مباني نظري و پيشينه پژوهش (فصل دو) سبکهای زندگی و اضطراب از مرگ (docx) 48 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 48 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
تعریف سالمندی
انسان ها، طی فرآیند زیستی با مرحلهای به نام سالمندی روبه رو میشوند که در گذرگاه رشد طبیعی به دست میآید. سالمندی را به طور قراردادی مترادف با آغاز سن 65 سالگی میدانند (برک، 2001؛ ترجمه سید محمدی، 1387)، به عبارت دیگر، سالمندی دورهای از زندگی است که از 65 سالگی شروع میشود.
سن پیری، به طور رسمی اغلب سن بازنشستگی گذاشته میشود، که ممکن است از کشوری به کشور دیگر متفاوت باشد، برای بیشتر کشورها، سن بازنشستگی بین 60-65 سالگی است. بسیاری از مقالات آکادمیک به طور قراردادی، گروه سنی 60-65 سال را به عنوان نقطه برش، برای تعریف سالمندی استفاده میکنند (موریچ و ایزه، 2009) .
فرآیند سالمندی عبارت است از، کاهش تدریجی عملکرد سیستمهای بدن. سالمندی، یک فرد بالغ سالم را به فردی ضعیف با کاهش در ظرفیتهای فیزیولوژیک و افزایش استعداد ابتلا به بسیاری از بیماریها و مرگ تبدیل میکند. از نظر اريكسون، آخرين بحران رواني- اجتماعي كه در سنين سالمندي اتفاق ميافتد، انسجام در مقابل نوميدي است، كه با شيوهي رويارويي فرد با پايان زندگي سر وكار دارد. دوران پيري از نظر اريكسون، دوران بازنگري و تأمل است، دوراني كه شخص طي آن رويدادهاي سراسر زندگي خود را از نظر ميگذراند. هر اندازه شخص به شيوهي موفقيت آميزي با مسائل مراحل پيشين زندگي، كنار آمده باشد، در اين مرحله بيشتر احساس كمال يافتگی و تماميت (وحدت) ميكند؛ احساس اينكه زندگي را به خوبي سپري كرده است. اما، هرگاه فرد كهنسال با احساس حاكي از پشيماني به زندگي گذشته بنگرد و جز يك سلسله فرصتهاي از دست رفته و شكستها چيزي در آن نبيند، واپسين سالهاي زندگي او آكنده از نوميدي خواهد بود (اتكینسون و همكاران، 2003 ؛ ترجمه رفیعی و همکاران، 1392) .
2-2- نظریههای مطرح شده پیرامون سالمندی
الف) نظریه زیست شناختی: نظریههای زیست شناختی به سه دسته تقسیم میشوند، نظریه ایمنی، این نظریه معتقد است که سیستم ایمنی که وظیفه محافظت از بدن را دارد، با بالا رفتن سن، توانایی خود را از دست میدهد و به دنبال این کاهش در اعمال طبیعی، میزان عفونت و سرطان افزایش مییابد؛ بنابراین، با افزایش سن از مصونیت فرد در مقابل بیماریها کاسته میشود. در نظریه پیر شدن سلولی اعتقاد بر این است که تغییرات DNAو RNA از علل سالمندی هستند. به این صورت که تغییرات سلولها، موجب تغییراتی در عملکرد اعضاء میگردد (شاملو، 1391) .
نظریه رادیکال آزاد آسیب سلولی را توضیح میدهد. رادیکال آزاد، مولکولهای ناپایداری هستند که در طی فرآیندهای طبیعی تنفس و سوخت و ساز، از قرار گرفتن در معرض تشعشع و آلودگی، در بدن تولید میشوند. حدس زده میشود که رادیکالهای آزاد باعث آسیب سلولهای DNA و سیستم ایمنی میشوند. به نظر میرسد تجمع زیاد رادیکالهای آزاد در بدن، در تغییرات فیزیولوژیک سالمندی و بیماریهای مختلفی مانند آرتریت، بیماریهای گردش خون، دیابت و آترو اسکلروز دخیل بوده و یا عامل ایجاد آن باشد (هافمن ولد، 1999؛ ترجمه عابدی و همکاران، 1389).
ب) نظریههای روان شناختی: نظریات روان شناختی در جستجوی آنند، تا روند پیری را توصیف کنند و رفتارهایی که در این دوره مشخص میشود را توجیه نمایند. بزرگترین نظریه پرداز مراحل زندگی، اریک اریکسون، عقیده دارد که نظم ظهور مراحل زندگی، اگر چه لحظه شروع و پایان آن، بر حسب افراد، متغیر است اما، برای همه یکسان است (رایدال و میشارا، 1984؛ ترجمه گنجی، 1389) .
اریکسون دریافته است دوره انتهایی زندگی، زمانی است که افراد در آن، موفقیتها و شکست های خود را ارزیابی و مفهومی برای زندگی خود بیابند و بپذیرند که دوران آنان گذشته است، میتوانند با احساس کمال به پشت سر و به زندگی خود نگاه کنند. آخرین مرحله، محدوده کهنسالی است، ولی نارسایی در کسب موفقیت در مراحل قبلی میتواند باعث ایجاد مشکلاتی در مراحل بعدی شود. کهنسالی زمانی است که افراد به طور طبیعی زندگیشان را مرور کرده و تعییین میکنندکه آیا در مجموع مثبت یا منفی بودهاند. مثبتترین برآیند این مرور زندگی، خردمندی، درک و پذیرش؛ و منفیترین برآیند آن شک، احساس گناه و ناامیدی است ( رایس فیلیپ، 2000؛ ترجمه فروغان، 1392) .
ج) نظریه جامعه شناختی سالمندی: به چهار دسته تقسیم می شود، نظریه عدم تعهد؛ بر اساس این نظریه، فرد در سالهای میانی عمر، فناپذیری و مرگ خود را یاد میکند و تدریجاً برخوردهای خود را با اجتماع و دیگران کاهش داده و همزمان جامعه نیز، متقابلاً فرد را از خود جدا میسازد. نظریه فعالیت، مخالف نظریه عدم تعهد، میباشد، این نظریه معتقد است؛ فعالیت، سلامتی را در پیری افزایش میدهد. بنابراین بزرگسالانی که فعال میمانند در فعالیتهای تشویق شده و جایگاهها، روابط، سرگرمیها و علایق جدیدی را بدست میآوردند و با احساس رضایت و آرامش، پیر میشوند. نظریه استمرار، عقیده دارد که شخصیت افراد، با افزایش سن تغییر نمیکند و رفتار آنان بیشتر قابل پیش بینی میگردد. آنها در عادات، پای بندیها، ارزشها و بخصوص در راهی که با توجه به موقعیت اجتماعی خود برگزیدهاند، تداوم و استمرار را حفظ میکنند. نظریه تعاملی، این نظریه تغییرات سنی را منتج از واکنش میان خصوصیات هر فرد، شرایط اجتماعی وی و سابقه نحوه واکنشهای فرد در برار اجتماع، میداند. تأکید این نظریه بر وظایف و نقشهایی است که فرد در طول زندگی خود به عهده داشته است (رایدال و میشارا، 1984؛ ترجمه گنجی، 1389) .
سالمندي بخشي از فرآيندي زيستي است كه تمام موجودات زنده از جمله انسان را شامل شود. گذشت عمر را نميتوان متوقف كرد، ولي ميتوان با به كارگيري روشها و مراقبتهاي مناسب، تا حدود زيادي از اختلالات و معلوليتهاي دوره سالمندي پيشگيري نمود و يا آن را به تعويق انداخت، تا بتوان از عمري طولاني همراه با سلامت و رفاه كه همواره هدف و آرزوي بشر بوده بهرهمند شد ADDIN EN.CITE
Hsueh20061[1]1117Hsueh, MNYeh, MLA conceptual analysis of the process of empowering the elderly at the community level]Hu li za zhi The journal of nursingHu li za zhi The journal of nursing553220060047-262X(هسه و یاه، 2005) .
3-2- اضطراب مرگ
مرگ همیشه همراه انسان بوده و خواهد بود؛ از این رو که بخشی از زندگی اوست و پیوسته ذهن او را به خود مشغول کرده، و به دنبال پاسخی برای پرسشهایی دربارۀ مرگ است. دین اسلام با تکیه بر زندگی جاودان اخروی، مرگ را با تعبیر های وجودی معرفی کرده و با تحلیل معقول پدیدۀ مرگ، نه تنها اثر منفی آن را زایل، بلکه میکوشد در آن جذابیت نیز ایجاد کند؛ اما با وجود این، واکنش بیشتر افراد به آن مثبت نبوده است، بشر بدین دلیل که نمیتواند بر مرگ چیره شود، به فکر میافتد که به آن نیاندیشند تا شادکام شود، برخی نیز اندیشیدن دربارۀ مرگ را علت اصلی ترس از آن میدانند؛ بنابراین، هرگونه اندیشه، مطالعه و صحبت دربارۀ مرگ را به حداقل میرسانند؛ اما، در واقع انکار مرگ افزون بر اینکه نتوانسته است جلوی احساسهای منفی مرگ را بگیرد، آثار منفی نیز به جای گذاشته است؛ چرا که، عقب راندن مرگ از شمار مسائل زندگی، مداومت در تجاهل به جنبههای واقعی آن است و این خود رنج و ترس همراه با واقعیات را تشدید می کند. هر چه انسان از مرگ بیشتر بترسد، کمتر آن را می شناسد و هر چه کمتر دربارۀ آن بپرسد، بیشتر میترسد، بیاعتنایی به مرگ آرامشی برای زیستن ایجاد نمیکند؛ بلکه فرد را در وضعیت ناراحتی، که بین بی تشویشی و اغتشاش نوسان دارد قرار میدهد؛ پس باید گفت مسئله انسان، شکلگیری فراموشی دربارۀ مرگ نیست، بلکه آن را هشیارانه در خدمت زندگی در آوردن است (منصور، 1388) .
اضطراب نیز یکی از عمده مسائل و مشکلاتی است که در بین افراد به وفور دیده می شود. اضطراب، واکنشی است در برابر خطری نامعلوم، مبهم و منشأ آن، ناخودآگاه و غیر قابل مهار است که عوامل متعددی آن را ایجاد می کنند. در این میان، انواع خاصی از اضطراب، بر اساس منشأ آن، شناخته و نامگذاری شدهاند که اضطراب مرگ یکی از مهمترین آنهاست. اضطراب مرگ مفهومي چند بعدي دارد و اغلب به عنوان ترس از مردن خود و ديگران تعريف مي شود. اضطراب مرگ، شامل پيش بيني مرگ خود و ترس از فرآيند مرگ و مردن در مورد افراد مهم زندگي است (گری، 2002). این اضطراب نوعی از اضطراب است که انسانهای زنده آن را تجربه میکنند و میتواند سلامتی وجودی فردی و مخصوصاً کارکرد سلامت روانی را تحت تأثیر قرار دهد.
اگر چه مرگ يك واقعيت بيولوژيكي و روانشناختي میباشد؛ اما، انديشيدن به مرگ ترسناك بوده و اغلب مردم ترجيح ميدهند به آن فكر نكنند. از آنجایی که مرگ هرگز تجربه نشده، همه به نوعی در مورد آن دچار اضطراب هستند، ولی هرکس بنا بر عوامل معینی درجات مختلفی از اضطراب مرگ را تجربه میکند؛ بنابراین ، اضطراب مرگ به عنوان یک ترس غیرعادی و بزرگ از مرگ، همراه با احساساتی از وحشت از مرگ یا دلهره هنگام فکر به فرآیند مردن یا چیزهایی که پس از مرگ رخ میدهند، تعریف میشود (رایس، 2009).
این نوع از اضطراب، احساسی از نداشتن زندگی خوشایند در زندگی میباشد و فردی که از این اضطراب رنج میبرد، زندگی برای او لذت بخش نبوده و احساس بیمعنی بودن میکند (فروم، 1976 به نقل از علی اکبری دهکردی، 1390).
شدت این اضطراب گاهی تا حدی فلج کننده میشود که شخص هر لحظه که میگذرد، از این موضوع که به مرگ نزدیکتر میشود، نگرانی اش بیشتر میشود ؛ حتی دیدن یک فیلم قدیمی که بازیگران آن مردهاند، تا چند روز او را مضطرب میکند (یالوم، 2008) .
اضطراب مرگ صرفاً یک اضطراب دور دست نیست که در پایان راه به انتظار ما نشسته باشد، اضطراب نهفتهای است که به نهانگاههای احساس رخنه میکند تا جایی که گویی طعم مرگ را در همه چیز میچشیم. در اواخر بزرگسالی، سالخوردگان به مرگ اندیشند و درباره آن صحبت میکنند، آنها از تغییرات جسمانی، میزان بالای بیماری و معلولیت و از دست دادن خویشاوندان و دوستان، شواهد بیشتری برای مرگ به دست میآورند، با توجه به اینکه، تجربه کردن مقداری اضطراب درباره مرگ طبیعی است؛ اما، مانند سایر ترسها، چنان چه این اضطراب خیلی شدید باشد سازگاری کارآمد را تضعیف میکند (برک، 2001؛ ترجه سید محمدی، 1387).
اضطراب مرگ می تواند نگرش منفی در مورد پیری را افزایش دهد و حتی منجر به اضطراب و ترس از پیری شود. نتایج تحقیقات نشان دادند که این اضطراب با نگرانی، ناراحتی، احساس عدم امنیت و تنش همراه است (عبدالخالق، 2005؛ لتو و استین 2009)، که میتواند موجب اختلال در عملکرد فرد شود.
4-2- تعاریف اضطراب مرگ
اضطراب مرگ اصطلاحی است که برای تصور کردن و برداشتی که از آگاهی از مرگ حاصل میشود به کار میرود (عبدالخالق، 2005 ) .
اضطراب مرگ به طور معمول اضطرابی است که فرد در پیش بینی حالتی است که وجود ندارد تجربه میکند (تامر، السیون و ونگ، 2008 ).
اضطراب مرگ به عنوان یک ترس غیر عادی و بزرگ از مرگ که همراه با احساساتی؛ همچون، وحشت از مرگ یا دلهره به هنگام فکر کردن به فرآیند مردن یا چیزهایی که پس از مردن رخ میدهد، تعریف میشود (رایس، 2009) .
ریچاردسون، برمن و پیوارسکی(1980)، اضطراب مرگ را به عنوان احساسی منفی که یک فرد درباره مرگ و مردن تجربه می کند، تعریف میکنند (ون، 2010) .
