مباني نظري بررسي جرايم مهم شهرستان كهگيلويه (docx) 15 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 15 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مباني نظري بررسي جرايم مهم شهرستان كهگيلويه
مباني پژوهش علمي
تاريخ علم قدمتي طولاني دارد كه سابقهي آنراميتوان به آغاز حيات انسان انديشه ورز منسوب نمود . اما علماي معاصر اعتقاد دارند كه توسعه و پيشرفت علوم در نيمه دوم قرن بيستم، به مراتب بيشتر و جامعتر از پيشرفتي است كه كليه علوم از بدو پيدايش خود تا پايان نيمه اول قرن بيستم داشته است .
امواج پيشرفتها و انقلابهاي علمي دردههي اخير، چنان سرعت و جهشي يافته است، كه بقول الوين تاقلر فاصله وقوع موج اول و انقلاب كشاورزي، قريب 1800 سال و فاصله وقوع موج سوم (انقلاب فناوري) فقط 30 سال است و به اذعان برخي ديگر در رشتههاي علمي خاصي، سرعت تحول به گونهاي است كه هر هفتاد روز، يافتههاي علمي آن رشته دو برابر ميشود .
جامعه شناسي علم، اين انقلاب وجهش را در توسعه علوم، مرهون تغيير شيوه و بررسي و استفاده از روشهاي صحيح و دقيق علمي ميداند كه قدمتش شايد بيشتر از يك ربع قرن نميباشد .
از زماني كه علوم، خود را يكايك از قلمرو تفكر فلسفي خارج ساختهاند، سعي بر اين بوده است كه براي مطالعه آنها سبك و روشي معين اتخاذ گردد، اين كوشش بتدريج از زمان تفكيك اين علوم آغاز گرديد و جرقههاي اوليه آن در اوايل قرن هفدهم ميلادي شكوفا شد . در اين قرن بود كه علوم توانستند با كوشش فراوان دانشمنداني چون بيكن، گاليله، كپلر و سرانجام دكارت ،خود را نه تنها از قير فلسفه بلكه ازنوع يكساني آن روز خارج سازند و هم زمان با رنسانس، بينش علمي را جايگزين خرافات به ظاهر علمي گذشته بنمايند .
رنه دكارت فرانسوي بنيانگذار روش علمي جديد است كه مطالعات خود را عليرغم شرايط زمان خويش بر مبناي روح علمي و شك پايهگذاري كرد . اين شك شامل همه مظاهر زندگي او شد، بطوري كه از خويش شروع كرد و وجود خود را نيز قابل شك وترديد دانست كه قطعيت آن برايش روشن و بديهي باشد .
شهيد مطهري نيز معتقد است شك ايستگاه خوبي است ولي مقصد خوبي نيست . و لذا دكارت نيز در شك نماند و براي وصول به حقيقت سعي نمود تا مسايل را به سادهترين وجه تجزيه نمايد و در كوچكترين اجزاي آن غور و بررسي كند و به اين ترتيب توانست امور پيچيده و مشكل را با اتخاذ اين روش علمي ساده كشف و حل نمايد .
سرعت توسعه و پيشرفت علوم درابتدا بسيار كند و بطئي بود و بتدريج برسرعت آن افزوده شده است تا در ربع قرن اخير نه تنها با پيشرفتهاي قرون متمادي گذشته برابر بوده، بلكه ميتوان گفت خيلي جلوتر نيز ميباشد .
همان گونه كه ذكر شد مهمترين عامل اين تسريع، همان روش دكارتي ،يعني ابداع و بكار بردن روشهاي علمي تحقيقي بوده است كه با استفاده از شيوههاي بررسي استقرايي همراه شده و تكامل يافته است .
شيوه استقرايي با مطالعه جزئيات و مصاديق كه در قرآن كريم نيز بر آن تأكيد شده برخلاف گذشته كه علم همانند فلسفه به مطالعه شناخت كليات ميپرداخت، توجه خود را معطوف به بررسي تجربي اجزاي طبيعت و پيرامون انساني نمود .
قرآن كريم در بحث هستي شناسي و خدا شناسي توجه انسانها را به بررسي امورقابل مشاهده مانند زنبور عسل، مورچه، ... مينمايد و از اين راه انسان را به خداشناسي و هستي شناسي هدايت مي كند .
بتدريج هر چه شيوه بررسي بدين صورت تكامل يافت به همان نسبت، فرآوردههاي علمي نيز فزوني يافت . و اصولاً نياز به داشتن و حل مشكلات، موجبات پيدايش و بسط تحقيقات علمي را فراهم آورده است . پس بطور خلاصه بايد گفت كه در حقيقت پيشرفت و روشهاي تحقيقي است كه پيشرفت علوم را ميسر ساخته و در علم، چون هدف كلي شناخت واقعيات است، پس براي اين شناخت لازم است راه و روش درست تحقيق و وصول به واقعيات را فرا گيريم .
