لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
آثار اجتماعی در مخزن الاسرار نظامی گنجوی
مخزن الاسرار
«مقالت سوم در حوادث عالم»
یک نفس ای خواجه دامن کشان
رنج مشو راحت رنجور باش
حکم چو بر عاقبت اندیشیست
ملک سلیمان مطلب کان کجاست
حجله همانست که عذراش بست
حجله و بزم اینک تنها شده
سال جهان گر چه بسی درگذشت
خاک همان خصم قوی
آستنی بر همه عالم فشان
ساعتی از محتشمی دور باش
محتشمی بنده درویشیست
ملک همانست سلیمان کجاست
بزم همانست که وامق نشست
وامق افتاده و عذرا شده
از سر مویش سر موئی نگشت
چرخ همان ظالم گردن زنست
آثار اجتماعی در مخزن الاسرار نظامی گنجوی
مخزن الاسرار
«مقالت سوم در حوادث عالم»
یک نفس ای خواجه دامن کشان
رنج مشو راحت رنجور باش
حکم چو بر عاقبت اندیشیست
ملک سلیمان مطلب کان کجاست
حجله همانست که عذراش بست
حجله و بزم اینک تنها شده
سال جهان گر چه بسی درگذشت
خاک همان خصم قوی
آستنی بر همه عالم فشان
ساعتی از محتشمی دور باش
محتشمی بنده درویشیست
ملک همانست سلیمان کجاست
بزم همانست که وامق نشست
وامق افتاده و عذرا شده
از سر مویش سر موئی نگشت
چرخ همان ظالم گردن زنست
گردنست
صحبت گیتی که تمنا کرد
خاکشد آنکسکه برین خاک زیست
هر ورقی چهره آزادهایست
ما که جوانی به جهان دادهایم
سام که سیمرغ پسر گیر داشت
گنبد پوینده که پاینده نیست
گه ملک جانورانت کند
هست بر این فرش دو رنگ آمده
گفته گروهی که به صحرا درند
وانکه به دریا در سختی
با که وفا کرد که با ما کرد
خاک چه داند که درین خاک چیست
هر قدمی فرق ملکزادهایست
پیر چرائیم کزو زادهایم
بود جوان گرچه پسر پیر داشت
جز بخلاف تو گراینده نیست
گاه گل کوزه گرانت کند
هر کسی از کار به تنگ آمده
کای خنک آنان که به دریا درند
نعل در آتش که بیابان
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
آثار اجتماعی در مخزن الاسرار نظامی گنجوی
مخزن الاسرار
«مقالت سوم در حوادث عالم»
یک نفس ای خواجه دامن کشان
رنج مشو راحت رنجور باش
حکم چو بر عاقبت اندیشیست
ملک سلیمان مطلب کان کجاست
حجله همانست که عذراش بست
حجله و بزم اینک تنها شده
سال جهان گر چه بسی درگذشت
خاک همان خصم قوی
آستنی بر همه عالم فشان
ساعتی از محتشمی دور باش
محتشمی بنده درویشیست
ملک همانست سلیمان کجاست
بزم همانست که وامق نشست
وامق افتاده و عذرا شده
از سر مویش سر موئی نگشت
چرخ همان ظالم گردن زنست
آثار اجتماعی در مخزن الاسرار نظامی گنجوی
مخزن الاسرار
«مقالت سوم در حوادث عالم»
یک نفس ای خواجه دامن کشان
رنج مشو راحت رنجور باش
حکم چو بر عاقبت اندیشیست
ملک سلیمان مطلب کان کجاست
حجله همانست که عذراش بست
حجله و بزم اینک تنها شده
سال جهان گر چه بسی درگذشت
خاک همان خصم قوی
آستنی بر همه عالم فشان
ساعتی از محتشمی دور باش
محتشمی بنده درویشیست
ملک همانست سلیمان کجاست
بزم همانست که وامق نشست
وامق افتاده و عذرا شده
از سر مویش سر موئی نگشت
چرخ همان ظالم گردن زنست
گردنست
صحبت گیتی که تمنا کرد
خاکشد آنکسکه برین خاک زیست
هر ورقی چهره آزادهایست
ما که جوانی به جهان دادهایم
سام که سیمرغ پسر گیر داشت
گنبد پوینده که پاینده نیست
گه ملک جانورانت کند
هست بر این فرش دو رنگ آمده
گفته گروهی که به صحرا درند
وانکه به دریا در سختی
با که وفا کرد که با ما کرد
خاک چه داند که درین خاک چیست
هر قدمی فرق ملکزادهایست
پیر چرائیم کزو زادهایم
بود جوان گرچه پسر پیر داشت
جز بخلاف تو گراینده نیست
گاه گل کوزه گرانت کند
هر کسی از کار به تنگ آمده
کای خنک آنان که به دریا درند
نعل در آتش که بیابان