راهنمای طبقه بندی نتایج پرستاری، اضطراب مرگ را احساس مبهم و مضطربانهای از ترس و یا ناراحتیهای ایجاد شده، توسط ادراکات از یک تهدید واقعی و یا خیالی نسبت به هستی فرد، تعریف میکند (مورهد و همکاران، 2008).
یالوم (1980، به نقل از لتو و استین، 2009)، اضطراب و ترس در مورد مرگ را مترادف میداند، و اضطراب مرگ را به این صورت تعریف میکند: اضطراب مرگ، ترس از مرگ است که در ناخودآگاه جای دارد، ترسی است که در اوایل زندگی و قبل از رشد تصور دقیق، شکل گرفته، ترسی است وحشتناک و نیمه تمام، که در خارج از زمان و تصور وجود دارد.
بر اساس دیدگاههای بالا اضطراب مرگ سازهای چند بعدی است که با ترس و اضطرابی که با پیش بینی و آگاهی از واقعیت مرگ و مردن است، در انسان روی میدهد و شامل عنصر احساسی، شناختی و انگیزشی است که با توجه به مراحل رشد و رخدادهای فرهنگی اجتماعی زندگی، متفاوت است ( کریمی وکیل، 1391).
5-2- عوامل ایجاد کننده اضطراب مرگ
اضطراب مرگ پدیدهای است، ذاتی و وجودی و از همین رو از زمانی که کودک از مرگ خودآگاه می شود، بدون توجه به عوامل خارجی با آن روبه رو است (یالوم، 2008). این عوامل که، این نوع اضطراب سرکوب شده را متجلی میکنند اینگونه بیان شدهاند:
1- محیط پر استرس: هنوز تأثیر محیط پر استرس بر شدت اضطراب مرگ کاملاً مشخص نیست؛ ولی، مطالعات نشان دادهاند که محیطهای پر استرس، در طولانی مدت میتوانند باعث افزایش اضطراب مرگ شوند. البته این تأثیرگذاری و میزان آن بررسی به نوع، زمینه و مدت عامل استرسزا میتواند متفاوت باشد (عبدالخالق، 2001) .
2- تشخیص یک بیماری تهدید کننده برای زندگی: تحقیقات نشان دادند که در میان افراد مبتلا به سرطان و ایدز، بخصوص آنهایی که در مراحل اولیه سرطان هستند، میزان اضطرب مرگ به مراتب بیش از همسالان سالم آنها است (شرمن، نورمن و مک شری، 2010) .
3-تجربهی درگیری مرگ و مردن: به نظر میرسد سروکار داشتن با مرگ میتواند بر شدت این اضطراب بیافزاید؛ به طوری که، پرستارانی که بیشتر با بیماران در حال مرگ سروکار دارند، اضطراب مرگ بیشتری را حس میکنند (چن، دلبن و فورستون و همکاران، 2006)، یا در سالمندان به دلیل مرگ همسر و همسالان، این اضطراب بارزتر میشود.
6-2- ابعاد هراس از مرگ
1-6-2- بعد احساسی اضطراب مرگ اضطراب مرگ با ترس اساسی؛ که با نابودی هستی یک فرد مرتبط است، رابطه نزدیکی دارد. سیستمهای مغزی که اضطراب مرگ را در بر میگیرند شامل: بادامه و سازههای مرتبط، در رشد مفاهیم ضمنی (ناخودآگاه)، خاطرات ترسناک و هیپوکامپوس و نواحی مرتبط با کورتکس در رشد مفاهیم آشکار (خودآگاه)، خاطرات ترسناک می باشند. در انسانها، سازههای حافظه احساسی، یعنی هم حافظه آشکار و هم حافظه ناآشکار، نقش مهمی را در علامت دهی و تنظیم تهدید ادراک شده دارند (اهمن ، 2000) .
این اضطراب به صورت خاطرات هیجانی در طول تاریخ نقش مهمی در بقای انسان داشته است، برای اینکه این اضطراب از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل شود، عناصر وحشت آور خارجی و خاطرات هیجانی داخلی به طور همزمان باید وجود داشته باشند (لتو و استین، 2009) .
2-6-2- بعد شناختی اضطراب مرگعناصر مهم شناختی اضطراب مرگ شامل، نگرشها، توانایی تصور پیش بینی و انتظار از آینده، آگاهی از آشکار بودن مرگ است. شناختها شامل باورها درباره مرگ، تصاویر و باورهای مربوط به تجربه مرگ، خود به عنوان مرده یا زیاد زنده نبودن است؛ همچنین، سازههای شناختی، از نگرشها در باره مرگ ناشی می شود. ابعاد شناختی اضطراب مرگ ممکن است شامل باوها و یا عقاید درباره فرآیند مردن، تفکرات درباره وضعیت مردن یا در حال، از بین رفتن، تصاویر مرگ دیگران، تفکر درباره تفکرات ناشناخته و تفکر آگاهانه درباره مرگ،ایده ها درباره بدن بعد از مرگ، و تفکرات مرگ زودرس در میان افراد مختلف باشد (دی پالا و همکاران ، 2003). چنانچه اضطراب مرگ به عنوان تجربهای نرمال درک شود، شبیه به اضطرابهایی دیگر خواهد ش؛ زمانی اضطراب مرگ ناسازگار میشود که در کارکرد معمول فرد اخلال ایجاد نماید.
رویکرد شناختی به برخورد موثر با مرگ تاکید میکند، یعنی مدیریت احساسات درباره مرگ و مردن؛ برای مثال، اجتناب از فعالیت های مرتبط با مرگ، مانند بیمارستانها، مراسم تدفین، همچنین اجتناب از برنامه ریزی برای آینده میتواند به طور بالقوه، نیروی پیچیده و غریزی در زندگی یک فرد بشود، زمانی که اجتناب از موقعیتها، فرد را ناتوان کند و برای او مهم شود، اضطراب مرگ موضوع آسیب روانی می شود (فرر ، والکر و استین، 2007).
3-6-2- بعد تجربی اضطراب مرگبه طور تجربی اضطراب مرگ اغلب انکار و سرکوب میشود، و این رفتار انطباقی است؛ زیرا ، امکان ترس و ترور را که مانع زنده بودن است، کاهش میدهد (یالوم، 1980 به نقل از لتو و استین، 2009 ).
بنابراین، بطور تجربی اضطراب مرگ معمولاً بخشی از تجربه آگاهانه نیست. دستهای از مطالعاتی که درباره آگاهی از مرگ انجام گرفته اند، اضطراب مرگ بالایی را در بعضی موضوعات ایجاد نمودهاند، علاوه بر این اضطراب مرگ آگاهانه؛ مخصوصاً زمانی که با عوامل تهدید کننده ارتباط دارد، منجر به دفاعهای فعالانهای، مانند حواسپرتی می شود که باعث آگاهی کمتری از اضطراب مرگ میشود. اضطراب مرگ ناآشکار به مدیریت ضعیفی نیاز دارد و از طریق رفتارهای دیگر مشخص میشود (جاست و همکاران، 2007) .
4-6-2- بعد رشدی اضطراب مرگ تجلی اضطراب مرگ با توجه به مراحل رشد و نمو متفاوت است. نظریه پردازان رشد بر مراحل زندگی به عنوان فرآیند سالم وحیاتی تأکید میکنند که با بحرانهای هویت متناسب با سن خاص همراه هستند، این بحرانها زمانی که حل و فصل شوند منجر به قدرت نفس و بلوغ میشوند (اریکسون ، 1959 به نقل از لتو و استین، 2009).
به نظر فایرستون و کتلت (2009)، نوزاد برای ایجاد امنیت خود بندهای نامرئی روانی بین خود و مادر ایجاد میکند، با بزرگتر شدن او و آگاهی نسبت به مرگ، کودک به مرحلهای که این بندها وجود دارد بازگشت میکند؛ رشد سالم، رهایی از این بندها را به دنبال دارد .
اصلاح اضطراب مرگ بسته به مرحله رشدی که فرد در آن قرار دارد دارای معانی متفاوتی است، مطالعات نشان دادهاند که بحران هویت در افزایش اضطراب مرگ نقش دارد. همچنین، در مراحلی از رشد که انسانها با وقفهای برای تصمیمگیریهای مهم مواجه میشوند این اضطراب بیشتر میشود. اضطراب مرگ در میانسالی و پیری دیگر کمتر به تجربیات بیرونی وابسته است و آنچه که میزان آن را مشخص میکند برداشت شخص از تجربیات پیشین خود است (استرلینگ، 1989 به نقل از کریمی وکیل، 1391).
5-6-2- بعد فرهنگی اجتماعی اضطراب مرگ بافت فرهنگی اجزای شناختی، تجربی و احتمالاً عاطفی اضطراب مرگ را شکل میدهد. شاید بهترین وظیفهی فرهنگ این باشد که از شخص در مقابل آگاهی و ترس از مرگ حمایت کند، فرهنگها در روشهای خود برای بیان و معنادهی به مرگ، با یکدیگر فرق دارند؛ برخی از فرهنگها با ابعاد متأثر از آگاهی از مرگ برخورد موثرتری دارند.
جوامع غربی اغلب برای مخفی کردن بیماری و سالمندان از نظرها، سرزنش میشوند در نتیجه اعضای خود را از آگاه شدن از مرگ محافظت میکند. چنین شیوهای میتواند اضطراب مرگ را افزایش دهد؛ زیرا، مرگ پدیدهای غیرعادی میشود که از نظم طبیعی امور شده، در غرب سعی میشود به وسیلهی به حداقل رساندن عوامل برانگیزاننده اضطراب مرگ، مانند عدم مشاهده پدیده های مربوط به ناتوانی، پیری، بیماری و خود مرگ سعی در کاهش این اضطراب صورت میگیرد. در فرهنگهای شرقی با وجود اینکه مانند غرب پدیده مرگ انکار نمیشود، تفاوت اندکی بین سطح کلی اضطراب آنها با غربیها وجود دارد(عبدالخالق، 2009).
7-2- نگرش دین اسلام به مرگ
1-7-2- نگرش قرآن
و سرانجام سکرات مرگ حقیقت را (پیش چشم او)، میآورد و به انسان گفته میشود این همان چیزی است که تو از آن میگریختی (سورۀ ق، آیه 19) .
سپس شما را پس از مرگتان، حیات بخشیدیم، شاید شکر نعمت او را به جا آورید (سورۀ بقره،آیه 56) .
هر کسی مرگ را میچشد؛ و شما پاداش خود را به طور کامل در روز قیامت خواهید گرفت آنها که از آتش (دوزخ) دور شده، به بهشت وارد شوند، نجات یافته و رستگار شدهاند و زندگی دنیا، چیزی جز سرمایهی فریب نیست (سورۀ آل عمران، آیه 185) .
ما شما را آفریدیم، پس چرا تصدیق نمیکنید؟ آیا از نطفهای که در رحم میریزید، آگاهید؟ آیا شما آن را آفرینش میدهید یا آفریدگاریم؟ ما در میان شما مرگ را مقدر ساختیم و هرگز کسی بر ما پیشی نمیگیرد. تا گروهی را به جای گروه دیگر بیاوریم و شما را در جهانی که نمیدانید آفرینش تازهای بخشیم. شما عالم نخستین، دانستید، چگونه متذکر نمیشوید! (سورۀ واقعه، آیه60-57).
ما میدانیم سینه است از آن چه میگویند تنگ میشود. پروردگارت را تسبیح و حمد گو و از سجده کنندگان باش و پروردگارت را عبادت کن تا یقین (مرگ) تو فرا رسد (سورۀ حجر، آیه 97-99) .
با توجه به آیات متعددی میتوان به اهمیت توجه به پدیدهی مرگ و حل اضطراب و تشویش حاصل از آن پی برد.
2-7-2- دیدگاه نهج البلاغه
انسان با هر نفسی که میکشد قدمی به سوی مرگ میرود (حکمت، 71) .
دنیا بدنها را فرسوده، آرزوها را تازه مینماید، مرگ را نزدیک و خواستهها را دور و دراز میسازد، کسی که به آن دست یافت خسته میشود، و آنکه به دنیا نرسید رنج برد (حکمت، 69).
فخر فروشی را کنار بگذار، تکبر و خود بزرگ بینی را رها کن، به یاد مرگ باش (حکمت، 386).
فرزندآدم را با فخر فروشی چه کار؟ او که در آغاز نطفهای گندیده، و در پایان مرداری بد بو است نه میتواند روزی خویش را فراهم کند نه مرگ را از خود دور نماید (حکمت، 445) .
از مرگ و نزدیک بودنش بترسید، شما همه آماده مرگ میباشید، اگر توقف کنید شما را میگیرد و اگر فرار کنید به شما میرسد. مرگ از سایهی شما به شما نزدیکتر است نشانه مرگ بر پیشانی شما زده شده، دنیا پشت سر شما در حال در هم پیچیده شدن است.
ارزش و اهمیت مرگ را از اینجا نیز میتوان دریافت که حضرت علی (ع) در نهج البلاغه بیش از 80 بار راجع به مرگ صحبت کرده است.