بطور كلي ميتوان گفت با توجه به تاريخ طولاني علم و پيدايش آن با توليد بشر به مرور زمان و با توجه به پيشرفتهاي بشر و توسعه و بسط امكانات زندگي ،تحقيقات لازم در خصوص ويژگيها، زمينهها، ارزشها ،انحرافات، الگوها و مسائل متعدد به ويژه در خصوص جرايم و آسيبهاي اجتماعي و علل و زمينههاي آن و راه حلهاي پيشگيري آنها به وقوع پيوسته است . در اين زمينه كتب و آثار متعددي در زمينهها و جرايم مختلف از طريق سازمانها و نهادهاي گوناگون با توجه به روشهاي صحيح علمي و روشهاي گوناگون تحقيق صورت گرفته و در مراكزعلمي متفاوت موجود ميباشد البته نيروي انتظامي نيزدراين زمينه و با رشد علمي پليسي نيز از قافله عقب نمانده و با پيشرفتهاي علمي درسالهاي اخير آثار متعددي را منتشر نموده است . (امين صارمي، 1384: 3)
در اين قسمت به مباحث نظري در خصوص جرايم مختلف ميپردازيم :
مبحث اول : مباني نظريدر خصوص مفاسد اجتماعي
نظريه لمبروزو:
ازجمله صاحبنظران رويكرد زيست شناسي ميتوان به افرادي چون لمبروزو اشاره كرد كه تئوري خود را در قرن 19توسعه بخشيد وادعا كرد كه مجرمان به واسطه خصوصيات فيزيكيشان قابل شناسايي هستند وي به مدل تكامل درنوع بشرعلاقه عجيبي داشت و معتقد بود كه زنان و مردانيمجرم به دنيا ميآيند و داراي مشخصههاي فيزيكياي هستند كه اين مشخصهها معمولاً ثابتاند و كمترتحت تاثير عوامل سياسي، اجتماعي و اقتصادي قرار مي گيرند .( انصاري پور، 1387،15 پايان نامه كارشناسي ارشد )
نظريه روان پويايي جنكينز
جنكينز تحت تاثير نظريه روان پوياييبه نمونه شناسي انواع مردم براساس الگوي سهگانه ناسازگاري پرداخته است او معقد است نخستين نوع آدمي، فردي است كه پوسته واپس زننده در وي بيش از اندازه لازم رشد و نمو يافته است ،در نتيجه وي بيش از حد خويشتندار و تودار است و واكنش وي به تضادهاي دروني به وسيله نشانههايعصبي مثل دلهره ونگراني ظاهر ميشود دومين نوع كسي است كه درست برعكس نوع اول، آدمياست غيراجتماعي و پرخاشگر. سومين نوع آدمي فردي است كه ميتوان او را بزهكار اجتماعي شده ناميد . اين فرد آدمي داراي پوسته واپسزننده عادي نسبت به اعضاي گروه خودي وپوسته واپس زننده ناقص نسبت به گروه غير خودي بوده و در نتيجه در مورد آنان نيروهاي سركش و پرخاشگر دروني و بدي خود را آزادانه ظاهر ميسازد . جنكينز نيز مانند فرويد «خود» را يكي از لايههاي سه گانه شخصيت ميداند و آن را واسطهاي ميان نيروهاي سركشي دروني (نهاد ) و وجدان اجتماعي (فرا خود ) از يكسو و امكانات موجود در وضعيت خارجي رفتار از سوي ديگر بشمار ميرود، درواقع خود با توجه به اميال دروني فرد و وجدان اجتماعي امكانات و شرايط و موجود بيروني بگونهاي خردورزانه رفتار فرد را تنظيم ميكند . به عبارت ديگر كار خود سنجش واقعيت و آزمايش وقايع است كه نقش مريد و كارگزار شخصيت فرد را بر عهده دارد . بنظر جنكينز چنانچه در كاركردهاي اين عامل مديريت و اداره اختلال و نواقص پديد آمد به احتمال زياد پيامد آن كژ رفتاري است .( تبريزي، 1383 : 129)
نظريه زيگموند فرويد :
مسئله چگونگي ارتباط شخصيت ونظام اجتماعي همواره يكي ازدغدغههاي كارهاي مطالعاتي فرويد و ساير انديشمندان همچون يونگ، فروم واريكسون بوده است . از نظر فرويد تعارض وگسست ميان شخصيت و نظام اجتماعي موجب بروزبسياري از دردها و رنجهاي انسان در زندگي امروزين است . فرويد اضطراب را واهمه و ترسهاي انساني ميداند كه داراي موضوع خاصي نيست بطور كلي فرويد سه نوع اضطراب را از هم تميز ميدهد. (صديق سروستاني ،1367 : 91-90)
اضطراب واقعي( ترس از زلزله ،طوفان، آتش سوزي،ناامني)
اضطراب روان رنجوري(عدم كامرواييهاي انسان در رفع نيازها كه عموماً به بروز رفتارهاي پرخاشگرانه ميانجامد .)
اضطراب اخلاقي ( كه از تعارض فرد با وجدان و نظام اخلاقي و ارزشي وي رخ ميدهد )
اضطراب فرد را آگاه ميكند كه چگونه با محيط و افراد ديگرتعامل و ارتباط داشته باشد چگونه از وضعيت خود دفاع نموده و چگونه و ضعيت تهديد آميز را براي رسيدن به وضعيت ايده آل تغيير دهد . از اين رو واكنش وارونه، انكار، واپسراني(سركوب) ،فرا فكني، واپس روي و نهايتاً دليل تراشي ،نمونه ،تعاملها و برخوردهايي هستند كه انسان براي رفع اضطراب در پيش ميگيرد اين بحث مكانيسم دفاعي در مقابل اضطراب بر ميگردد.
