منظور تكامل و
رسيدن به هدف بايد فراهم گردد
انسان موجود اجتماعي است
در پراگماتيسم انسان، بخشي از تجربه و بخشي از طبيعت است
در پراگماتيسم واقعيت جهان، تجربه بي ثبات و نامعين است
معرفت شناسی
به خود شكوفايي و خود فعالي اهميت مي دهند.
ذهن قلمرو معاني و مفاهيم است
تجربه محصول تعامل ذهن و محيط است
در پراگماتيسم منظور از دانستن رسيدن به واقعيت هاي نسبي و متغير مي باشد
شناخت بر اثر بازسازي تجربه، به روش حل مسأله ميباشد
شناخت عینی است.
معرفت اساس درك هستي است.
.2انسان قدرت دريافت حقايق را دارد و
دانش نتيجة تلاش انسان است.
عقل به درك جهان كمك مي كند.