3-7-2- مفهوم مرگ در ادعیه صحیفه سجادیه امام سجاد(ع) در ادعیهی فراوانی از مرگ و لحظهی مردن یاد نمود، شاید بتوان گفت دعایی نیست که آن حضرت یادی از مرگ و عوالم پس از آن نکرده باشد. تعابیر ایشان درباه مرگ به گونهای است که بر جان و روح شنونده اثر فراوانی میگذارد. ایشان در دعاهای فراوانی لحظهای که مرگ را مشاهده میکند، به خداوند پناه برده، از خداوند میخواهد مرگ بهترین و مبارکترین مهمانی باشد که با آن روبه رو میشود، وی از فتنه حیات و ممات را از پروردگار تقاضا میکند و امید شفاعت هنگام مرگ را دارد ، ایشان از اینکه غافلانه جان دهد، هراسان است و از اینکه مرگ را همواره در برابر خود میبیند، انتظار آرامش ندارد؛ زیرا، تنها مرگ برای اضطراب و تشویش آدمی کفایت میکند؛ هرچند خود مرگ، مقدمهی مصائبی عظیمتر است. حضرت در ادبیاتی این دلهره مرگ را که ویرانگر لذات است این گونه به تصویر کشیده اند:
ألا لا و لکنا نفّر نفوسنا
و تشغلنا اللذات عما نحادز
و کیف یلذ العیش من هو موقفٌ
سدیّ مالنا بعد اللمات مصادر
ایشان در این ابیات، به خوبی حیات مرگ آگاهانه و زندگی عاقلانه را به تصویر کشیدهاند. حضرت از خدواند میخواهد کلمات نورانی که بر زبان ما جاری میشود و عقاید حقیقی ما نوری باشد که در قبر و مرگ و حیات و بعثت دستگیر ما گردد. این سختی و هراسی که برای مرگ تصویر شده امر عجیبی نیست و حقیقت مرگ و جدایی و فراق است. گاهی یکی از اموال و خویشان آدمی از دست میرود وتا روزها و گاهی تا سال ها روح انسان را پریشان میسازد. با واکاوی مفهوم مرگ در دو مجموعه دعایی امام سجاد (ع) به نظر میرسد در صحیفه کامله سجادیه بیش از آنکه بر دهشتزایی مرگ تأکید گردد، سعی بر تصویرسازی مرگ مطلوب بوده است؛ مرگی که در آن حیات دنیوی با سعادت و ابدیت مقرون با رحمت و عفو الهی مورد انتظار است. چنین مردنی برای حضرت امری مطلوب است .از این منظر، هیچ یک از مرگ و حیات مطلوبیت ذاتی ندارند؛ بلکه مطلوب، اطاعت و بندگی حق تعالی و در امان بودن از غضب اوست. نکته دیگر آنکه، زندگی و مرگ در فرهنگ صحیفه بسان قرآن کریم، اعم از زندگی و مرگ ظاهری است و حیات و ممات باطنی را نیز در بر میگیرد (عصر مردم، 1392) .
8-2- اضطراب مرگ از دیدگاه مکاتب روانشناسی
از جمله مکاتبی که در مورد مرگ اظهار نظر کردند، اگزیستانسیالها بودند. دیدگاه اگزیستانسیال بر تعارض اساسی متفاوت تأکید دارد، نه تعارض با غرایز سرکوب شده ، نه تعارض با بالغین مهم درونی شده، بلکه با تعارضی حاصل رویارویی فرد با مسلمات هستی، منظور از مسلمات هستی دلواپسیهای غایی مسلم است؛ ویژگی های درونی قطعی و مسلمی که بخش گریزناپذیری از هستی انسان در جهان آفرینشاند. مرگ واضحترین و قابل درکترین دلواپسی غایی است. تعارض اصلی اگزیستانسیالها تنشی است که میان آگاهی از اجتنابناپذیری مرگ و آرزوی ادامه زندگی وجود دارد (یالوم2002؛ترجمه حبیب، 1390) .
اضطراب مرگ به عنوان عاملی از عوامل مرتبط با سلامتی و اصلی مقدم بر زندگی انسان ذکر شده است. در این دیدگاه کسی که معنایی برای پویایی زندگیاش پیدا نمیکند، دچار تهدید نیستی است، که ترس از مرگ خوانده میشود؛ همچنین، اضطراب مرگ زمانی که نیروی محرک برای افراد باشد، باعث خواهد شد تا آنها به طور کامل زندگی کنند و بخشی از وجود طبیعی افراد میشود (هالتروف، 2010).
تظاهرات این نحله فکری را در آثار و اندیشههای سورن کی یرکگارد فیلسوف دانمارکی، هایدگر و اروین یالوم و ... میتوان یافت. هایدگر منتقدترین فیلسوف وجودی نیز در زمینه روانشناسی هراس از مرگ به تفکر پرداخته است. او معتقد است انسان در اوقاتی که به مرگ میاندیشد مملو از دلهره میشود، در آن لحظه که گویی تمام وجود انسان به نیستی رانده میشود، شخص میکوشد زندگی کند، گویی مرگ واقعی نیست، او میکوشد از واقعیت بگریزد. هایدگر معتقد است مرگ اصلیترین و بهترین لحظۀ شخصی است که فرد باید به تنهایی تحمل کند، انسان باید بتواند مرگ را به درون زندگی ببرد. یاسپرس از دیگر اندیشمندان این رویکرد، به رویگرد دوگانهی مشهور در برابر مرگ اشاره میکند و مینویسد مرگ را همزمان دوست و دشمن دیدن و اشتیاق و اکراه داشتن همزمان در برابر آن، نشاندهنده وجود تعارض بشری نیست. ژان پل سارتر مرگ را پدیدهای مشخص و متعلق به بشر نمیداند، به نظر او مرگ نابودی تمام امکان نیست و هیچ شدن فرد از هرگونه ارج و قربی است. سارتر میگوید ما قادر نیستیم در انتظار مرگ بشینیم بلکه باید خود را در برابر آن آماده کنیم (معتمدی، 1387).
یالوم اضطراب مرگ و هراس از مرگ را هم معنی میداند، آن را اینگونه تعریف میکند؛ وحشت از مرگ که جایگاه آن در ناخودآگاه است و نخستین بار زمانیکه فرد شروع به تشکیل مفاهیم کرد به وجود میآید، ترسی که هولناک است و خارج از زبان و تصور وجود دارد (یالوم، 1980؛ ترجمه حبیب، 1390) .
در مکتب روانکاوی اضطراب مرگ آگاهانه باشد یا ناآگاهانه به مشکلات روان شناختی مرتبط است و این تأیید میکند اضطراب مرگ با سلامت روانی مرتبط است. دیدگاه فروید وجود اضطراب مرگ را تأیید میکند و همچنین بیان میکند که با سلامت روانی و نوسان میان دو سطح آگاهی مرتبط است (هالتروف، 2010).
فروید اضطراب مرگ را مکانیسم دفاعی فرض کرد که با تعارضهای ناخودآگاه سروکار دارد، اضطراب مرگ علت چیزی نیست؛ بلکه، صرفاً نشانهای از آسیب روانی است، ناخودآگاه انسان برای مرگ نگرانی ندارد؛ زیرا، ناخودآگاه اضطراب مرگ را نمیتواند به طور ذهنی تجربه کند، در حقیقت مرگ ما کاملاً غیر قابل تصور است (فروید، 1956 به نقل از قربانعلی پور، 1389).
بنابراین، ما زمانی که سعی میکنیم آن را تصور کنیم، واقعاً مانند تماشاگر زندگی میکنیم. در نهایت، هیچ کسی مرگ خود را متصور نیست و یا هر کسی آن را به شیوه متفاوت درک میکند، در ناخودآگاه، هر فردی به ابدیت خود اعتقاد دارد. از نظر فروید ناخودآگاه انسان هرگز مرگ را نمیپذیرد، به همین دلیل انسان حتی وقتی به مرگ خود میاندیشد مرگ را نظارهگر ا ست و هنوز آن را از آن خود نمیداند (کریمی وکیل،1391)
9-2- رضایت از زندگی
اصطلاح رضایت از زندگی در کنار دیگر اصطلاحات نزدیک و مرتبط، مانند «رفاه ذهنی» به وضوح تعریف شده است. اصطلاح رضایت از زندگی تحت عنوان مرتبهای است، که در آن فرد همهی صلاحیت و شایستگیهایش را به طور کلی مطلوب قلمداد میکند، تعریف می شود؛ بنابراین، این اصطلاح به صورت مترادف با شادی و رفاه ذهنی قلمداد شده است. همچنین، میتواند به عنوان جز شناختی رفاه ذهنی تعریف شود ( مارتیکانین، 2008) .
رضایت از زندگی به ارزیابی شناختی یک شخص از زندگی خودش اشاره دارد، این مفهوم شامل ارزیابی کلی از زندگی بوده و فرآیندی مبتنی بر قضاوت فردی است. در این روند مقایسهای بین ملاکهای فرضی شخص با زندگی واقعیاش صورت گرفته هر چه واقعیت زندگی با این ملاکهای فرضی نزدیک به هم باشد شخص احساس رضایت بیشتری از زندگی میکند؛ به بیان دیگر، هر چه شکاف میان سطح آرزوهای فرد و وضعیت فعلی وی بیشتر میشود، رضایتمندی او از زندگی کاهش مییابد (حمید،کوچکی، حیات بخش ملایری، 1391)
رضایت از زندگی، بیانگر نگرش مثبت فرد، نسبت به جهانی است که درآن زندگی میکند. رضایت با نیاز، داراي ارتباطی فراگیراست؛ نیاز و رضایت طی زمان دگرگونی می یابند و در یک جامعه، تابع عوامل بسیاري می باشند. عدم همخوانی بین اهداف، تمایلات و نیازها که اکثراً به دلیل وجود مسائل و مشکلات خاص پدید میآیند در بروز نارضایتی موثراست (مسعودی و همکاران، 1389) .
اینگهارت (1998)، مفهوم رضایت از زندگی را اینگونه تعریف مینماید: احساس رضایت از بازتاب توازن میان آرزوهای شخصی و وضعیت عینی فرد به وجود میآید. همچنین، ازکمپ (1995)، در تعریف رضایت از زندگی میگوید: رضایت بر تجربه شناختی و داورانهای دلالت دارد که به عنوان اختلاف ادراک شده بین آرزو و پیشرفت در زندگی (یعنی تحقق آرزو) تعریف میشود، این تعریف طیفی را تشکیل میدهد که از ادراک کامروایی تا حس محرومیت را در بر میگیرد، این مفهوم با مفهوم خوشحالی که ناظر بر تجربه عاطفی ( هیجان ها و احساسات) میشود، تفاوت دارد ( به نقل از هزار جریبی، 1388) .
رضایت از زندگی به عنوان نشانه کلیدی از بهزیستی ذهنی، نقطه عطفی در علم روانشناسی مثبتگرا به شمار میرود که به شناسایی توانمندیها و بنا نهادن آن به عنوان سپری در برابر مشکلات آسیبشناسایی روان تمرکز دارد، میتوان گفت مهمترین مؤلفه و جز شناختی بهزیستی، بهزیستی ذهنی است که با وجود اهمیتی که دارد تحقیقات کمتری در مورد آن صورت گرفته است ( درویش دماوندی، 1392) .
احساس خرسندی و رضایت از جنبههای زندگی، از مؤلفههای نگرش مثبت افراد نسبت به جهانی است که در آن زندگی میکنند، در مجموع رضایت از زندگی عبارت است از، احساس خوشبختی، اینکه فرد زندگی را معنادار بداند و روند زندگیاش را از گذشته تا به حال راضی کننده بداند، امیدوار باشد در آینده زندگی مطلوبی دارد، احساس کند نقشی مهم در زندگی به عهده دارد، زندگی خسته کنندهای ندارد و در زندگی جایگاه مهمی متعلق به اوست (طوبایی و مانی، 1389).
بر اساس رویکرد لذتگرایی رضایت از زندگی به عوامل مختلفی بستگی دارد، بر اساس یافتههای پژوهشی دو دسته عوامل شخصیتی در رضایت از زندگی تأثیر دارند: عوامل ساختاری یا ایستا و عوامل فرآیندی و پویا. عوامل فرآیندی شامل تغییرات درونفردی در طول زمان است، عوامل ساختاری تفاوتهای بینفردی را نشان میدهد، سن، وضعیت تأهل و سلامت از عوامل فرآیندی، برون گرایی و روان آزده خویی از صفات ساختاری هستند (مورورک، اسپایرو و آلمیرا، 2003) .
بیشاپ و مارتین (2006)، بیان میکنند که رضایت از زندگی در سالمندان میتواند به وسیلهی دسترسیهای فردی به منابع کلیدی و مهم زندگی آنها ایجاد شود و این منابع را همان منابع مادی، اجتماعی یا ویژگیهای شخصی که سالمندان به آن متعلق هستند، تعریف کرده که میتواند به عنوان منابع اصلی در پیشبرد و حفظ بهزیستی افراد معرفی شود؛ زیرا، این منابع میتوانند به آنها در رسیدن به اهداف شخصیشان و برآورده کردن نیازهای اساسی جسمی و روان شناختی کمک کنند.
فدراسیون جهانی سلامتروان در آخرین گزارش خود در آستانه روز جهانی «سلامت روان» با عنوان «سلامت روان و سالخوردگان» با ترویج طول عمر فعال و سالمتر منتشر کرد که، سلامت کامل جسمی، روحی و رفاه اجتماعی باید در سالمندان وجود داشته تا احساس رضایتمندی کامل داشته باشند. همچنین، بر راهکارهایی برای اطمینان از بهبود سطح سلامت روان سالمندان از طریق انتخاب یک الگوی زندگی سالم، داشتن ارتباطات اجتماعی بهتر و زندگی پویا و فعال تاکید شده است.
10-2- ابعاد رضایت از زندگی
رضایت از زندگی سه اصل یا بعد اساسی دارد:
اصل چند بعدی بودن: سه بعد اساسی رضایت از زندگی مربوط به سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی می باشد.
بعد جسمی: درک فرد از توانایی هایش در انجام فعالیتها و وظایف روزانه که نیاز به صرف انرژی دارد و شامل مواردی مانند تحریک، انرژی، درد و ناراحتی، خواب و استراحت است.
بعد روانی: این بعد جنبههای روحی مانند عصبانیت، شادی، افسردگی، ترس و آرامش و نیز مواردی نظیر تصویر از خود، احساس مثبت و منفی، باورهای مذهبی، حافظه و تمرکز حواس را شامل می شود.
بعد اجتماعی: این بعد شامل توانایی فرد در برقراری ارتباط ما بین اعضای خانواده، دوستان، همسایگان و سایر افراد اجتماعی و نیز وضعیت شغلی فرد میشود (شوکت آبادی، 1385).
اصل ذهنی بودن: رضایت از زندگی یک ارزش ذهنی است و خود افراد بهترین قضاوت کنندگان راجع به رضایت از زندگی شان هستند.
عامل اصلی تعیین کننده رضایت از زندگی در این دیدگاه عبارت است از تفاوت درک شده بین آن چه هست و آن چه باید باشد. شاخص ذهنی همان احساس رفاه و رضامندی و یا احساس خشنودی است که حاصل برداشت ذهنی و ارزشیابی فرد از زندگیاش میباشد، اگر چه در این احساس جنبههای شناختی نیز مطرح است ولی جنبههای عاطفی آن در سنجش رضایت از زندگی بیشتر مد نظر قرار میگیرد .