براساس نظريه زيگموند فرويد، رفتار اجتماعي بوسيله كششهاي اساسي بيولوژيك، تجربههاي اجتماعي يا خود برتر (يا فراخود ) و ظرفيت فكري يا خود كنترل واداره مي شود . تقاضاهايي براي التذاذ فيزيكي توسط فرا خود به عنوان عامل كنترل اجتماعي عمل ميكند و بوسيله خود كه نشان دهنده توان قضاوتهاي منطقي است سركوب ميشود . اين نظريه مدعي است چنانچه فراگرد جامعه پذيري معمولي و طبيعي دردوران كودكي شخصي طي نشده باشد نوعي « خود برتر » ناقص تشكيل شده و استانداردها و ضوابط اخلاقي رايج مورد قبول اكثريت مردم درفرد شكل ميگيرد . و چنانچه « خود برتر » اصلاً توسعه نيافته باشد نتيجهاش بوجود آمدن يك « جامعه ستيز » يا كسي كه اختلال شخصيت دارد و يا شخص كاملاً « فاقد اخلاق » است . از نظر فرويد كجروي حاكي از نوعي آشفتگي رواني اساسي است و كجرو كسي است كه رشد رواني او در دوران اوليه كودكي با موانعي برخورد كرده و به دلايل مختلف تمايل به عدم متابعت از قوانين نشان داده و در مقابل قدرت سرپيچي مينمايد به عبارت ديگر فرويد كجروي را پاسخي جانشيني به عقدههاي سركوب شده رواني ميداند ( صديق سروستاني، 1374، 91-90)
مبحث دوم : مباني نظري درخصوص قاچاق
نظريهها و تئوريهاي كج رفتاري مرتبط با قاچاق :
هدف عمده تمامي نظريهها تبيين واقعيت است و منظور از تبيين ،توضيح درباره وقوع يك واقعه و استنتاج آن طبق قواعد منطق قياسي از قوانين كليتر است . لذا نظريهها براي به هم پيوستن زنجيره علل پاسخ مثبت داده ( راين، آلن، 1367: 94) و به تعبير توماس كوهن (25 : 1369) ،الگوها، سرمشق به ما ميدهند.
عليرغم تبيينات اخص جامعه شناسي از مفهوم انحرافات وعومل اجتماعيدخيل در آن،در ذيل نظرات آنان را در باب بيهنجاري، عام ومشترك است بيان ميكنيم :
نظريههاي آنومي:
تبيين همه صور كژ رفتاري و يكي از پرتأثيرترين انواع نظريهاي جامعه شناسي از اين پديده است .
از نظر لغي واژه آنومي از دوجزء تركيب يافته است: 1- « نوميا» و « نومي» كه در زبان يوناني به مفهوم ناموس و قانون است ودلالت دارد بر قاعده و روال رفتار، هنجار ،سنجه ،قانون، رسم ،روش و مانند آن. آ به مفهوم نفي آن .بدين ترتيب اين واژه در فارسي بيهنجاري گفته مي شود كه مهمترين معناي آن،سرگرداني و سرگشتگي انسان است در برابر قواعد و سنجههاي اجتماعي رفتار .
اين مفهوم براي نخستين بار توسط اميل دوركهايم به جامعه شناسي راه يافت وازمفاهيم اساسي آن شد . سپس جامعه شناسان ديگري آنرا در معناي مختلفي كه با مفهوم دوركهايمي آن بالنسبه متفاوت است بكار بردند، ( اشرف، 1354، ص 167).
نظريه آنومي و انحراف مرتن :
رابرت مرتن از چهرههاي صائب مكتب فانكشناليسم آمريكا به شمار ميرود به نظر وي همه صور و اشكال انحرافات و كژرفتاريهاي زائيده ساختارهاي اجتماعي و فرهنگي است . مرتن تأكيد خاصي نيز بر روي توزيع فرصتها بين افراد مختلف دارد و عدم توزيع مساوي فرصتها در دسترسي به اهداف و وسايل را عامل مهمي درانحراف ميداند .
بدين گونه كه معتقد است تمام اعضاي يك جامعه در ارزشهاي مشترك اجتماعي سهيماند اما از آنجايي كه اعضاي جامعه از نظر ساختارهاي اجتماعي درشرايط گوناگوني قرار دارندو براي فهم ارزشهاي مختلف از فرصتهاي مساوي برخوردار نيستند، چنين وضعيتي ممكن است موجب انحراف گردد.(همان منبع، ص 61)
نظريههاي حمايت گروهي و كژ رفتاري :
از مهمترين نظريه پردازان حمايت گروهي « لنسوف و وستلي» است كه با طرح انواع وابستگيهاي انسان به ديگران ،اين وابستگيها را از عوامل عمده بروز رفتار آدمي اعم از راست رفتاري يا كژ رفتاري ميدانند . از نظر آنان مسأله اساسي در كژ رفتاري افراد اين است كه روابط افراد كجرو اين امكان را به آنان ميدهد كه گروهي را براي خود پديد آورده و درطريقي كه دلخواه اعضاء گروه است زندگي كنند .افراد اين گروهها داراي نيازها و تمايلات مشتركي هستند كه هم بانيازها و تمايلات جامعه راست رفتاران مغاير است و هم جامعه آنها را ننگين و مذموم دانسته و مستوجب كيفر ميداند .