اجزای عینی رفاه یا بهزیستی با آنچه به طور معمول به عنوان استاندارد زندگی یا سطح زندگی نامیده می شود، ارتباط دارد. اجزای ذهنی رضایت از زندگی در برگیرنده اعتماد به نفس، استقلال و ویژگیهای درونگرایانهی فرد است؛ به عبارتی، رضایت از زندگی را با سنجش احساس ذهنی از خشنودی در برابر مطالب گوناگون زندگی می توان ارزیابی کرد ( اسلامی، 1384).
اصل پویا بودن: رضایت از زندگی یک ماهیت پویا و دینامیک است نه یک ماهیت ایستا، بدین معنا که یک فرآیند وابسته به زمان بوده و تغییرات درونی و بیرونی در آن دخیل میباشد.
11-2- الگوهای رضایت از زندگی
دو الگو که برای رضایت از زندگی معرفی شده است عبارتند از : الگوی کارکرد انطباقی و الگوی رضایت از زندگی.
1-11-2- الگوی کارکرد انطباقی
رضایت از زندگی بر حسب کارکرد انطباقی و یا از طریق تسلطی که فرد بر محیط دارد، نیز تعریف میشود؛ یعنی هر چه تسلط فرد بر زندگیاش بیشتر باشد، احساس رضایت از زندگی در وی بیشتر خواهد بود. رضایت از زندگی با توانایی شخص جهت تسلط بر محیط همبستگی مثبت دارد و این الگو بر اساس فرضیه خودشکوفایی مطرح می شود، البته باید توجه داشت که محیط در این جا نقش حائز اهمیتی دارد(همان منبع).
2-11-2- الگوی رضایت از زندگی
در این الگو رضایت از زندگی، ارزیابی مفهوم رضایت از زندگی بر مبنای مقایسه شرایط عینی با برداشت ذهنی از این شرایط است. رضایت از زندگی یک جریان فعال و چند وجهی از دریافتها، نگرشها و تغییرات رفتاری است که در مجموع از تجربیات گوناگونی که در طول زندگی اتفاق میافتد حاصل می شود. سازمان بهداشت جهانی رضایت از زندگی را دریافت هر فرد از وضعیت زندگیاش با توجه به فرهنگ و نظام ارزشی که در آن زندگی میکند و ارتباط این دریافتها با اهداف و انتظارات، استانداردها و اولویتهای مورد نظر فرد میداند(کوهپایه زاده، 1380).
12-2- نظریههای پیرامون رضایت از زندگی
1-12-2- نظریه ونتگوت، مریک و اندرسون
ونتگوت، مریک واندرسون(2003)، بیان میکنند که عقیده افراد در خصوص زندگی خوب، میتواند به صورت ذهنی تا عینی مشاهده شود که این طیف شماری از نظریههای جذاب، رضایت از زندگی را به وجود میآورد، به طیف مزبور، نظریه کلی رضایت از زندگی می گویند.
مطابق با این نظریه، نظریه کلی رضایت از زندگی نظریه جامعی است که شامل هشت نظریه حقیقی دیگر در طیف ذهنی _ وجودی_ عینی است. بهزیستی و عوامل عینی سطحیترین جنبهها هستند؛ زیرا با تواناییهای سطحی ما برای سازش با فرهنگمان ارتباط دارند. رضایت از زندگی و برآورد کردن نیازها با یک جنبه عمیقتر در ارتباطاند. شادی و فهم پتانسیل زندگی عمیقترین جای وجود ما و طبیعت اشخاص را احاطه میکنند. معناداری زندگی و نظم و هماهنگی در سیستم اطلاعات بیولوژیکی با درونیترین جنبههای بشر ارتباط دارند. ما همچنین، نیاز به فرض یک هسته انتزاعی، میان معناداری زندگی و نظم و هماهنگی در سیستم اطلاعات بیولوژیکی هستیم؛ که غیر قابل سنجش می باشند، به طوری که در این هسته جنبههای عینی و ذهنی با هم، یکی میشوند (ونتگوت، مریک واندرسون، 2003).
2-11-2 نظریه سلسله مراتب نیازهای مزلو
مازلو، هرمی از نیازها را بیان کرد که از سطوح نیازهای فیزیولوژیکی، امنیت، تعلق پذیری و عاطفه، احترام و خودشکوفایی، ترکیب یافتهاند. نظریه وی به فهم رضایت از زندگی به وسیله تشخیص ابعاد مرتبط با رضایت از زندگی و تعیین این که، این ابعاد ممکن است در افراد و زمانهای مختلف متفاوت باشند، کمک میکند (ابراهیمی کوه بنانی، 1390).
3-11-2- نظریه رضایت از زندگی ژان
ژان، مدلی را برای رضایت از زندگی ارایه داده است. به اعتقاد وی، رضایت از زندگی یک مفهوم چند بعدی است که شامل : عوامل فردی، عوامل بهداشتی یا وابسته به سلامت، عوامل اجتماعی، فرهنگی و محیطی است. مطابق مدل وی، رضایت از زندگی، تحت تأثیر زمینههای شخصی، سلامت، عوامل اقتصادی – اجتماعی، فرهنگ، محیط و سن است. مفهوم درک شده از رضایت از زندگی، در نتیجه اثر متقابل بین شخص و محیط او ایجاد می شود (آقا مولایی، 1384).
4-11-2- نظریه ادراکی فرانس
فرانس در نظریه ادراکی خود برای رضایت از زندگی چهار عامل اصلی خانواده، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، وضعیت روحی و روانی و وضعیت جسمانی را مؤثر میداند.
این چهار متغیر اصلی می توانند مستقلاً یا توأم با یکدیگر بر روی رضایت از زندگی تأثیرگذار باشند. البته درک فرد از رضایت از زندگی نیز میتواند بر هر یک از متغیرهای نامبرده تأثیر داشته باشد به طوری که اگر فرد از رضایت از زندگیاش کاسته شود، میتواند بر توانایی وی در محیط کاری و شغلیاش تأثیر گذاشته و موجب نقصان شرایط اقتصادی و اجتماعی وی گردد. رضایت از زندگی ضعیف نیز میتواند موجب به کارگیری مکانیسمهای مقابله و سازگاری نامؤثر در افراد شده و متعاقباً موجب افزایش تنش در آنان گردد و افزایش تنش، خود در ارتباط مستقیم با عوامل فیزیکی و جسمی بوده و میتواند شدت بیماری را در فرد افزایش دهد. لذا، مشاهده میشود که رضایت از زندگی یک مفهوم و ساختار چند بعدی میباشد که بایستی از جنبههای مختلفی مورد ارزیابی قرار گیرد (همان منبع).
5-11-2- نظریه سیستمی
هاگراتی مدل رضایت از زندگی را بر اساس رویکرد تئوری سیستم ها ارایه میدهد که دروندادهای سیاست عمومی را با پیامدهای رضایت از زندگی ربط میدهد. (هاگراتی، 2001؛ به نقل از همتیان، 1386). در این نظریه رضایت از زندگی حاصل درونداد، واسطه و خروجی میباشد، که درونداد شامل سیاستهای عمومی و محیط، گزینشهای فردی در نقش واسطهها و برونداد آن خوشبختی، تعاون و ابعاد مختلف بهزیستی میباشد.
12-2- پیش بینی کننده های رضایت از زندگی
عوامل متفاوتی در رضایت از زندگی مشارکت دارند، برای مثال گیبسون (1986)، تعامل اجتماعی، آمونس و داینر(1985)، عوامل شخصیتی، جورج(1981)، سطح درآمد و طبقه ی اجتماعی، ویلیتس و کرایدر ( 1988)، مذهب را در میزان رضایت از زندگی مؤثر دانستهاند. عامل مهم دیگر در رضایت از زندگی، سلامت روان است. بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی سلامت روان در بهترین منظر عبارت است از یک حالت پایا و کامل از نبود نشانههای بیماری و حضور نشانههای سلامت که دارای ابعاد فاعلی، روانی و اجتماعی است (کیز، 2002 به نقل از کشاورز و همکاران، 1388).
بعد زمانی رضایت از زندگی زندگی مهم است و رضایت از زندگی گذشته، رضایت از حال، رضایت از آینده سه بعد متمیز رضایت از زندگی است. سایر متغیرهای روان شناختی مرتبط با رضایت از زندگی مانند امید، خوشبینی نیز به سوی دیدگاه زمانی آیندهمدار حرکت کردهاند (بخشی پور رودسری و همکاران، 1384) .
وین هوون (1997)، بهزیستی ذهنی را مجموعهای از ارزیابیهای شناختی و عاطفی مرتبط با زندگی فرد و اینکه چقدر احساس خوبی دارد تعریف کرده است. روی هم رفته بهزیستی ذهنی بالا متشکل از سه عامل ویژه است:
فراوانی و شدت حالات عاطفی
فقدان نسبی اضطراب و افسردگی
رضایت کلی از زندگی
13-2- سبک زندگی
آدلر مفهوم سبک زندگی را برای اولین بار در سال 1900بیان کرد، به اعتقاد وی سبکهای زندگی دائمی افراد، شکل گسترش یافته سبک زندگی اولیهی اوست و یا مشاهدۀ برخورد افراد با سه تکلیف مهم زندگی خود که عبارتند از کار، جامعه و روابط صمیمانه میتوان به سبک زندگی آنان پیبرد، زیرا سبک زندگی در انتخاب کار و نحوه ارتباط با دیگران و عشق منعکس میشود (شارف، 2000؛ ترجمه فیروزبخت، 1388) .
پیروان آدلر به تفصیل دربارۀ سبک زندگی، شکل گیری آن در دوران کودکی، نگرشهای اصلی دخیل در سبک زندگی، وظایف اصلی زندگی و تعامل آنها با یکدیگر بحث کردند و آن را در قالب درخت سبک زندگی نشان دادند. آنها همچنین مفاهیم ارزشی، انسان شناختی و فلسفی را مطرح ساختند و تمام زندگی را به صورت یکپارچه به تصویر کشیدند. سبک زندگی مهمترین عاملی است که هر کس زندگی خود را بر اساس آن تنظیم میکند، بر این اساس، سبک زندگی مجموعهی عقاید، طرحها و نمونههای عادتی رفتار، هوی و هوسها و شیوههای تبیین شرایط اجتماعی یا شخصی است که نوع خاص واکنش فرد را تعیین میکند (فاچینو و همکاران، 2003) .
در سالهای اخیر اصول حاکم بر سبک زندگی، توجه محققهای زیادی را به خود جلب نموده است، نتیجۀ تحقیقات انجام شده، شیوههای مفید و مؤثری را برای بهتر زیستن در افراد جامعه، بالاخص سالمندان به ارمغان آورده است. شیوه زندگی یک فرد معمولی شامل مجموعه رفتارهایی است که مدام یا عوامل خطرزایی سرکار دارد که عدم رعایت اصول بهداشتی مربوط به این عوامل موجب بیماریها و آسیبهای خطرناکی در فرد بوده و مسیر زندگی را با مشکلاتی مواجهه خواهد ساخت. بعضی از این عوامل خطرزا زیستی هستند، مثل توارث ژنهای خاص، بعضی دیگر از آنها رفتاری هستند که صرف نظر از عوامل زیستی با نهادینه کردن اصول و شیوههای زندگی تعریف شده توسط محققان و صاحب نظران، موجب گردیده کیفیت زندگی افراد، علل الخصوص سالمندان ارتقاء یابد (سارافینو، 2002) .
سازمان بهداشت جهانی، سبک زندگی را از طریق زندگی بر اساس الگوهای مشخص و قابل تعریف رفتاری میداند که از تعامل بین ویژگیهای شخصیتی، بر هم کنش روابط اجتماعی و شرایط محیطی و موقعیتهای اقتصادی- اجتماعی حاصل میشود. تعریف سازمان بهداشت جهانی میگوید که الگوهای رفتاری مرتباً در واکنش به تغییرات محیطی و اجتماعی خود را سازگار میکنند و همچنین برای ارتقاء سلامتی و توانمند کردن مردم جهت تغییر رفتار و سبک زندگیشان، نه تنها باید بر افراد تمرکز نمود بلکه بایستی شرایط اجتماعی را هم در نظر بگیریم. سازمان بهداشت جهانی اعتقاد دارد که سبک زندگی ایدآل وجود نداشته و بسیاری از عوامل تأثیرگذار بر سبک زندگی، برای هر فرد ویژهی خودش می باشد. روش زندگی سالم، تلاش جهت کسب تعادل منطقی بین افزایش سلامتی شخص و ارتقاء سلامت دیگران و بهداشت جهانی جامعه است، تعریف مجدد سبک زندگی بایستی، اجزایی را علاوه بر تغذیه و روش استفاده از الکل را شامل شود که روابط اجتماعی و موقعیتهای اجتماعی و سایر ابعاد سلامتی را در برگیرد (محمدی زیدی؛ 1383).
سبک زندگی به معنای شیوهای است که فرد برای برخورد با تکالیف و حوادث زندگی بر میگزیند. سبک زندگی معروف نحوه کنارآمدن شخص با مسائل زندگی و یافتن راهحلها و رسیدن به اهداف زندگی است (شارف، 2000؛ ترجمه فیروزبخت، 1388) .
همچنین، سبک زندگی را می توان، شیوه زندگی فرد دانست که شامل عواملی همچون ویژگیهای شخصیتی، تغذیه، ورزش، خواب، مقابله با استرس، حمایت اجتماعی و استفاده از دارو میباشد. با ارزیابی سبک زندگی افراد میتوان میزان موفقیت های فردی و اجتماعی آنان را در زندگی مورد ارزیابی و بررسی قرار داد (کوکرهام، 2005).
سازمان بهداشت جهانی (1998)، سبک زندگی سالم را تلاش برای دستیابی به حالت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی توصیف کرده است. سبک زندگی سالم شامل رفتارهایی است که سلامت جسمی و روانی انسان را تضمین میکنند؛ به عبارت دیگر، سبک زندگی سالم در بردارندۀ ابعاد جسمانی و روانی است، بعد جسمانی شامل تغذیه، ورزش و خواب است و بعد روانی شامل ارتباطات اجتماعی، مقابله با استرس و معنویت است (لعلی و همکاران، 1391) .
سبک زندگی دارای اثرات تعیین کنندهای بر سلامت فرد بوده است و هر شخصی با داشتن الگوی زندگی روزانه مطلوب میتواند از رفاه کامل جسمی و روانی برخوردار باشد (متعارفی، 1383) .
اخیراً علت عمده مرگ و میر به بیماریهایی بر میگردد؛ که ناشی از سبک زندگی است، این بیماریها در طول مدت زمان طولانی (چندین سال) ایجاد میشوند، اختلالات ناشی از سبک زندگی قابل پیشگیری و یا قابل تصحیح هستند به شرطی که در عادات و رفتارهایی که به ایجاد این مشکلات کمک میکنند، تغییر ایجاد شود (روک و هوارد، 2002) .
سبک زندگی، مجموعهای از قوانین و راهنماییهایی است که فرد شکل میدهد تا آن ها را در مسیر زندگی و به سمت اهدافش سوق دهد. اعتقادات مربوط به سبک زندگی به چهار گروه تقسیم میشوند:
مفهوم خود یا خویشتن پنداری یعنی اعتقاد فرد به این که من هستم.
خود آرمانی یعنی اعتقاد فرد به اینکه من چه باید باشم یا مجبورم چه باشم تا جایی که در میان دیگران داشته باشم.
تصویری از جهان یعنی اعتقادات فرد درباره اطرافیان و محیط پیرامونش.
اعتقادات اخلاقی یعنی مجموعه چیزهایی که فرد درست یا نادرست میداند (شفیع آبادی و ناصری، 1392).
14-2- سبک زندگی سالم
سبک زندگی سالم عبارت است از، راههایی که از طریق آن افراد میتوانند زندگیشان را سالمتر و بهتر نمایند، اصطلاح سبک زندگی سالم ناشی از این باور است که الگوی روزانه و فعالیتها، میتوانند سالم یا ناسالم باشند. سبک زندگی سالم یک زندگی متعادل که در آن انتخابهای عاقلانهای صورت میگیرد (لیونز و لانگیل، 2000).
شیوهی زندگی سالم، مفهومی است که مکرراً در مباحث ارتقاء سلامت، سلامت عمومی و اجرای مداخلات مربوط به سلامت به کار میرود. شیوهی زندگی سالم، عامل ارزشمندی در کاهش شیوع مشکلات بهداشتی و نیز منبع ارتقاءی سلامت، تطابق با عوامل استرسزای زندگی و ارتقاء کیفیت زندگی است ( نوری، 1385).
سبک زندگی سالم، به عنوان ساختاری واحد از دو دسته رفتار تشکیل میشود: رفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی و رفتارهای حفاظت کننده سلامتی. شواهد موجود در کشورهای توسعه یافته دال بر این است که علت بسیاری از مرگ و میرها، نتیجه سبک زندگی ناسالم و رفتارهای خاص و نامطلوب است؛ الگوی غذایی ناسالم ورزش نکردن، استرس زیاد، مصرف مواد و حوادثی از این قبیل هستند (چو، 2010).
اصول ارتقاء و سلامتی اوتاوا_ پارتر(1986) که به وسیله بهداشت جهانی توسعه داده شده به عنوان چارچوپ راهنما برای فعالیت های ارتقاء سلامت در سطح جهانی پذیرفته شده و طراحی سیاستهای بهداشت عمومی با ایجاد محیط حمایتی، تقویت عملکرد جامعه توسعه مهارتهای فردی و بازآموزی خدمات بهداشتی را شامل می شود .
طبق تعریف سازمان جهانی (1999)، شیوهی زندگی راهی برای زندگی بر اساس الگوهای قابل تعریف رفتار از طریق تعامل بین خصوصیات فردی، تعاملات اجتماعی و شرایط زندگی اجتماعی، اقتصادی و محیطی فرد تعیین میشود. این تعریف حاکی از آن است که الگوهای رفتاری بطور مداوم در پاسخ به شرایط متغیر اجتماعی و محیطی تعدیل میشوند، طبق تعریف مذکور تلاش برای بهبود سلامت از طریق توانمند سازی مردم برای تغییر شیوه زندگیشان باید هم در راستای متغیر فردی و هم در راستای متغیر شرایط زیستی و اجتماعی مؤثر در رفتار یا شیوه زندگی تنظیم گردد (رفیعی فر، 1384) .
پیامدهای سبک زندگی ناسالم عبارتند از: پرفشاری خون، دیابت، چاقی، اختلالت تنفسی و قلبی؛ به همین خاطر هدف از ایجاد سبک زندگی سالم را تأکید بر شروع زود هنگام شیوه زندگی سالم در زندگی، جهت توسعه سلامتی و کاستن از بار این بیماریها در جامعه در نظر گرفته شده است (اسملترز، باره، هینکله و چیور، 2007)، انجمن قلب آمریکا حدود 70 درصد از تمام بیماریهای جسمی و روانی را مربوط به شیوهی زندگی میداند.
سالمنداني كه شيوه زندگي سالمی دارند، از توانايي بيشتري براي بهره مندي از يك زندگي سالم برخوردار بوده و احتمالا به مدت طولاني تري از يك زندگي بدون بار بيماري و ناتواني بهره خواهند برد. به طور كلي، انتخاب شيوه زندگي سالم در زندگي فردي همه، خصوصا افراد سالمند، جنبه بسيار حياتي دارد (رانا و همکاران، 2009) .
با توجه به اینکه سبک زندگی مفهومی چند بعدی بوده و ابعاد مختلف سلامتی و یا بیماری بر یکدیگر اثر کرده و تحت تأثیر یکدیگر قرار دارند، از این رو اقدامات انجام شده برای ارتقاء سلامتی باید به تمام جوانب سلامتی فردی جسمی و روانی و معنوی و سلامت کلی جامعه توجه داشته باشد. برای پیش گیری از ناتوانی افراد سالمند آموزش آنان در زمینه موضوعات مختلف از جمله ورزش، تغذیه، فعالیت های اجتماعی و غیره میتواند به بهبودی وضعیت سلامت جمعیت سالمند آینده کشور کمک نماید (خوشبین و همکاران، 1386).
دیدگاه لیونز و لانگیل(2000) عناصر زیر را در تشکیل سبک زندگی سالم سهیم می داند:
قدرت سازگاری مؤثر: این عامل به عنوان تعیین کننده مهم سلامتی شناخته شده است، رفتارهای انطباقی یا قدرت سازگاری به افراد کمک میکند تا با چالش ها و تغییرات زندگی کنار بیاید، بدون اینکه رفتارهای خطر آفرین را به همراه داشته باشد.
یادگیری در طول زندگی.
احتیاطهای مراقبتی و ایمنی: در محیط خانه، مدرسه و محیط کار بخش مهمی از سبک زندگی سالم را تشکیل میدهد.
فعالیت اجتماعی: این عامل یکی از مؤلفههای مهم سبک زندگی سالم است که نقش و تأثیر اجتماع را نشان میدهد.
زندگی معنیدار و هدفمند: داشتن زندگی معنیدار و هدفمند و نیز توجه به مسائل اعتقادی و معنوی در زندگی و نیز امیدواری به آینده در سبک زندگی سالم نقش دارند.
رعایت سبک زندگی سالم در افزایش امید به زندگی، بهبود کیفیت زندگی و سلامتی جسم و روان نقش تعیین کنندهای ایفا میکند؛ همچنین، در پیشگیری از انواع بیماریها مؤثر است. اتخاذ سبک زندگی سالم و شرکت فعالانه در مراقبت از خود در تمامی مراحل زندگی مهم است، یکی از باورهای نادرست در مورد سالمندی این است که دیگر برای انتخاب چنین شیوههایی از زندگی در سال های پایانی عمر خیلی دیر است؛ برعکس، همانند اهمیت رعایت سبک زندگی سالم جهت پیشگیری از بیماریهای غیر واگیر در تمام دورانهای زندگی اعم از کودکی، نوجوانی، جوانی و میانسالی داشتن فعالیت ورزشی مناسب، تغذیهی سالم، عدم استفاده از دخانیات و مصرف عاقلانهی داروها در سنین بالا هم میتواند از بیماریهای و تحلیل کارآیی فرد پیشگیری نماید و سبب افزایش طول عمر و ارتقای کیفیت زندگی گردد (توکلی قوچانی وآرمان، 1382) .
15-2- ابعاد سبک زندگی سالم
1-15-2- سلامت جسمانی : که شامل الگوی تغذیه، خواب و ورزش میشود.
الگوی تغذیه: تغذیه یکی از ابعاد سبک زندگی است و رفتارهای تغذیهای در انتخاب شیوه سالم و بهداشتی نقش بسیار حیاتی دارند. تغذیه مشتمل بر اعمالی است که موجود زنده بوسیله آن مواد غذایی را میخورد، هضم میکند، جذب میکند، انتقال میدهد، استفاده می کند و دفع میکند. به علاوه تغذیه با عوامل اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و روانی تهیه غذا و غذا خوردن سر و کار دارد (تیموری، 1386) .
با استفاده از غذایی مناسب جنبش و حیات، کارایی و فعالیت، رضایت خاطر و نشاط، شوق به زندگی و قدرت مبارزه با مشکلات در انسان تأمین میشود، به علاوه سلامت و بهداشت نسلهای بعدی نیز تأمین میگردد (حلم سرشت و دل پیشه، 1389) .
در مطالعه کامپ، ولمن و راسل(2010) نتایج نشان داد آموزش مهارتهای تغذیهای موجب بهبود الگوی تغذیهای سالمندان میشود، به طور کلی با بالا رفتن سن افزایش خطرات تغذیهای همراه است، اثرات سازنده تغذیه صحیح جهت ارتقاء سلامت، کاهش خطر و مدیریت بیماریها مورد تأکید قرار گرفته است.
ارتقاء سطح آگاهیهای سالمندان در مورد چگونگی حفظ سلامتی توسط تغذیه مناسب از اهمیت خاصی برخوردار است. طبق گزارش مطالعهای در روزنامه انجمن غذایی آمریکا، در سال 2010 آمده است که آموزش تغذیه منجر به اثرات مثبت در یک زندگی افراد سالمند میشود که میتواند بر سلامت افراد مسن تأثیرگذار باشد (واندرلیچ، بای و گولف، 2010) .
قاسمی و همکاران (1385) در مطالعه ای با عنوان بررسی تأثیر آموزش بهداشت تغذیه بر کارکنان آسایشگاه کهریزک شهر تهران برای ارتقاء سلامت تغذیهای سالمندان مقیم آسایشگاه با استفاده از ابزار MNA انجام دادند. بر اساس یافته های حاصل از این تحقیق 9/35% از سالمندان قبل از آموزش دچار سوء تغذیه بسیار شدید بودهاند که این میزان پس از آموزش به 3/18% کاهش یافت.
پیر شدن و سالخوردگی با کاهش تدریجی فعالیتهای فیزیکی و افزایش بیماریهای مزمن همراه میشود، ولی داشتن زندگی سالم و بهبود تغذیه تا حد زیادی قادر است از این مشکلات پیشگیری کند و یا آن ها را تخفیف دهد. با افزایش سن، نیاز سالمندان به انرژی کاهش یافته و تمایل به مصرف غذا کمتر میشود؛ لذا، باید انتخاب غذا صحیح صورت بگیرد تا میزان دریافت مواد مغذی ضروری، پایینتر از حد مطلوب و مورد نیاز نباشد(خدایی و همکاران، 1391).
ورزش و تمرینات بدنی:یکی دیگر از ابعاد زندگی ورزش و تحرک است. سادهترین و عملیترین تعریف آمادگی جسمانی عبارت است از توانایی پاسخ دادن به نیاز های جسمانی و روزمره، با ذخیره انرژی کافی برای مقابله با چالشهای ناگهانی. ورزش باعث افزایش آندورفین میشود، مطالعات نشان میدهد که سطح آندورفین در خون بعد از ورزش بالاتر از قبل آن است، افزایش آندورفین باعث کاهش استرس و حساسیت به درد میشود (کورتیس،2000 ترجمه سهرابی، 1384).
تحقیقات نشان میدهد که ورزش و فعالیت منظم استرس و اضطراب را کاهش میدهد و باعث بهبود نگرش و عملکرد و کاهش خطا میشود، همچنین خودپنداره افراد را تقویت میکند؛ چون، افرادی که ورزش میکنند بهتر میتوانند وزنشان را کنترل کنند، ظاهر جذابتری دارند و در فعالیتهای فیزیکی شرکت میکنند، این به آنها کمک میکند تا احساس احترام بیشتر کرده و فواید اجتماعی زیادی کسب کنند (سارافینو، 2002) .
با افزایش سن، تغییرات متعددی در قسمتهای مختلف بدن ایجاد میشود، قلب، ریه، سیستمهای عصبی عضلات و استخوانها دچار تغییرات ناشی از افزایش سن میشود. تحریک و فعالیت بدنی منظم، به سالمندان کمک میکند تا کارایی مفاصل افزایش یابد، از پوکی استخوانها جلوگیری شود، قدرت عضلانی حفظ شود، از بیماریهای قلبی و عروقی پیشگیری شود، فشار خون کاهش یابد، ظرفیت ریه برای جذب اکسیژن زیاد شود، وضعیت خواب بهتر شود، افسردگی و استرس کاهش یابد، اعتماد به نفس و عزت نفس افزایش یابد، از چاقی و اضافه وزن جلوگیری شود، از ابتلاء به دیابت، سرطان و سکته مغزی جلوگیری شود و خونرسانی به اندامهای بدن بهبود یابد. عدم تحرک مهمترین عامل در ایجاد پیری زودرس است، یکی از مهمترین روش های کند نمودن پیری، ورزش و تمرینات بدنی منظم است که میتواند باعث سازگاری و افزایش دوره تحرک و فعالیت و همچنین افزایش سال های مؤثر و مولد عمر گردد (خوشبین و همکاران، 1386) .
افرادی که دارای فعالیت بدنی منظم هستند؛ کارکرد جسمانی و روانی خود را حفظ کرده و زندگی روزانه خود را مستقل از دیگران پیش می برند. در بررسی انجام شده توسط پالوسکو و اسکونک(2000)، نتایج نشان داد که فعالیتهای بدنی، میتوانند در بهبود شرایط بهداشت روانی مؤثر باشد.
الگوی خواب و استراحت: از ابعاد دیگرسبک زندگی الگوی خواب و استراحت است. سلامت جسمی و روانی به خواب و استراحت کافی بستگی دارد، بدون خواب و استراحت مناسب، توانایی تمرکز و تصمیم گیری و شرکت در فعالیتهای روزانه کاهش مییابد. وقتی افراد در حال استراحت هستند؛ معمولاً احساس آرامش روحی جسمی و رهایی از اضطراب دارند.