لنسوف و وستلي به گروه معتادان و همجنس بازان اشاره ميكنند و به نظر آنان درهردو گروه مشخصات زير را ميتوان مشاهده كرد :
1- اعراض و كناره گيري اعضاء اين گروهها از دنياي افراد محترم و راست رفتار و پيوستن به دنياي همجنسان خود.
2- ايجاد و تأسيس نظام فرهنگي و ارزشي كه مبناي رفتارهاي گروهي باشد و رفتارهايي كه جامعه بر آنها انگ كژ رفتاريو بدنامي زده است .
3- كاهش وابستگي به جامعه راست رفتاران به منظور اخذ حمايت گروه مرجع و تأمين مادي .
4- تاسيس و ايجادنظامي از روابط اجتماعيكه بتواند تأمين گروهي و رابطهاي براي اعضاء پديد آورد كه اين تامين در رابطه با جامعه راست رفتاران از دست داده است .
5- همكاري اعضاء گروه با يكديگر و تعاملات ميان آنان به خاطركژرفتاري و ارضاء مادي .
6- كاربست فنوني به منظور خنثي سازي تهديدهايي كه جامعه براي كژ رفتاري گروهي فراهم ميآورد . ( اشرف، 1354 : ص 180)
مبحث سوم : مباني نظري در خصوص اعتياد
الف ) تئوري دوركايم
1- دوركايم مي گويد : هر جامعه داراي نظم هنجارهاي مسلطي است كه بر كليه اعضاء آن جامعه بطور كافي اشراف دارد .دراين جامعه افراد لزوماً مجموعهاي از ارزشها و اهداف را در طي فراگرد جامعه پذيري فرا گرفته و قبول ميكنند اگر همنوائي( تبعيت از قانون جامعه ) امري قطعي است، اين ناهمنوايي از كجا سرچشمه ميگيرد ؟
پاسخ ناهمنوايي حاصل فشار خواستهاي مشروع ولي برآورده نشده است و كجروي زماني اتفاق ميافتد كه شرايطي كه مانع برآورده شدن انتظارات فرد يا مردم شود .
2- اگر تحولات ( سياسي، اجتماعي) ارزشها و سسن حاكم را از مشروعيت و حيثيت اجتماعي محروم نمايد ونظام حكومتي نتواند در يك شرايط زماني محدود ،ارزشهاي جديدي جايگزين كند دراين صورت جامعه دچار خلاء هنجار ميشود .
3- جرم پديدهاي است اجتماعي، و از فرهنگ تمدن اجتماعي ناشي ميگردد و هر عملي كه وجدان عمومي را جريحهدار كند جرم محسوب ميشود .( مراحل انديشه جامعهشناسي ريمون آرون)
ب) تئوري پيوستگي اختلافي ساترلند:
باتوجه به تئوري ساترلند (1) در باب همبستگي وهمنشيني، اعتقاد دارد كج روي از طريق يك جريان پيوستگي اختلافي ياد گرفته مي شود حال اين ياگيري ممكن است در جهت قانون باشد موافق ومخالف آن باشد كه كجا رو ناميده مي شوند و اين كج رو عواملي مثل ( نسبت، شدت، ارتباط ) با افراد كج رو و سايرعوامل موثرشخص به هنگام برقراري ارتباط با ديگران موثر بوده و زمينه اين امر بيشتردر نوجواني و جواني قويتر از دورانهاي ديگر آسيبپذير است .(دكتر صديقي – جزوه آسيب شناسي اجتماعي ،انتشارات دانشكده علوم اجتماعي ) با نگرش به خلاصهي مفاد تئوريهاي فوق ما خواهيم ديد كه فرضيهها با تئوريها رابطه مستقيم داشته يعني فرضيهها تئوريها را اثبات و يا تئوريها فرضيهها را به ثبوت ميرسانند بعنوان مثال ديديم كه دوركايم ميگويد : هرگاه نظام حكومتي نتواند در يك شرايط زماني محدود ارزشهاي جديدي جايگزين نمايد در اين صورت جامعه دچار خلاء هنجار مي شود و يا ميگويد : جرم پديدهاي است اجتماعي و ازفرهنگ و تمدن اجتماعي ناشي ميشود و هر عملي كه وجدان عمومي را جريحهدار كند جرم محسوب ميگردد ،كه ما در اينجا فرضيهاي فراواني مواد مخدر، و پايين بدن سطح دانش به اين نكته رسيدهايم كه هر چه مواد مخدر فراوانتر و سطح دانش افراد كمتر باشد روي آوردن افراد مساعد به اعتياد شاخص بيشتري را نشان ميدهد .