خواب یک حالت طبیعی کاهش هوشیاری است که طی آن بدن استراحت میکند و فرد میتواند با تحریک خارجی از خواب برخیزد، همچنین خواب از نیازهای اولیه انسان است؛ بطور کلی انسان یک سوم از عمر خود را در خواب به سر میبرد، ما به علل مختلف به خواب نیازمندیم که عبارتند از:
تطابق با استرسها
پیشگیری از خستگی
ذخیره انرژی
تجدید قوای مغزی و جسمانی
لذت بردن بیشتر از زندگی
بنابراین، میتوان گفت که خواب یکی از عوامل مهم وتعیین کننده کیفیت زندگی است. حفظ دورههای منظم خواب جهت کسب تندرستی ضروری است. اشخاصی که اختلال خواب دارند نه تنها ازخستگی بلکه از اشکال در ترمیم سلولی، نقص در حافظه یادگیری، افزایش استرس، اضطراب وکاهش کیفیت زندگی روزمره رنج میبرند (تیموری، 1386).
خواب کافی، منظم و راحت یکی از پایه های اصلی سلامت هر انسان است. در طول خواب، بدن استراحت میکند، انرژی از دست رفته به دست میآید و بدن، بار دیگر برای فعالیت جسمی و فکری آماده میشود. با ورود به دوره سالمندی، تغییراتی در وضعیت خواب ایجاد میشود با افزایش سن خواب شبانه کاهش و سبکتر و نامنظمتر میشود؛ بنابراین، نباید انتظار داشت که سالمندان مانند دوران جوانی بخوابند.
گاهی تصور می شود که 8 ساعت خواب برای حفظ سلامتی لازم است در صورتی که باید تأکید نمود، که 8 ساعت خواب در طول شبانه روز الزامی نیست؛ اگر بعد از بیدار شدن از خواب، احساس نشاط و سرحالی و انرژی کافی در طول روز وجود دارد، این علامت نشان دهنده مدت زمان کافی خواب است (خدایی و همکاران، 1391) .
2-15-2- سلامت روانی:
سلامت روان بر عدم وجود بعضی بیماریها و اختلالات روانی اطلاق میشود، ولی امروزه سلامت روان تنها به معنای عدم وجود بیماریهای روانی نیست و به قابلیتها و توانمندیها در افراد وابسته است، به طور خلاصه به توانایی برای لذت بردن از زندگی، سازگاری با استرس، حفظ تعادل روانی، انعطافپذیری و خودشکوفایی اشاره کرد، البته مصادیق دیگری هم برای توصیف سلامت روان وجود دارد، از جمله اینکه سلامت روان بزرگسالان و نوجوانان؛ همچنین، شامل عزت نفس و سلامت جنسی هم میباشد. اینکه ما چگونه با فقدان و مرگ به عنوان یک عامل مهم در سلامتروان کنار بیایم نیز، از نشانههای بارز سلامت روان است (تایلر، 1997 به نقل از عزیزیان رستگار، 1389).
سلامتروان به افراد توانایی کنترل افکار و احساسات و رفتار را میدهد. افرادی که از سلامت روان برخوردارند، نسبت به خودشان و روابطشان، احساس بهتری دارند؛ البته این به معنی عدم وجود مسائل عاطفی و بیماریهای روانی نیست؛ اما، وجود سلامت روان به افراد کمک میکند با استرسها و مشکلات با تحمل و سازگاری بیشتر عمل کند .
دو مقوله که در بحث سلامت روانی مورد توجه قرار میگیرد؛ استرس و نحوه سازگاری با آن و راهبردهای مقابله با استرس میباشد. استرس حالت فیزیولوژیکی روانشناختی ناخوشایندی است که در پاسخ به محرکهای تنشزا ایجاد میشود. فشار روانی در نتیجه حوادث غیرمترقبه یا چالشانگیز در محیط ایجاد میشود و حوادث تنشزا فرد را وامیدارد تا خود را مجدداً با محیط سازگار کند، وقتی واقعه یا عامل استرسزایی وجود دارد که، سلامت زیستی و روانی انسان را تحت تأثیر قرار میدهد، حالت هیجانی و فیزیولوژیکی ما از سطح بهنجار و متعادل خود خارج شده؛ همچنین، فعالیتهای شناختی نیز آسیبپذیر میگردد، اختلال هیجانی به صورت اضطراب، زود رنجی، خشم و احساس گناه نمایان میشود که از بین این موارد، اضطراب که ریشهی بسیاری از بیماریهای جسمی و روانی میباشد؛ بیشتر خود را نمایان میکند، از طرفی استرس علاوه بر اینکه، بر تهیج پذیری تأثیر دارد در فرآیندهای شناختی نیز اختلال ایجاد میکند. تصمیمگیری منطقی، جستجوی فعال اطلاعات و جذب و درک بیطرفانه داشتن ارزیابی دقیق را منجر میشود ولی، در شرایط استرسزا تصمیمگیرنده اطلاعات مربوط را به طور ناقص سازماندهی میکند و فرآیند پردازش اطلاعات به صورت کامل انجام نمیشود (ریو، 2008؛ ترجمه سید محمدی، 1392) .
پروین(2001)، در رابطه با انواع راهبردهای مقابله میگوید در هر موقعیت استرسزا راههای غلبه کردن یا تحمل موقعیتی که فراتر از نیروی فرد ارزیابی شده است، مورد بررسی قرار میگیرد. کنار آمدن مسئلهمحور یا حل مسئله تلاش برای حل مشکل و کنار گرفتن هیجانمحور مثل فاصله گرفتن عاطفی از مشکل، فرار و اجتناب و جستجوی حمایت عاطفی، از جمله سبک های مقابله با فشار روانی میباشد (پروین، 2001 ؛ ترجمه جوادی و کدیور، 1382) .
سازگاری با استرس از دیگر مواردی است که در سبک زندگی سالم، مورد توجه قرار می گیرد، استرس بخشی از زندگی است. تجربه استرس و روش پاسخدهی به آن در هر فرد به شکل واحدی صورت میگیرد. استرس و روش سازگاری با آن دو جزء مهم، در سلامت و بیماری هستند. بیشتر منابع مهم استرس در اجتماع ما از ارتباطات بین فردی و ترجیحات ما در زندگی ناشی میشود، پاسخ به استرس بستگی به فرهنگ، خانواده، ژنتیک و تجربیات زندگی دارد (تایلور، لالیس، لی مونز و همکاران، 2008) .
با توجه به اینکه اکثر عوامل استرسزای دوره سالمندی از نوع فقدان و برگشت ناپذیر است، وقتی تعداد این استرسها زیاد و فاصله آنها کم شود، خصوصاً مواقعی که به دلیل ابتلاء به بیماریها قوای بدنی نیز تحلیل رفته باشد، اثرات مخرب آن بیشتر است. مؤثرترین و بهترین کار برای مقابله با استرس تقویت قوای روحی و روانی و بکارگیری روشهای سازگاری با آن می باشد (فرهادی و همکاران، 1392) .
سازمان بهداشت جهانی به مناسبت روز جهانی سالمندان در سال 2013، عوامل خطرزای «سلامت روانی» در میان سالمندان را به شرح زیر بیان میکند:
مجموعهای از عوامل روانی_اجتماعی زندگی، سطوح مختلف سلامت روانی را در زمانهای مختلف در اشخاص تعیین میکنند، بسیاری از سالمندان به دلیل محدودیتهای حرکتی، دردهای مزمن، سستی یا سایر مشکلات روحی و جسمی، توانایی زندگی مستقل را از دست داده و نیاز به برخی مراقبتهای طولانی مدت دارند، علاوه بر اینها، سالمندان بیشتر در معرض اتفاقاتی نظیر محرومیت، تنزل موقعیت اجتماعی – اقتصادی ناشی از بازنشستگی و ناتوانی روبرو میشوند، تمام این عوامل میتوانند بر انزوا، از دست دادن استقلال، تنهایی و رنجهای روانی در سالمندان تأثیر بگذارند. سلامت روانی میتواند بر سلامت جسمانی نیز تأثیر داشته باشد؛ به عنوان مثال در افراد سالمندی که مشکلات جسمانی نظیر بیماریهای قلبی دارند، میزان ابتلا به افسردگی بیشتر از افرادی است که از نظر جسمی سالم هستند. افراد سالمند همچنین در معرض غفلت و سوءرفتارهای جسمی هستند که این سوءرفتارها نه تنها سبب آسیبهای جسمی میشود بلکه سبب بروز آسیبهای جدی و اغلب عوارض بلندمدت روحی شامل افسردگی و استرس در آنها میشود ( بهداست جهانی، 2013).
3-15-2- سلامت معنوی
اگر چه موضوع سلامت معنوی در آموزههای پیامبران الهی و فیلسوفان بزرگ آمده است؛ اما، سال 2000 سازمان بهداشت جهانی در مقدمهی پروژۀ این سال خود، آن را طی برنامۀ وسیع بهداشتی برای کشورهای در حال توسعه در نظر گرفت و سلامتی را از چهار بعد زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی مورد بررسی قرار داد.
معنویت یک نیاز درونی است، آگاهی انسان از منحصر به فرد بودن و هویت خویش معنویت است. معنویت بودن و زندگی کردن است که به صورت تفکر، خلاقیت و داوری خود را نشان میدهد و انگیزهای است قوی، که با کمک آن انسان پویا در جستجوی یافتن مفهوم زندگی و ایجاد روابط معنی دار تلاش میکند (شهیدی و حمیدیه، 1381).
سلامت معنوی جنبه مهم زندگی انسان است و در جوامع اسلامی بعد حیاتی و اصلی زندگی مسلمانان را تشکیل میدهد. سلامت معنوی در برابر سلامت مادی است و شامل همهی ابعاد غیرمادی انسان اعم از ابعاد عاطفی، عقلانی، روحی، روانی، اعتقادی و عبادی است. سلامت معنوی یعنی سلامت در باورها، عقاید، ارزشهای اخلاقی و اعمال و مناسکی که، لازمه این باورها و التزام به این ارزشها است (جعفریزاده، 1390).
سلامت معنوی یا روحی به آن بخش از وجود انسان مربوط میشود که در جستجوی معنا و مفهوم زندگی است؛ به عبارت دیگر، بهداشت روحی، شامل مفاهیمی چون کمال معنوی، اخلاقیات و اصول، داشتن هدف در زندگی و تعهد به چیزی برتر و والاتر است؛ همچنین، مفهوم سلامت معنوی داشتن رابطه هماهنگ میان فرد و محیط است. فطرت بشر با پذیرش هر دینی و یا حتی حتی بیدینی، گرایش به کمک از یک قدرت بالاتر دارد. در موضوع سلامت معنوی چند نکته ضروری است:
اول، اینکه اعتقاد به یک قدرت لایتناهی و توجه به قدرت یگانهای که منشأ هستی است، به طور فطری در همهی انسانها وجود دارد، از این رو در بسیاری از تلاطمات روحی و جسمی و آشوبهای درونی میتواند آرام بخش و مؤثر باشد.
دوم، نقش اعتقادات و معنویت است.
سوم، ارتباط با دیگران و دیگر جوامع است (آباذری، 1389) .
علاوه بر این، عقیدهی عموم این است که مذهب به تمام سوالهای مربوط به مرگ و علت وجودی انسان پاسخ میدهد و در افراد یک حس پیش بینیپذیری و احساس کنترل ایجاد میکند که از اضطراب فراخوانده شده، که ناشی از نگرش خاص به مرگ و مواجهه با مرگ است، پیشگیری میکند (اورکی و برقی ایرانی، 1389) .
4-15-2 - سلامت اجتماعی
بعد اجتماعی به ایجاد و ابقاء روابط سالم و تعاملات مثبت با خانواده و دیگران تأکید میکند؛ احترام به خود و احترام به دیگران، احترام به ارزشهای دیگران، تعامل با افراد و محیط، ایجاد و ابقاء ارتباطات، توجه به مردم، گیاهان و طبیعت، صحبت در مورد علائق مشترک، همبستگی با دیگران و دوستی نزدیک، همدلی، مراقبت از دیگران ناشی از بعد اجتماعی است (فرشادان، 1389) .
گرایش انسان به تعامل برقرار کردن با دیگران دلایل زیادی دارد، انسان ها آفریدههای اجتماعیاند و برای رفع نیاز های عاطفی، اجتماعی و بیولوژیکی به تعامل با دیگران محتاج هستند. ناتوانی در میان احساسات و روابط رضایت بخش با دیگران به بهای گرانی تمام میشود و کمبود مهارت ارتباط اجتماعی ظرفیت افراد را برای مراقبت از خودشان و سازگاری با فشارهای روزانه محدود کرده و آسیبپذیرشان میکند (برگیس، 1992؛ به نقل از حسینی، 1383) .
با توجه به اینکه، افراد در بافت اجتماعی زندگی میکنند و توسط محیط های اجتماعی بسیاری تحت تأثیر قرار میگیرند، بسیاری از تحقیقات در رشتههای علمی گوناگون تلاش کرده اند که تأثیر محیط اجتماعی را بر بهزیستی و سلامت افراد بررسی کنند (آشیدا، 2005 ).
16-2- پژوهش های انجام شده
با توجه به اینکه پژوهشهای کمی در خصوص اثر بخشی سبک زندگی سالم بر اضطراب مرگ انجام شده است، لذا در این پژوهش پژوهشهایی را که در خصوص اثر بخشی ابعاد سبک زندگی سالم (سلامت جسمی، سلامت روانی، سلامت معنوی و سلامت اجتماعی ) و یا رابطهی آنها با متغیر اضطراب مرگ انجام شده است ، نیز ذکر میشود.
1-16-2- سبک زندگی سالم و اضطراب مرگ در سالمندان
پژوهشهای انجام شده در خارج از کشور
* در پژوهشی که خلیلا و لیتوین (2014)، در خصوص سالمندان اسرائیل انجام داده بودند نتایج نشان داد که بین تغییر سبک زندگی ( رفتارهای سالم) و کاهش علائم اضطراب و افسردگی رابطه وجود دارد.
* در پژوهش دلمن و دبرا (2012)، بین اضطراب مرگ و برنامهریزی سبک سالم زندگی و مراقبت از خود ارتباط معناداری وجود دارد.
* تحلیل و بررسی فرهنگی اضطراب مرگ میان شهروندان سالمند ژاپنی توسط کاوانو (2011)، نشان داد که اضطراب مرگ در اعضای که به مذهبی اعتقاد داشتند در مقایسه با سایر فرهنگها کمتر است.