وهمچنين دو فرضيه ديگر يعني هرچه معاشرت با افراد ناباب بيشتر و سن افراد دردوران جواني ( نيروي كارآمد جامعه ) باشد روي آودن افراد به اعتياد مواد مخدر بيشتر بوده كه اين امر حاكي از داشتن ارتباط مستقيم دو فرضيه مورد بحث با تئوري ساترلند كه ميگويد : كجروي عواملي مثل (نسبت، شدت، ارتباط ) با افراد كجرو و ساير عوامل موثر شخص به هنگام برقراري ارتباط با ديگران موثر بوده و زمينه اين امر بيشتر در نوجواني و جواني قويتر از ديگر آسيب پذيرو تاثيرپذيرتر است . ( اصفهانيان، 1372 : 33 )
مبحث چهارم: مباني نظري دربارهي نزاع دسته جمعي
الف : بررسي ستيزه جويي جانوران براساس نظريه ( چارلز داروين )
چالز دارويندر سال 1859 كتاب اصل انواع را منتشر نمود . او دراين كتاب سعي نمود تكامل انواع مختلف حيوانات از جمله انسان را ريشه يابي و منشأ آنها را شناسايي كند بحث در خصوص موضوعها و مباحث اين كتاب بيشتر مورد علاقه زيست شناسان ميباشد، اما نكتهاي كه داروين به منزلهي سوال اساسي در تحقيقات خود مطرح نموده اين است كه «چرا حيوانات همنوع با هم در جنگ و گريزند ؟» اين سوال با اصطلاح تنازع بقا كاملاً هماهنگي دارد، اما معلوم نيست چرا هرگاه اين اصطلاح مطرح ميشود جنگ وگريز انواع مختلف حيوانات با يكديگر درنظر مردم مجسم ميگردد و فيلمهاي راز بقا در ذهنها شكل مي گيرد . درحالي كه مقصود داروين از طرح سوال فوق رسيدن به پاسخي دربارهي تكامل جانوران مختلف بوده و بررسي دليل مناقشهها و تهاجم حيوانات همنوع را مدنظر داشته است . رقابت و جنگ بين خويشاوندان نزديك يك نوع خاص از حيوانات، از مباحثي تكاملي است ؛ عاملي كه يك نوع را به فنا محكوم ميكند يا تحول مفيدي در آن به وجود مي آورد . ( كريمي، 1386: 13پايان نامه كارشناسي ارشد )
در نزاع و جنگ و گريز بين حيوانات و انواع مختلف جانوران با يكديگر مسأله اصلي در غذا است دو طرف درگير در طي دوران حيات تكاملي خود به سلاحهايي براي مقابله با يكديگر مجهز شدهاند . بهترين مثالي كه ميتوان در اين مورد ارائه داد، رابطه بين جانوران شكارچي و حيواناتي است كه به صورت طعمه، غذاي شكارچي را تأمين مينمايند . براي مثال در مقابل سرعت فوق العاده سم داران، درندگان دريافتهاند كه ميتوانند با جهشهاي بلند و سريع خود را به شكار برسانند يا با به كار بردن پنجه براي ضربه زدن طعمه او را بر زمين اندازد . عاملي كه باعث شده است درندگان در طي تكامل خود اين هنرها را بياموزند تغيير جهت ناگهاني سم داران در حين دويدن بوده است .(همان منبع، 14)
ب:ديدگاه دوركيم :
دوركيم درباره رابطه ميان انسان و نيازها اهداف و آرزهايش نيز اشاره دارد و مي گويد « در شرايط اجتماعي مستحكم و پايدار، آرزوهاي انسانها از طريق هنجارها تنظيم و محدود شده است با از هم پاشيدگي هنجارها آنومي يا يك وضعيت بي حد و حصر بوجود ميآيد از آنجا كه اين آرزها بي حد طبعاً نميتواند ارضاء و اشباع شوند، در نتيجه يك وضعيت نارضايتي اجتماعي دائمي پديد ميآيد سپس اين نارضايتي در جريانهاي اقدامات اجتماعي منفي( نظير خودكشي، اقدامات جنائي، طلاق و غيره ) ظاهر ميگردند كه از نظر آماري قابل سنجش ميباشند .
بنابراين ملاحظه ميگردد كه از نظر دوركيم علل پيدايش آنومي را بايد در ساخت هر جامعه مطالعه و جستجو كرد يك وقت در جامعهاي رشد سريع اقتصادي، اجتماعي حاصل ميشود و عدهاي از افراد به سرمايههاي زيادي دست ميزند و نمايش اين ثروت به اغماء گوناگوني براي قشر فقير باعث بر هم زدن ساختار پايدار نيازهاي آنها مي شودو يا ممكن است در شرايطي كه جامعه دچار ركود اقتصادي است يعني زماني كه جامعه قادر به پاسخگويي و ارضاي نيازهاي افراد نميباشد و دستيابي به امكانات محدود مي شود، اين امرمنجر به وجود آمدن آن مي شود .( رضايي نژاد ،1382 : 10)
به نظرميآيد با توجه به نظريات داروين و دوركيم و دانشمندان ديگري نظير مرتن، ساترلند، گور و ... چنين اثبات ميشود كه انسانها نيز همانند حيوانات داراي نيازها و آرزويهايي هستند ،در صورتي كه اين آرزوها و اميال برآورده نشوند و جامعه پاسخگوي آنها نباشد عدهاي كه داراي قدرت و سرمايه بيشتري هستند برعده فقير غلبه كرده و با ايجاد نزاع ودرگيري ناهنجاريهايي را در جامعه بوجود آورند .