* تحقیقات عزیز و رون ( 2010 )، بر روي 145 سالمند 60 سال و بالاتر با موضوع بررسی شیوع اضطراب مرگ در سالمندان مسلمان نشان داد که پشتیبانی اجتماع و خانواده در کاستن از اضطراب مرگ درسالمندان داراي اهمیت بالایی است.
* بررسی کلارک (2009) نشان داد که بسیاری از سبک های گوناگون زندگی، از جمله افزایش فعالیت فیزیکی، تحریک روانی فکری، پرهیز از مصرف سیگار و جنبه های مختلفی از رژیم غذایی با پیری سالم همراه هستند.
* در پژوهشی که فورد، اسپاک و بوسون (2008) انجام داند نتایج نشان داد که بهبود سبک زندگی و رفتارهای ارتقاء دهندهی سلامت موجب کاهش مرگ و اشتغال ذهنی به مرگ و بیماری در بین سالمندان زن میشود.
* در مطالعه ای که وود و همکاران(2007) در خصوص اضطراب مرگ در بین 304 زن و مرد در فاصله ی سنی 18 تا 87 سال انجام دادند، نتایج نشان داد هر چه افراد مسن تر می شوند اضطراب مرگ آنها بالاتر می رود، آنها عناصر سبک زندگی اثر گذار بر سلامت و اضطراب در این گروه سنی را، مصرف دخانیات، مصرف الکل، فعالیت جسمی، عادات غذایی، وضعیت اجتماعی اقتصادی و روانی گزارش کردند.
* رابرت فورتنر (1999) در یک پژوهش کیفی به بررسی 49 پژوهش را در ارتباط با اضطراب مرگ در سالمندان با میانگین سنی 68-72 سال مورد بررسی قرار داده یه این نتیجه رسید که سطح بالای اضطراب مرگ با سطح پایین تمامیت خود، مشکلات جسمانی بیشتر و مشکلات روانشناختی بیشتر و احتمالاً بستری شدن در بیمارستان ارتباط دارد ( رابرت فورتنر،1999 به نقل از زمان شعار، 1391).
پژوهش های انجام شده در داخل کشور
* در پژوهش توکلی و همکاران (1393)، به بررسی اثربخشي آموزش گروهي سبك زندگي سالم بر افسردهخوي و اضطرب پرداختند، نتایج حاکی از اثر بخشی، این مداخلات بر میزان افسرده خویی و اضطراب در گروه آزمایش بوده است.
*قربانعلی پور و همکاران (1389)، به پژوهشی در خصوص تأثیر اضطراب مرگ بر سن و رفتارهای ارتقاء بخش سلامتی پرداختند. نتایج حاکی از آن بود که اضطراب مرگ با رفتارهای ارتقاء بخش سلامتی رابطه داشت.
*در پژوهشی که جعفری (1388) در خصوص اثر بخشی سبک زندگی سالم بر میزان بر میزان استرس، اضطراب و افسردگی پرستاران انجام داد، نتایج نشان داد آموزش سبک زندگی سالم به شیوه بحث گروهی سبب کاهش میزان استرس، اضطراب و افسردگی شده است.
*در پژوهش بهدانی(1387)، در خصوص ارتباط بین سبک زندگی با افسردگی و اضطراب، نتایج نشان داد هر چه سبک زندگی مطلوبتر باشد، میزان افسردگی و اضطراب کاهش مییابد.
*در پژوهش صمیمی و همکاران (1385)، در خصوص ارتباط بین سبک زندگی و سلامت روان ، نتایج نشان داد که سلامت عمومی با ابعاد سبک زندگی ارتباط معناداری دارد
* پژوهش بهدانی(1379) نشان داد هر چه سبک زندگی سالم تر باشد میزان اضطراب و افسردگی کمتر است.
2-16-2- سبک زندگی سالم (ابعاد چهارگانهی آن) و رضایت از زندگی
پژوهشهای انجام شده در خارج از کشور
* در پژوهش کلارک و همکاران(2012)، در خصوص اثر بخشی مداخلات مبتنی بر بهبود سبک زندگی بر افزایش سلامت عمومی و رضایت از زندگی در سالمندان انجام دادند . نتایج نشان داد که گروه آزمایشی که در خصوص آنها مداخله صورت گرفته بود، نسبت به گروه کنترل تغییرات مطلوبتری در شاخص های سلامت روان، عملکرد اجتماعی و رضایت از زندگی نشان دادند .
* در پژوهشی که توسط دی یانگ و همکاران ( 2012 ) در خصوص سالمندان ایتالیایی انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد عواملی مثل سلامت جسمی، سلامت روانی و اجتماعی که از ابعاد سبک زندگی سالم هستند در رضایت از زندگی سالمندان بیشتر از سایر عوامل مؤثر شناخته شده اند.
* در پژوهشی که در آلمان در سال (2010)، توسط ونک و آلفونس با موضوع سالمندی، بهداشت و درمان و رضایت از زندگی ، به منظور بررسی اثر پیری و سلامتی در دوران بر رضایت از زندگی انجام شد . نتایج نشان داد با کاهش میزان سلامتی میزان رضایت از زندگی نیز کاهش مییابد. بنابراین، آموزش رفتارهای سالم و اصلاح الگوی زندگی، میتواند راهی مفید جهت افزایش سلامت و رضایت از زندگی در دوران پیری باشد.
* در پژوهشی که( راس موسن و بیرمز، 2010)، بر روی 194 آزمودنی در استانبول به منظور بررسی رابطهی بین اضطراب مرگ و سلامت روانی – اجتماعی انجام داد ، نتایج نشان داد که سلامت روانی و اجتماعی موجب کاهش سطح اضطراب مرگ میشود.
*بررسی کلارک (2009) نشان داد که بسیاری از سبک های گوناگون زندگی، از جمله افزایش فعالیت فیزیکی، تحریک روانی فکری، پرهیز از مصرف سیگار و جنبه های مختلف رژیم غذایی با سالمندی سالم و کیفیت زندگی بالا همراه هستند.
* در پژوهش ساراپ اینال و همکاران (2007)، با عنوان رابطه ی بین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامتی با رضایت از زندگی در سالمندان، با دامنهی سنی (90-60) سال انجام دادند، نتایج تحلیل دادهها نشان داد که افرادی که سبک زندگی سالم داشتند (فعالیت بدنی منظم، مشارکت در فعالیت ها، . . ) نمرات قابل توجهی در مقیاس رضایت از زندگی کسب کردند.
* ویت هد(2004)، در پژوهشی نشان داد که اجزای حفاظت کننده سلامت، احتمال مواجهه فرد را با بیماری یا آسیب کاهش میدهند و اجزای ارتقاء دهنده سلامت الگویی در راستای حفظ یا افزایش سطح خودشکوفایی، رفاه و رضایتمندی افراد عمل میکنند.
*در پژوهشی که در شهر هنگ گنگ در خصوص مؤلفههای مهم سبک زندگی و اثر آن ها بر سلامت در دوران سالمندی بر روی سالمندان 70 ساله و بالاتر این شهر توسط وو، هو و یا(2002)، انجام شد، نتایج پژوهش نشان داد که در کل سلامت عمومی و رضایت مندی از ندگی حتی در دوران سالمندی به نحوه چشمگیری تحت تأثیر رفتارها و سبک زندگی سالم قرار دارد.
پژوهشهای انجام شده در داخل کشور
* در پژوهشی که حکمت پو، شمسی و زمانی(1392)، در خصوص آموزش شیوه زندگی سالم بر کیفیت زندگی سالمندان انجام دادند، نتایج نشان داد که قبل و بعد از آموزش بین نمره های کیفیت زندگی اختلاف معناداری وجود دارد.
* در پژوهش یوسفی و همکاران (1391) در خصوص اتباط فعالیت جسمانی با کیفیت زندگی و رضایت از زندگی انجام داد نتایج نشان داد که فعالیت جسمی به طور غیر مستقیم از طریق سلامت جسمانی و روانی بر رضایت از زندگی اثر می گذارد.
* در مطالعه ای که کاوه و همکاران (1391) در خصوص اثر بخشی آموزش سبک زندگی سالم بر رضایت از زندگی سالمندان شهر شیراز انجام دادند، یافته های این پژوهش نشان داد که نمرات در دو گروه آزمایش و گواه بعد و قبل از آموزش تفاوت معناداری داشتند.
* نتایج پژوهش عصاررودی و همکاران(1391)، تحت عنوان ارتباط سلامت معنوی و رضایت از زندگی، نشان داد که سلامت معنوی و رضایت از زندگی با یکدیگر ارتباط دارند.
* در پژوهش سیفی قرابقلو (1391) نتایج نشان داد که آموزش سبک زندگی سالم به سالمندان میتواند منجر به بهبود کیفیت زندگی آنها شود.
* قهرمانی و همکاران (1388)، در پژوهش خود نشان دادند که مداخله آموزشی در خصوص آموزش فعالیت جسمانی و اتخاذ یک شیوه زندگی سالم توانسته همهی ابعاد کیفیت زندگی سالمندان گروه مداخله را نسبت به گروه شاهد نشان را تحت تأثیر قرار دهد.
* بررسی حبیبی سولا ، نیکپور، سیدالشهدایی و همکاران (1385)، نشان داد که کیفیت زندگی در دوران سالمندی میتواند به راحتی مورد تهدید قرار گیرد، لذا در نظر داشتن رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در سالمندان از اهمیت بالقوهای برخوردار است.
* پژوهشهای متعمدی شلمزاری و همکاران(1381)، نشان دادند که حمایت اجتماعی تأثیر معناداری بر احساس تنهایی، سلامت عمومی، شادی و افسردگی و رضایتمندی سالمندان از زندگی دارد.
منابع فارسی
قرآن حکیم
نهج البلاغه
ابراهیمی کوهبنانی، شهین. (1390). رابطه هوش هیجانی و هوش معنوی با رضایت از زندگی در دانش آموزان تیز هوش دختر دبیرستانی شهر بیرجند. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد واحد قاینات، قاینات.
اتکینسون، ریتال و اسمیت، ادوراد. ای. (2003). زمینه روانشناسی هیلگارد. ترجمه حسن رفیعی و محسن ارجمند. (1391). ویرایش چهاردهم، چاپ ششم، تهران: انتشارات ارجمند.
استاجی، زهرا؛ اکبر زاده، رویا؛ فر، موسی الرضا؛ رهنما، فاطمه؛ زردشت، رقیه؛ نجار، لادن. (1385). بررسی سبک زندگی در ساکنین شهر سبزوار، فصلنامه دانشگاه علوم پزشکی سبزوار (اسرار)، شماره 13، مسلسل (41)، ص 139-134.
اسلامی، منصوره. (1384). ارتباط کیفیت زندگی با راهبردهای مقابله با استرس در بیماران قلبی و عروقی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهرا، تهران.
اورکی، محمد امین؛ برقی ایرانی، زیبا. (1389). رابطه جهت گیری مذهبی با اضطراب مرگ در دانشجویان. کنگره بین المللی دین، فرهنگ و روانشناسی.
آباذری، سیاوش. (1389). بررسی راهبردهای تحقیق سلامت معنوی در آموزش و پرورش. چکیده مقالات همایش ملی سلامت معنوی و تعمیق موقعیت اسلامی، تهران: انتشارات زهد.
آقا مولایی، تیمور. (1384). اصول و کلیات خدمات بهداشتی. چاپ اول، تهران: انتشارات اندیشه رفیع.
بخشی پور رودسری، عباس؛ حمید، پیروی؛ عابدیان، احمد. (1384). بررسی رابطه میان رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان. فصلنامه اصول بهداشت روانی، سال هفتم، شماره 27/28، ص 152-145.
برک، لورای. ای. (2001). روانشناسی رشد (جلددوم). ترجمه یحیی سیدمحمدی. (1387). تهران: انتشارات ارسباران.
بهدانی، فاطمه. (1387). مطالعه ارتباط سبک زندگی با افسردگی و اضطراب در دانشجویان سبزوار. مجله دانشکده علوم پزشکی سبزوار، سال هفتم، شماره 2، ص 38-37.
بهدانی، فاطمه؛ سرگلزایی، محمدرضا؛ قربانی، اسماعیل. (1379). مطالعه ارتباط سبک زندگی با افسردگی و اضطراب دانشجویان سبزوار. مجله دانشکده علوم پزشکی سبزوار، دوره 7، شماره20 ، ص 27-38.
بیانی، علی اصغر؛ کوچکی، عاشور؛ گودرزی، حسینیه. (1386). اعتبار و روایی مقیاس رضایت از زندگی (SWLS)، فصل نامه روانشناسان ایرانی، سال سوم، شماره(11)، ص 265-259.
پروین، سارنس و الیور، جان. (2001). روانشناسی شخصیت( نظریه و تحقیق). ترجمه محمد جوادی و پروین کدیور. (1382). تهران: انتشارات آییژ.
پیرزاده، آسیه و شریفی راد، غلامرضا. (1390). بررسی سبک زندگی سالم در معلمان شاغل در مدارس دولتی دخترانه ناحیه 4 آموزش و پرورش شهرستان اصفهان. مجله تحقیقات نظام سلامت، سال هفتم، شماره 6، ویژه نامه بهداشت، ص 1082-1075.
توﻛﻠﻲ ﻗﻮﭼﺎﻧﻲ، ﻣﺤﻤﺪ رﺿﺎ؛ آرﻣﺎن، ﺣﻤﻴـﺪ. (1382). ﺳـﺎﻟﻤﻨﺪي ﭘﻮﻳـﺎ. وﻳـﺮاﻳﺶ اول، مشهد: انتشارات دانشگاه علوم پزشکی مشهد.
تیموری، فاطمه. (1386). بررسی و مقایسه سبک زندگی در افراد 65-25 ساله دارای فشار خون طبیعی و پرفشاری خون، ساکن در منطقه کوثر قزوین. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران.
جعفریزاده، اسما. (1390). بررسی جایگاه سلامت معنوی در تعلیم و تربیت از منظر قرآن و روایات. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
جعفری، مرتضی. (1388). بررسی اثر بخشی سبک زندگی سالم بر استرس، اضطراب و افسردگی پرستاران بیمارستان های دولتی شهر اسدآباد. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس، تهران.