مبحث پنجم :نظرات و عقايد درباره موضوع سرقت
ناهنجاريهاي اجتماعي از ديدگاههاي متفاوتي مورد بررسي وارزيابي قرار گرفته و هر يك از انديشمندان عللي از علتهاي گوناگون را مورد بحث تجزيه وتحليل قرار دادهاند و پيرامون آن كتابها به رشته تحرير درآوردهاند و هر يك از صاحبنظران يك عمل را بعنوان علتالعلل انحرافات اجتماعي وكجروي معرفي كردهاند، جامعه شناسان و جرم شناسان درباره عمل و انگيزههاي انحرافات اجتماعي همداستان نيستند و هر كدام براساس تخصص، ديد علمي وحيطه كاري خود نظرات مختلفي را ابراز ميدارند ( ستوده مقدمهاي به آسيب شناسي اجتماعي، فصل چهارم )
براساس نظريات مختلف در خصوص جرايم مختلف كه ميتوان گفت سرقت از مهمترين آنهاست به شرح ذيل ارائه مي گردد:
الف : گروهيازاهل نظر معتقدند عمل و عوامل اكثر انحرافات اجتماعي را بايد در خود جامعه جستجو كرد،وقتي خواستهاي فردي با انتظارات جامعه هماهنگ و همنوا نباشد، ناهنجاري فرد آغاز مي شود و در صورت تداوم موجبات انحراف او را فراهم ميآورد .
ب: برخي ديگر از جامعه شناسان بر اين باورند كه عوامل جسمي و زيستي چون نقص جسماني و وضعيت خاص ژنتيكي ميتواندعلت انحراف اجتماعي باشد .
« گين برگ » بروز جرمرا ناشي از دو اصل ميداند :
اول: عوامل فردي كه تحريكاتي ايجاد كرده و فرد با بطرف رفتارهاي ضد اجتماعي ميكشاند .
دوم : مقتضيات فردي كه عليه تحريكات به مبارزه ميپردازد بررسي عوامل فردي ( ذاتي ) تأثير طرز ساختمان بدن و قيافه، ارث، سن، جنس و نژاد مورد بحث قرار ميگيرد .
تاثير طرز ساختمان بدن و قيافه در بزهكاري
« دلاپورتا » دانشمند ايتاليايي قيافه ديوانگان و افراد خشن وپرخاشگري را كه داراي رفتار وحشيانه بودند مورد بررسي قرار داد .
در سال1776 « لاواتر » دانشمند سويسي معتقد بود كه بين سر افراد و حيوانات گوناگون شباهتهايي وجود دارد .
« سزارلمبروزو» پزشك ايتاليايي افكار « داروين » را مورد تأييد و مجرمين را به انسانهاي اوليه حيوانات و اطفال مقايسه نموده مينويسد :« جرايم در عصر جديد همان غرايز انسانهاي قبل از تاريخ و دوران توحش است .
لمبروزو جرم شناس و پدرمردم شناسي جنايي ايتاليا پس از آنكه دزد و جنايتكار ايتاليا را كالبد شكافي كرد به اين فكر افتاد كه با وسايل تجربي و علمي مجرمين را مطالعه وعلل اصلي جرم را براساس شيوههاي علمي پيدا كند، نتيجه بررسيهاي او منجر به پيدايي اين نظريه شد كه در جامعه، عدهاي پيدا شدند كه جاني « مادرزاد » يا « جاني زاده » بوده خواه و ناخواه مرتكب جنايت ميشوند، علائم و آثاري من جمله، قدكوتاه، جمجمه بزرگ ناموزون و بيتقارن – پيشاني تنگ صورت دراز و پهن، پاي بزرگ و بازوان بيتناسب،پشتي خميده ،بيتفاوت در مقابل درد، عشق شديد به خالكوبي ،ديد بسيار قوي، علاقه به دريدن و خونريزي، حس لامسهي ضعيف،عدم تغيير رنگ درمواقع هيجان و شرم و غيره را لمبروزو در جانيان مشاهده كرد.(جشان، 1375: 32)
نظريههاي بيولوژيكي نيز درارتباط با اشكال خاص تا همين اواخر مقبول بوده من جمله نظريه روانشناسي به نام « ويليام شرن، 1950) كه افراد را براساس انواع بدن به سه دسته اندومرف، اكتومرف و مزومرف تقسيم نموده است .
نظريههاي مختلفي از سوي دانشمندان ،روانشناسان ،جامعه شناسان و .... ارائه شده كه بيشك علل جرم سرقت با بسياري از آن نظريهها ارتباط نزديك دارد .
اهميت تحقيق
در عصري كه بنام انفجار اطلاعات ناميده شده و بقول تافلر در كتاب موج سوم : دانش، قدرت محسوب ميشود، شيوههاي كند و كاو علمي و روشهاي تحقيق در علوم، مهمترين ابزار بشريت براي نيل به آگاهي و دانستن است .
انفجار اطلاعات و رشد وتوسعه چشمگير علوم دردهههاي اخير را ميتوان مديون ابداع و بكارگيري روشهاي متنوع و دقيق علمي و انجام پژوهش در رشتههاي مختلف علمي دانست. امروزه بكارگيري روشهاي علمي براي حل مسايل، بزرگترين دستاورد بشر محسوب ميگردد.
مسايلي كه در دنياي پيچيده امروز، پچيدهتر در مي آيند و نياز به پردازش و كاربرد ابزارها و روشهايي براي حل درست و منطقي آنان است .
اساساً حل مسايل و معضلات يك فرد، سازمان يا جامعه جز با شناخت دقيق آن مساله امكان پذير نيست و شناخت نيزدر پرتو تحقيق وبينش علمي ميسر است . تحقيق همانا حقيقت پژوهي است و حقيقت پژوهي مقدمه و نيز محصول شناخت است . جامعهاي كه با حقيقت پژوهي بيگانه باشد نه تنها در عرصه نظر به جايي نمي رسند بلكه درزندگي عملي و پيشرفت و تعالي نيز به سقوط كشيده ميشوند .
ضعف استفاده از شيوههاي تحقيق و جستجوي علمي، جامعه يا سازماني را به سكون و ركود مبتلا ميكند .
دانشگاه علوم انتظامي به عنوان مهمترين مركز آموزش و تربيت نيزوي انتظامي در زمينه بسط و گسترش بينش عملي و روحيهي پژوهشي بايستي پيشگام بوده دراين زمينه مرجعيت علمي يافته و مركز توسعه انساني و ارتقاي دانش و بينش جذب شدگان و آينده سازان نيروي انتظامي باشد .
خيزشهايي كه در كشور ما در زمينه روي آوري به تحقيقات و فناوري نوين، صورت گرفته در سالهاي اخير چشمگير است و دانشگاه علوم انتظامي بايستي با چنين تحولاتي همگام شده تا دچار تاخر فرهنگي و علمي نگردد. دراين راستا روش شناسي تحقيق از دروسي است كه توجه به آن در كليه رشتهها ودانشكدهها ضرورت اساسي داشته و در اين فرآيند تحول و خيز علمي و توانايي درك مسايل و مشكلات بدون آشنايي با روشها و آداب تحقيق علمي و بدون برخورداري از ابزارها و شيوههاي مورد نياز و كارآمد مقدور نميباشد . (همان منبع : 1)
هدف از انجام تحقيق
مهمترين هدف و اهداف اساسي در اين تحقيق به شرح ذيل ميباشد :
1- بررسي و شناسايي جرايم مهم در شهرستان
2- حل مسائل و مشكلات اجتماعي شهرستان ( از بين بردن زمينهها وعلل بوجود آوردن آن جرايم )
3- رسيدن به نظريههاي جديد و كشف ماهيت جرايم
4- رفع موانع و محدوديتهاي لازم براي از بين بردن مشكل يا مشكلات شهرستان
5- پيشگيري و جلوگيري از مشكل و مشكلات شهرستان علاوه بر درمان مشكل يا مشكلات .
قبل از بيان و تشريح هدف تحقيق خوب است به تعريف تحقيق بپردازيم :
تحقيق واژهاي است عرب كه از ريشه « حق » گرفته شده يعني «حقيقت » را طلب كردن و خواستن يا نشان دادن، فرهنگ معين نيز تعريف، اين واژه را به معناي حقيقت، واقعيت، بررسي و مطالعه، رسيدگي و پرسيدن معرفي كرده است .
در معني لاتين تحقيق را "Research" داراي دو جز است جزءاول Search به معني جستجو - كاوش و بررسي وجزء دوم پيشوند " Re" كه اگر بر سه كلمهاي آورده شود معني « دوبار » و « باز » ميدهد .
درتعريف، تحقيق را هر گونه فعاليت منظم جهت مطالعه مسايل براي رسيدن به اصول كلي ناميدهاند، به عبارت ديگر كاربرد روشهاي علمي در حل يك مساله يا پاسخگويي به يك سوال .
با توجه به تعاريفي كه از تحقيق ذكر شد، كم و بيش همه آنها اشاره به « حقيقت يابي » دارند يعني روشها واعمال منظمي كه در نتيجه با پاسخهايي براي سوالهاي مورد نظر مطرح شده و در موضوع تحقيق بدست ميآيد، تا حقيقت را روشن و عريان سازد . با چنين رويكردي اهداف عمدهاي كه از انجام يك تحقيق علمي متصور است به شرح زير ميباشد .
1- بررسي و ارزيابي نظريهها :
نظريههاي علمي مبناي خوبي براي شروع كار تحقيقاتي هستند . نظريهها از منابع گوناگون سرچشمه مي گيرند، يعني گاه مبناي عقلاني داشته و گاهي حاصل تحقيقات تجربي هستند با اين همه چون مصاديق بيروني متعدد دارند، بايد مورد آزمايش قرار گيرند و درعرصههاي مختلف ،مصاديق مربوط ارزيابي شوند تا در صورت موفق بودن پايههاي آن محكمتر شود . بنابراين تعدادي از تحقيقات علمي با هدف آزمايش نظريهها انجام ميشود .
2- به منظور ارايه نظريه جديد
يك تحقيق علمي ممكن است با مطالعه يك مورد خاص آغاز شود، كشف ماهيت شيء يا پديدهاي مورد نظر باشد، يا مسأله تحقيق از نسخ روابط بين اشياء و پديدهها باشد . در هر صورت، مطالعه يك مورد خاص چنانچه در زمانها و مكانهاي مختلف مشمول تكرار شود و از تكرار تحقيق نتايج يكسان و مشابه بدست آيد، امكان تدوين طرح و نظريه جديد فراهم ميآيد و محقق ميتواند به روش استقرايي و براساس نتايج حاصل ازتحقيقات خود نظريه جديدي ارايه دهد .