جغتایی، محمدتقی. (1382). سالمندی و برنامهریزی ابتکارآمیز. روزنامه ایران، سال هشتم، شماره 2269، ص4.
حاجی زاده میمندی، مسعود و برغمدی، مهدی. (1389). رابطه ی عمل به باورهای دینی و رضایت از زندگی در بین سالمندان. مجله سالمندی ایران، سال پنجم، شماره 15، ص 95-87.
حبیبی سولا، عقیل؛ نیکپور، اصغر؛ سیدالشهدایی، مهناز؛ حقانی، حمید. (1385). رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت و عوامل مرتبط در سالمندان. فصلنامه پرستاری ایران، دوره نوزدهم، شماره 47.
حسینی، سید حسین. (1383). بررسی اثر بخشی آموزش سبک زندگی سالم بر عملکرد تحصیلی دانشجویان مشروط و غیر مشروط. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان، اصفهان.
حکمتپو، داود؛ شمسی، محسن؛ زمانی، مجید. (1392). بررسی تأثیر آموزش شیوه زندگی سالم برکیفیت زندگی سالمندان شهر اراک. مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک، سال شانزدهم، شماره، 3، ص 1 1-1.
حلم سرشت، پریوش و دل پیشه، اسماعیل. (1389). اصول تغذیه و بهداشت مواد غذایی. تهران: نشر چهر.
حمید، نجمه؛ کوچکی، رحیم؛ حیات بخش ملایری، لیدا. (1391). اثر بخشی روان درمانی شناختی رفتاری مذهب محور توأم با بازآموزی بخشودگی بر کاهش تعارضات زناشویی و افزایش رضایت از زندگی در زوجین. روانشناسی دین، سال پنجم، شماره 2، ص 34-5.
حیدری، سعیده؛ محمد قلی زاده، لیلا؛ اسداللهی، فرزانه؛ عابدینی، زهرا. (1392) . بررسی وضعیت سلامت سالمندان شهر قم در سال 1390. مجله دانشگاه علوم پزشکی قم، دوره هفتم، 4، ص 80-71.
خدایی، غلامحسین؛ توکلی راد، محمود و همکاران. (1391). سالمندی و سلامت. چاپ اول، مشهد: انتشارات همسایه آفتاب.
خلعتبری، جواد و بهاری، صونا. (1389). ارتباط بین تابآوری و رضایت از زندگی. فصلنامه روانشناسی تربیتی، دانشگاه آزاد واحد تنکابن، سال اول، شماره 2، ص 94- 83.
خوشبین، سهیلا؛ غوثی، آوات؛ فراهانی، عالیه؛ مطلق، محمد اسماعیل. (1389). راهنمای بهبود شیوه زندگی سالم در دوره سالمندی(جلد 1 تا 4).تهران: نشر تندیس.
درویش دماوندی، زهرا. (1392). بررسی تأثیر آموزش مؤلفه های هوش هیجانی بر افزایش تاب آوری و رضایت از زندگی نوجوانان دختر شهر ری. پایان نامه ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
دانش نیا، الهام. (1386). بررسی اثربخشی آموزش ایمن سازی در مقابل استرس بر سلامت روان دانشجویان دانشگاه اصفهان، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
رجبی، غلامرضا و بحرانی، محمود. (1380). تحلیل عاملی سوالهای مقیاس اضطراب مرگ. مجله روانشناسی، دوره چهارم، شماره 20، ص 344-331.
رفیعی اردستانی، مانی. (1391). اثر بخشی معنادرمانی بر اضطراب مرگ و کیفیت زندگی بیماران سرطانی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
روزنامه عصر مردم. (1393). مرگ اندیشی در صحیفه کامله سجادیه. سال نوزدهم، شماره 5147، ص 9.
ریچارد اس، شارف. (2002). نظریههای مشاوره و روان درمانی. ترجمه مهراد فیروز بخت. (1388).تهران: انتشارات رسا.
ریو، جان مارشال. (2008). انگیزش و هیجان. ترجمه سید محمدی. (1392). ویرایش اول، چاپ بیستم، تهران: نشر ویرایش.
زمان شعار، الهام. (1391). بررسی رابطه ی بین سبک زندگی و اضطراب مرگ با کیفیت زندگی در سالمندان. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
سعیدی مهر، محمد و دیوانی، امیر. (1389). معارف اسلامی. ویراست دوم،جلد اول، تهران: دفتر نشر معارف.
سیفی قرابقلو،آرزو .(1390). اثربخشي آموزش سبک زندگي سالم بر کيفيت زندگي سالمندان شهرستان ري. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نور واحد تهران جنوب، تهران.
شاملو، سعید. (1391). بهداشت روانی. تهران: انتشارات رشد.
شاهسوني، عليرضا؛ سالار، عليرضا؛ احمدى، فضل الله. (1383). پرستاری سالمندان. چاپ اول، تهران: نشر عابد.
شریعتمدار،آسیه. (1390). تدوین برنامه آموزش هشیاری افزایی وجودی و هشیار افزایی مبتنی بر اخلاق اسلامی و مقایسه اثر بخشی آن ها بر افزایش رضایت از زندگی. رساله دکتری، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
شفیع آبادی، عبدالله و ناصری ، غلامرضا. (1392). نظریه های مشاوره و روان درمانی. چاپ نوزدهم، تهران: مرکز نشر دانشگاه.
شهیدی، شهریار و حمیدیه، مصطفی. (1381). اصول مبانی بهداشت روانی.تهران: انتشارات سمت.
شوکت آبادی، باغبان. (1385). مقایسه کیفیت زندگی والدین دانش آموزان کم توان ذهنی با دانش آموزان عادی مقطع ابتدایی شهرستان بیرجند، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند، بیرجند.
صمیمی، رقیه؛ رودسری، مسرور؛حسینی، فاطمه؛ تمدن فر، مهر آسا. (1385). ارتباط سبک زندگی با سلامت عمومی دانشجویان. نشریه پرستاری ایران، دوره 19، شماره 48، ص 93 - 83.
صابریان، معصومه؛ حاجی آقا خانی، سعید؛ قربانی، رسول.(1381). مطالعه ی وضعیت روانی سالمندان و ارتباط آن با فعالیت ها و اوقات فراغت. مجله علوم پزشکی سبزوار، سال دهم، شماره4، ص 60-53.
عزیزیان رستگار، لیلا. (1389). بررسی اثر بخشی آموزش کنترل استرس بر سلامت روانی معلولین جسمی- حرکتی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
عصاررودی، عبدالقادر؛ جلیلوند، محمدرضا؛ عودی، داوود؛ اکابری، آرش. (1391). ارتباط سلامت معنوی و رضایت از زندگی در کارکنان پرستاری بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد. مراقبت های نوین، سال نهم، شماره(2(پیاپی 34)): 162-156.
علی پور، فردین؛ سجادی، حمیرا؛ فروزان، آمنه؛ بیگلریان، اکبر. (1387). ارزیابی کیفیت زندگی سالمندان منطقه ی 2 تهران. فصلنامه سالمندی سال نهم و دهم، شماره 3، ص 83-65.
علی اکبری دهکردی، مهناز؛ اورکی، محمد؛ برقی ایرانی، زیبا. (1390). بررسی جهت گیری مذهبی با اضطراب مرگ و از خودبیگانگی سالمندان استان تهران. پژوهشنامه ی روانشناسی اجتماعی، دوره 1، شماره 2، ص 140-159.
فرشادان، مریم .(1389). اثر بخشی آموزش سبک زندگی سالم بر مبنای مدل بهداشت جهانی بر افزایش شادکامی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
فرهادی، اکرم؛ فروغان، مهشید؛ محمدی، فرحناز؛ صحرانورد، محسن. (1392). تأثیر اجرای برنامه آموزش شیوه زندگی سالم بر کیفیت زندگی سالمندان روستایی شهرستان دشتی. مجله سالمند ایرانی، سال هشتم، شماره 30، ص 35-43.
فراهانی ،فرهاد(1391). پایگاه اطلاع رسانی هفته نامه سلامت . www.salamatiran.com
فلیپ رایس. (1998). روانشناسی از تولد تا مرگ. ترجمه مهشید فروغان.(1392). چاپ هشتم،تهران: انتشارات ارجمند.
قاسمی، سیما؛ شریفی، فرشاد؛ مقصودنیا، شهربانو؛تیموری، فریبا.(1385). بررسی تأثیر برنامه آموزش بهداشت تغذیه بر کارکنان آسایشگاه کهریزک شهر تهران در ارتقاء سلامت تغذیه ای سالمندان مقیم آن آسایشگاه، مجله سالمندی، سال اول ، شماره 1، ص 34-45
قربانعلی پور، مسعود و اسماعیلی، علی. (1391). بررسی اثر بخشی معنا درمانی بر اضطراب مرگ سالمندان. فصلنامه پژوهشی فرهنگ مشاوره و روان درمانی، سال سوم، شماره 9، ص 70-54.
قربانعلی پور، مسعود. (1389). اثر بخشی و مقایسه طرحواره درمانی بر هراس از مرگ افراد مبتلا به خودبیمار پنداری. رساله دکتری، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
قهرمانی، لیلا؛ نظری، مهین؛ موسوی، میر طاهر. (1388). ارتقاء کیفیت زندگی مردان سالمند بر اساس مداخله آموزشی، فصلنامه دانش و تندرستی، دوره 4 ،شماره 2.
کاوه، محمدحسین؛ خلیلی، علی؛ قدس بین، فریبا؛ جعفری، پیمان. (1391). تأثیر آموزش سبک زندگی سالم بر کیفیت زندگی سالمندان؛نتایج یک مطالعه مداخله ای شاهد دار. چکیده مقالات همایش سلامت و سالمندی، معاونت تحقیقات و فن آوری دانشگاه علوم پزشکی شیراز.
کریمی دینی، حمیدرضا.(1390). توانبخشی گروههای خاص با تأکید بر خدمات مددکاری اجتماعی. تهران: انتشارات رشد.
کریم وکیل، علیرضا. (1391). رابطه کیفیت زندگی و جهت گیری مذهبی با اضطراب مرگ . پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
کشاورز، امیر؛ مهرابی، حسینعلی؛ سلطانی زاده، محمد. (1388). پیش بینی کننده های روان شناختی رضایت از زندگی. روانشناسی تحول-روانشناسان ایرانی، سال ششم، شماره 22، ص 159-168.
کورتیس،آنتونی.جی.(2000) . روانشناسی سلامت. ترجمه فرامرز سهرابی. (1384). تهران: انتشارات طلوع دانش.
کوهیپایه زاده، جلیل.(1380). بررسی زندگی دانش آموزان نابینا همتای بینای آن ها. مجله اندیشه و رفتار، سال هفتم، شماره 4.
لعلی، محسن؛ عابدی، احمد؛ کجباف، محمدباقر. (1391). ساخت و اعتبار یابی پرسشنامه زندگی (LSQ). پژوهشهای روانشناختی، دوره 15، شماره 1.
مانی، شهین و طوبایی،آرش. (1389). رضایت مندی از زندگی و بهداشت روان در خانواده بیماران افسرده. مجله علوم رفتاری، دوره چهارم، شماره 3.
متعارفی،حسین(1383).اپیدمولوژی و کنترل بیماری های غیر قابل انتقال. تهران: نشر بشری.
محمدی زیدی، عیسی. (1383). بررسی سبک زندگی بیماران قلبی و عروقی در چابهار و ارائه برنامه آموزشی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس، تهران.
مرادیان فرد، سمیرا. (1392). بررسی اثر بخشی آموزش امید درمانی بر کاهش احساس تنهایی افزایش رضایت از زندگی دختران نابینا(16-20) شهر اصفهان. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
مسعودی، رضا؛ سلیمانی، محمد علی؛ هاشمی نیا، علی محمد؛ قربانی، مصطفی؛ پوردهکردی، علی حسن؛ بهرامی، نسیم. (1389). تأثیر توانمند سازی خانواده محور بر کیفیت زندگی سالمندان. مجله علوم پزشکی قزوین، سال چهاردهم، شماره 1، ص 65-57.
معتمدی شلمزای، عبدالله، اژه ای، جواد، آزاد فلاح، پرویز؛ کیان منش، علیرضا(1381).بررسی نقش حمایت اجتماعی در رضایت مندی از زندگی، سلامت عمومی و احساس تنهایی در بین سالمندان بالاتر از 60 سال، نشریه روانشاسی رفتاری، شال ششم، شماره 22، ص 133-115.
معتمدی، غلامرضا. (1387). انسان و مرگ.تهران: انتشارات بعثت.
منصور، محمود.(1388). روانشناسی ژنتیک تحول روانی از تولد تا پیری. چاپ دهم، تهران: انتشارات سمت.
منظری توکلی، مریم؛ اسماعيلي، مريم؛ توكلي، ماهگل؛ موسوي، زهره ؛ منظري توكلي؛ شيوا. (1393). بررسی اثربخشي آموزش گروهي سبك زندگي سالم بر افسردهخوي و اضطرب دانشجویان دانشگاه اصفهان. خلاصه مقالات همایش بهداشت روانی دانشجویان.
میشارا،برایان ال و رایدال،روبرت جی.(1984). روانشناسی پیری،ترجمه حمزه گنجی،الما داوودیان و فرنگیس حبیبی. (1389) . تهران: انتشارات اطلاعات.
نادری، فرح و روشنی، خدیجه. (1389). رابطه هوش معنوی و هوش اجتماعی با اضطراب مرگ زنان سالمند. فصلنامه علمی پژوهشی زن و فرهنگ، سال دوم، شماره ششم، ص 67-55.
نجیمی، آرش و معظمی گودرزی، علی .(1391). سبک زندگی سالم در سالمندان شهر اصفهان: مطالعه مقطعی. مجله تحقیقات نظام سلامت، سال هشتم، شماره چهاردهم، ص 587-581.
نصیری، حبیب الله و جوکار، بهرام. (1387). معناداری زندگی، امید و رضایت از زندگی در زنان. پژوهش زنان، سال ششم، شماره (21)، ص157-176.
نوری،ع. (1385). شیوه زندگی سالم در رویکرد نوین. نشریه انجمن ارتقاء سلامت و شیوه زندگی سالم، سال دوم، شماره(5):8.
والد هافمن، گلوریا.(1999). پرستاری در سالمندان. ترجمه حیدر علی عابدی، محسن شهریاری، احمد یزدان نیک و همکاران، (1389). تهران: انتشارات کلام حق.