3- براي حل مشكل :
مهمترين هدف از انجام يك تحقيق براي حل مشكل يا معضل بوجود آمده يعني در يك تحقيق جامع و كامل محقق پس از طرح مساله و تدوين و طراحي فرضيههاي لازم پس از جمع آوري و طبقهبندي اطلاعات و بررسي علل و ريشههاي آن مساله يا مشكل و تجزيه وتحليل آن اطلاعات به حل مشكل يا معضل ميپردازد كه هدف نهايي است، در پي بردن به علل و عوامل اساسي يك مشكل و حل آن ميتوان با رفع موانع و محدوديتهاي لازم و از بين بردن علل آن مشكلات از مشكل يا مشكلات بعدي پيشگيري و جلوگيري كرد . يعني در يك تحقيق، علاوه بر درمان يك مشكل ميتوان از مشكلات بعدي نيز جلوگيري كرد .
بعضي از تحقيقات علمي جنبه كاربردي دارند و هدف از اجزاي آنها حل مساله يا مشكل است كه تحقيق بخاطر آن انجام ميشود، حال آنكه تحقيقات انجام شده با هدف ارزيابي يا ارايه نظريه، بيشتر حالت مبنايي دارند و ويژگيها و ماهيت اشياء و پديدهها و چگونگي روابط بين آنها را توضيح ميدهند . طبعاً افراد، سازمانها و جامعه غالباً با مسايل و مشكلاتي روبرو ميشوند كه كشف علت يا علل بروز آن همراه با يافتن راه حل ،هدف عمده تحقيق قرار مي گيرد، يا تحقيق كاربردي ضرورت پيدا ميكند . (امين صارمي ، 1384: 11)
البته اهداف هر تحقيق نيز با توجه به نوع تحقيق متفاوت است . و نظربه انواع تحقيق از نظر هدف به موارد زير اشاره ميكند .
1- تحقيقات بنيادي : دراين نوع تحقيق هدف از انجام آن ،توسعه نظريهها و دانشي در زمينهاي خاص ميباشد و كاربرد علمي براي حل مشكلات روزمره زندگي دركوتاه مدت ندارند . توسعه وگسترش نظريهها و دانش نو از طريق كف ويژگيهاي عمومي و مشترك يا اصول كلي صورت مي پذيرد .
2- تحقيقات كاربردي : تحقيقاتي هستند كه در رابطه با رفع يك نياز يا پاسخ دهي به يك مشكل يا معضل در زندگي كاربرد دارد . محقق كاربري نيز يك تحقيق پايهاي است با اين تفاوت كه علاوه بر بدست آوردن دانش علمي يا فني جديد از ابتدا براي رسيدن به يك هدف علمي مشخص جهت داده ميشود و نتايج آن اساساً جهت افزايش كارايي يك محصول يا حل مشكلات خاص كمك ميكند .
دراين تحقيق هدف بررسي پنج جرم مهم شهرستان كهگيلويه و برررسي علل و عوامل و زمينههاي بوجود آمدن اين پنج جرم مهم و ارايه پيشنهادات لازم وپيشگيريهاي لازم و مبارزه با آن جرايم است . (همان منبع : 10)
منابع :
آقا خاني، سيد نادر،1384، طرحهاي انتظامي تهران ، انتشارات جهان جام جم .
اسعدي، سيد حسن، 1380، پيشگيري( آموزشي شيوههاي عملي پيشگيري اوليه از اعتياد به مواد مخدر ) ، تهران ، انتشارات «آن ».
امين صارمي، نوذر ، 1384 ،درآمدي به كاربرد روش تحقيق در علوم انتظامي تهران ، انتشارات جهان جام جم .
دانش ،تاج زمان ، 1379 ، معتاد كيست ؟ مواد مخدر چيست؟ تهران ، سازمان انتشارات كيهان .
داوري، محمد، 1381، پيشگيري و كنترلاعتياد با نگرش اسلامي، قم، انتشارت نقش كلك .
شاه دوست ،محمد ،1374 ،پايان نامه كارشناسيارشد (عناصرتشكيل دهنده جرم )
منظمي تبار ، جواد ، 1384 ، مبارزه با جرايم اجتماعي ، تهران ، انتشارات جهان جام جم.
گل محمدي خامنه ، علي ، 1384 ، پيشگيري از جرايم ،تهران ،انتشارات جهاني جام جم.
آسيبهاي اجتماعي و روند تحول آن درايران ،مقالات اولين همايش آسيبهاي اجتماعي در ايران ، خرداد 81 ، موسسه انتشارات آگاه .
اعتياد و قاچاق مواد مخدر، (مجموعه مقالات دومين همايش ملي آسيبهاي اجتماعي)، بهار83 ،موسسه انتشارات آگاه .
محمد نژاد قاديكلايي؛به راهنمايي رضا نوبهار 1372 ، علل گرايش به مواد مخدر (پايان نامه كارشناسي ارشد ) .
صادق ، يدالله ، 1387 ، پايان نامه كارشناسي ارشد .
رضايي ميبدي ، امير ،1382 ، پايان نامه كارشناسي ارشد .
انصاري پور عليرضا ، 1387 ، پايان نامه كارشناسي ارشد .
جغرافياي استان كهگيلويه و بوير احمد
مرفرك شهرستان كهگيلويه
اطلاعات شهرستان كهگيلويه
فريد مهر ، رحيم ، 1385 ، پايان نامه كارشناسي ارشد
اصفهانيان ، حسينعلي ، 1372 ، پايان نامه كارشناسي ارشد
كريمي ، ابراهيم ، 1386 ، پايان نامه كارشناسي ارشد
جشان ، داود ، 1375 ، پايان نامه كارشناسي ارشد